دروازه های تهران

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

دروازه‌های تهران

دروازه دولت

در دورۀ صفویان و عهد شاه‌طهماسب شهر تهران چهار دروازه در چهار جهت شهر داشت: دروازۀ حضرت عبدالعظیم (ع) یا دروازۀ اصفهان در جنوب شهر و شمال خیابان مولوی کنونی؛ دروازۀ شمیران در شمال شهر و ابتدای خیابان پامنار کنونی؛ دروازۀ قزوین در غرب شهر و ورودی بازارچه قوام‌الدوله در حدود میدان شاهپور (میدان وحدت اسلامی کنونی)؛ و دروازۀ دولاب، در شرق شهر و ورودی بازارچه نایب‌السلطنه در خیابان ری کنونی. بعدها دو دروازۀ دیگر با نام‌های دروازۀ نو، در انتهای بازار عباس‌آباد و حدود میدان اعدام/محمدیه کنونی، و دروازۀ دولت یا دروازۀ شمالی ارگ سلطنتی در ابتدای خیابان باب همایون که ابتدا دروازۀ اسدالدوله نام داشت، در داخل شهر احداث شدند. پس از توسعۀ تهران در ۱۲۸۴ق و عهد ناصرالدین‌شاه قاجار، چهار خندق و دوازده دروازه در چهار جهت شهر احداث شد: خندق شمالی در محل خیابان انقلاب اسلامی کنونی با سه دروازه به نام‌های شمیران، در ابتدای خیابان نظامیه و حدود پیچ شمیران کنونی، دولت در تقاطع خیابان‌های انقلاب اسلامی و سعدی، و یوسف‌آباد در تقاطع خیابان‌های انقلاب اسلامی و حافظ در حدود چهارراه کالج کنونی؛ خندق جنوبی در محل خیابان شوش از سه‌راهی تیردوقلو در خیابان هفده شهریور (شهباز سابق) تا میدان گمرک با سه دروازه به نام‌های حضرت عبدالعظیم (ع) (محل کوره‌پزخانه‌های تهران) در ابتدای خیابان ری کنونی و حدود میدان شوش که کلیسایی در نزدیکی آن بود. خانی‌آباد، در تقاطع خیابان‌های شوش و خانی‌آباد، و دروازۀ غار در سه‌راه خیابان‌های شوش و وحدت اسلامی (شاهپور سابق) و حدود میدان هرندی کنونی. وجه تسمیه واژۀ غار این است که طبق روایات یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) در ری مورد تعقیب دشمنان قرار گرفت و در حدود محلی به نام چال کولی، غاری پدید آمد و او در آن پنهان و از نظرها غایب شد؛ خندق شرقی در محل خیابان هفده شهریور، از حدود خیابان امام حسین تا تیردوقلو، با سه دروازه به نام‌های فرح‌آباد یا دوشان‌تپه در حدود میدان شهدا (ژاله سابق)، دروازۀ دولاب در امتداد بازارچه سید ابراهیم روبه‌روی قهوه‌خانه‌ای به نام خرابات، و خراسان در ابتدای جاده مسگرآباد و مشرق میدان خراسان کنونی؛ خندق غربی از حدود میدان انقلاب اسلامی تا میدان راه‌آهن، با سه دروازه به نام‌های باغ شاه در انتهای خیابان امام خمینی (سپه/باغ شاه سابق)، قزوین، در ورودی بازارچه قوام‌الدوله و میدان قزوین کنونی، و دروازۀ گمرک در تقاطع خیابان‌های کارگر جنوبی و مولوی و حدود میدان گمرک کنونی. سیزدهمین دروازه، دروازۀ ماشین‌دودی در شهر ری بود. از میان دروازه‌های خارجی شهر، دروازه قزوین ویژگی‌هایی داشت. اولین مدرسه و کلیسای مبلغان مذهبی امریکایی و اولین مدرسه مبلغان مذهبی فرانسوی در اواخر دورۀ ناصرالدین‌شاه در دروازه قزوین تأسیس شدند. در دورۀ مشروطیت در سراسر تهران انجمن‌های انقلابی فعالیت داشتند که شماری از معروف‌ترین و مهم‌ترین آن‌ها مانند انجمن برادران دروازه قزوین در آن‌جا واقع شده بودند. به همین سبب هنگام فتح تهران در ۱۳۲۷ق به‌وسیلۀ مجاهدان، دروازۀ قزوین از مکان‌های سنگربندی‌شده و جبهۀ دوم و جنگ انقلابی‌ها یا طرفداران استبداد و نیروهای دولتی بود. پرطرفدارترین سالن نمایش روحوضی با نام تماشاخانۀ ایران در نزدیکی دروازه قزوین بود که در ۱۳۴۲ش تعطیل شد. دروازه قزوین در دورۀ قاجار ارمنی‌نشین بود و محله‌ای به‌نام جلفای تهران با محله ارمنی‌ها برای آن‌ها احداث شده بود. پس از احداث محله‌های شمالی شهر مانند حسن‌آباد، بسیاری از ارمنی‌ها به آن‌جا نقل مکان کردند. دومین کلیسای تهران به نام گوروک مقدس در ۱۱۷۴ق و نخستین مدرسۀ ارامنه و اولین سالن تئاتر تهران در دروازه قزوین تأسیس شده بودند. سفارت‌خانه فرانسه و خانه سفیر آن کشور تا اواخر دورۀ قاجار در دروازه قزوین واقع شده بود. در داخل شهر نیز دروازه‌هایی در ابتدای خیابان‌های منشعب از میدان توپخانه، بین ناصریه، باب همایون، علاءالدوله، چراغ‌گاز، باغ شاه و سردر الماسیه در انتهای خیابان باب همایون و سردر میدان مشق (باغ ملی بعدی) وجود داشتند. دروازه‌های دوازده‌گانه محلات مختلف شهر را به یکدیگر مرتبط می‌کردند. دروازه‌ها معمولاً از آجر یا چدن ساخته و از سه دهانه کوچک و بزرگ تشکیل می‌شدند. دهانۀ وسط میدانچه‌ای برای فرود کاروان‌ها و بارها و دو دهانه جانبی اتاق‌هایی بودند که دروازه‌بان‌ها یا نگهبان‌ها برای تفتیش بارها و اخذ عوارض در آن‌ها حضور داشتند. دروازه‌ها هر غروب بسته و هر سحر باز می‌شدند. معمولاً چهار تا شش ستون یا برج یا گلدسته داشتند که همراه سردر یا بالاخانه آن‌ها مزین به نقش‌هایی بر روی کاشی‌های رنگین بودند. موضوع نقاشی‌ها را، که در قسمت‌های داخلی و خارجی با یکدیگر تفاوت داشتند، اغلب پهلوان‌های شاهنامه‌ای مانند رستم و گیو و گودرز و با جنگ‌های رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و اشکبوس، و رستم و دیو سپید و مانند آن تشکیل می‌دادند. دروازه‌های تهران در ۱۳۰۹ به استثنای سردر باغ ملی برای توسعۀ شهر تخریب شدند و کاشی‌های آن‌ها بعضاً یا به موزۀ ایران باستان منتقل شد و یا برای تزیین بناهای دیگر به‌کار رفت.