شیخ صنعان

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

شیخ صَنعان
شخصیت داستانی. سرگذشت او برای اولین‌بار در ادبیات ایران، در منطق‌الطیر عطار در ۴۱۷ بیت آمده و از طویل‌ترین و دلاویزترین داستان‌های این کتاب است. قهرمان داستان، پیری است به نام شیخ صنعان که از اولیا وقت بوده و پس از ۵۰ سال زهد و عبادت در مکّه و رسیدن به مقام کشف و شهود و داشتن چهارصد مرید، شبی در خواب می‌بیند که بتی را در دیار روم سجده می‌کند و این خواب مکرر تکرار می‌شود. به‌حکم آنچه در رؤیا به او نشان داده بودند با جمعی از مریدانش راهی روم می‌شود. در آن‌جا گرفتار عشق دختر زیبای ترسایی می‌شود و حاضر می‌شود به خاطر او ایمان خود را بدهد و دست از اسلام و مسلمانی بشوید. به دیر می‌رود، خمر می‌خورد و زنّار می‌بندد و به‌جای مَهْر دختر، یک سال خوکبانی می‌کند. مریدانش از پند و اندرز به او ناامید می‌شوند و به حجاز برمی‌گردند. مریدی که هنگام رفتن به روم غایب بود، آن‌ها را ملامت می‌کند که چرا شیخ را در چنان حالی رها کرده‌اند و خواب رهایی شیخ را می‌بیند. با مریدان دیگر عازم روم می‌شود و شیخ را که رؤیای پیامبر را دیده، توبه کرده، زنّار بریده و از نو مسلمان شده است را با خود برمی‌گردانند. دختری که شیخ صنعان را شیفته خود کرده بود، تحت تأثیر این واقعه احوالش دگرگون می‌شود و اسلام می‌آورد و بلافاصله می‌میرد. این داستان که بارها در ادبیات فارسی و آثار عرفانی مورد اشاره قرار گرفته است، با اندکی اختلاف و تغییر نام قهرمان داستان، در منابعی غیر از منطق‌الطیر نیز سابقه داشته است. برخی مأخذ اصلی عطار را داستان پیری به نام عبدالرّزاق صنعانی دانسته‌اند که در تحفةالملوک آمده است. اما برخی دیگر ریشۀ این داستان را قدیمی‌تر از آن دانسته و به روایتی از پیامبر (ص) منسوب کرده‌اند. بعضی از محققین شیخ صنعان را هسته مرکزی شخصیت پیرِ اشعار حافظ (پیر مغان) دانسته‌اند.