فردگرایی
فَردگرایی (individualism)
در فلسفۀ سیاسی و اقتصادی، آموزۀ عرضهشده از سوی نظریهپردازانی چون تامس هابز[۱] و آدام اسمیت[۲]، مبنی بر این که جامعه ابزاری است ساختگی و فقط برای خاطر اعضایش وجود دارد و داوری صحیح دربارهاش فقط بر طبق معیارهایی صورت میپذیرد که افراد آن برقرار کردهاند. انسان فردگرا لزوماً بر آموزۀ خوددوستی[۳]، که نفع شخصی[۴] را یگانه محرک منطقی آدمی میانگارد، تکیه نمیکند. چه بسا در اثر انگیزههای نوعدوستی به تفکر سیاسی و اقتصادی هدایت شود و اعتقاد یابد که هدف سازمان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی همانا تأمین بیشترین خیر برای بیشترین تعداد است. اما شاخصۀ چنین متفکر فردگرایی، استنباط او از «بیشترین تعداد»، که از آحاد مستقل تشکیل میشوند، و مخالفت با مزاحمتی است که دولت در سعادت یا آزادی این آحاد ایجاد میکند.
گرایشها یا نظریههای فردگرایانه در همۀ علومی که به شخص چونان موجودی اجتماعی مربوط میشوند، نقشی ایفا میکنند. اگرچه فردگرایی از لحاظ نظری دولت را موجودی میانگارد که قید و بندی ساختگی در برابر گرایشهای فردی هر شخص ایجاد میکند، ولی قائلشدن به تمایزاتی عملی میان فردگرایی و برابر نهادها[۵]ی آن، از قبیل سوسیالیسم[۶]، غالباً دشوار است. فردگرایی با نظریههای سوسیالیستی یا اشتراکی[۷]، بیشتر از این لحاظ تفاوت دارد که خواستها و مقتضیات اجتماع را در وجه کلی تابع رفاه فردی میانگارد؛ و البته نه چندان بدین لحاظ که ارزش والایی برای بهروزی و ابتکار آزادانۀ فرد قائل است.