شهود
شُهود (intuition)
شناختی دفعی و بدون طی مراحل تحقیق و تعقل که مستقل از تجربه و عقل است. معمولاً قوای ذهنی مربوط به شناختِ شهودی را فطری دانستهاند. بعضی فیلسوفان و روانشناسان معتقدند که پدیدههای انسانی را فقط با شهودی مخصوص میتوان درک کرد. اما بسیاری دیگر شهود را نیز روندی از اندیشه میدانند که با چنان سرعتی حادث میشود که شخص قادر به آگاهی از آن نیست. مثلاً، ممکن است نشانههای کوچک متعددی بهسرعت باهم جمع شوند و درک تجربهای اکنونی را همراه با تجارب گذشته میسر کنند. مفهوم شهود را غالباً با شک و تردید مینگرند و آن را نقطهای میدانند که فهم فلسفی ما دیگر قادر به تبیین و توضیح منشأ شناختمان نیست. ظاهراً مفهوم شهود از دو منشأ حاصل شده است: شناخت بدیهی اصول متعارف که محتاج استدلال نیست و اندیشۀ عرفانی و دینی دربارۀ الهام که از حدود قوای عقلی فراتر میرود. از فیلسوفانی که بیش از همه به شهود تکیه کردهاند میتوان اسپینوزا[۱]، کانت[۲]، برگسون[۳] و هوسرل[۴] را نام برد. از نظر اسپینوزا، شهود برترین گونۀ شناخت است که هم از شناخت تجربی به واسطۀ حسها و هم از شناخت علمی مشتق از تعقل بر پایۀ تجربه فراتر میرود. شناخت شهودی، درکی از وحدت و انتظام عالم فرا میآورد و ذهن را به جزئی از وجود نامتناهی تبدیل میکند. کانت برای شهود صورتی تجربی قایل است که هم شامل درک حسی از چیزهاست و هم بهمثابۀ شهود محض[۵]، یعنی قالبهای محض و استعلایی زمان و مکان که از پیش در ذهن وجود دارند و حسیات استعلایی نامیده میشوند، تجربه حسی از چیزها در زمان و مکان را سازمان میدهد. برگسون در تمایزگذاری میان غریزه و هوش، شهود را خالصترین صورت غریزه میداند. برخلاف هوش که فقط بهکار شناخت چیزها و امور مادی میآید اما به ماهیت بنیادی طبیعت زندگی و اندیشه دسترسی ندارد، شهود بهعنوان غریزهای خودآگاه، قادر به درک مطلق است. هوسرل نیز با ممتازکردن شناخت شهودی نسبت به انواع دیگر شناخت، نظیر شناختهای تجربی و استنتاجی، شهود را بهعنوان حضور بیواسطۀ اعیان در آگاهی و مرجع نهایی مشروعیت هرگونه شناخت تلقی میکند. فلسفههای شهودگرا در مقابل فلسفههای تجربهگرا و عقلگرا قرار میگیرند. در عرفان اسلامی شهود از جایگاه ویژهای برخوردار است و مراد از آن همان علم حضوری است که شناختی یقینی و خطاناپذیر و ناشی از حضور معلوم در نزد نفس است. عارفان را عقیده بر این است که در سایۀ تزکیۀ نفس، عارف به حقایق معنوی از طریق شهود دست مییابد و به مراتب والایی از معرفت الهی میرسد. از اینرو، تزکیۀ نفس و تطهیر قلب از آثار گناهان در نزد عرفا اهمیتی ویژه دارد.