تداخل (منطق و فلسفه)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

تَداخُل (منطق و فلسفه)

(در لغت به‌معنی در یکدیگر داخل‌شدن و درهم‌شدن و یکی‌شدن) اصطلاحی در منطق و فلسفه. ۱. در منطق: چون دو قضیه در موضوع، محمول و لواحقِ آن دو، و نیز در کیفیت (ایجاب و سلب)، متحد و تنها در کمیّت (کلیّت و جزئیت) مختلف باشند، آن دو را متداخل (متداخلان، متداخلتان) می‌نامند و این بدان سبب است که جزئی داخل در کلی است؛ چنان‌که در دو قضیۀ «هر انسانی حیوان است» (کلی) و «بعضی انسان‌ها حیوان هستند» (جزئی)، قضیۀ دوم داخل در قضیۀ اول است؛ ۲. در فلسفه: در فلسفۀ طبیعی کاربرد دارد و آن چنان است که چیزی در چیزی یا جسمی در جسمی دیگر داخل شود، بی‌آن‌که به حجم و اندازۀ آن بیفزاید. مُحال بودن تداخل: تداخل اجسام، یا تداخل جواهر امری است آشکارا مُحال؛ زیرا اگر تداخل، امر ممکن باشد، امکان آن نیز هست که سراسر جهان مادی در یک جزء جای گیرد و در عین حال به حجم و اندازۀ آن جزء هم افزوده نگردد. تداخل اعراض برخلاف تداخل جواهر امری است ممکن. از تداخل گاه به «مداخله» نیز تعبیر می‌شود.