قاجاریه، سلسله
قاجاریه، سلسله
سلسلهای از شاهان ایران، منسوب به ایل ترک قاجاریه استرآباد. مؤسس این سلسله آقا محمدخان قاجار در روز مرگ کریمخان (۱۳ صفر ۱۱۹۳ق) از شیراز به مازندران گریخت و بساط حکومت درانداخت و با پشتکار و سرسختی فراوان که در مواقعی با قساوت همراه بود، بر رقیبان خانوادگی و حکام نواحی و سرانجام بر لطفعلیخان زند پیروز شد (۱۲۰۹ق) و تفلیس را گرفت (۱۲۰۹ق) و پس از تصرف خراسان در ۱۲۱۰ق کشور ایران را وحدت بخشید و دولتی متمرکز بهوجود آورد که بر اسلوب قدیم بنا شده بود. در ۱۲۱۱ق متوجه قفقاز و جنگ با نظامیان روسی و متحدان محلی آن دولت شد و شهر شوش، مرکز قراباغ را تصرف کرد و در ۲۱ ذیحجه همان سال در شهر شوش بهدست سه تن از خدمتکاران خود کشته شد. فتحعلیشاه برادرزاده آقا محمدخان که در دهم محرم ۱۲۱۲ق از قتل عموی خود باخبر شده بود، از شیراز به تهران آمد و به سلطنت نشست. در آغاز سلطنت به مقابله با مخالفان و سرکشان پرداخت و در ۱۲۱۵ق، حاجی ابراهیمخان اعتمادالدوله و خانوادهاش را برانداخت. جنگهای ایران و روسیه در دوران او پیش آمد. در جنگهای دوره اول (۱۲۱۸ـ ۱۲۲۸ق) که با انعقاد عهدنامۀ گلستان (۱۲۲۸ق) بهپایان رسید، بخش وسیعی از قلمرو ایران در جنوب قفقاز بهتصرّف روسیه درآمد و در جنگهای دوره دوم (۱۲۴۱ـ۱۲۴۳ق) که با انعقاد قرارداد ترکمانچای خاتمه یافت، بقیه مناطقی که در آن سوی رودخانه ارس همچنان در دست ایران مانده بود به روسیه رسید. این جنگها و غرامت سنگینی که دولت روسیه از ایران گرفت، سبب کاهش عمیق بنیه اقتصادی ـ اجتماعی ایران و تضعیف هرچه بیشتر دولت ایران گردید و نتایج ناگواری برای ایران بههمراه آورد. ایران در این دوره به یکی از کانونهای رقابت کشور روسیه و انگلیس و فرانسه تبدیل شده بود و هریک از این سه کشور میکوشیدند با نفوذ هرچه بیشتر در ارکان دولت ایران، مانع از پیشرفت سیاستهای رقیبان گردند. آشناییهای اولیۀ ایرانیان با تمدن غرب از همین دوره آغاز شد و تشکیل واحدهای نظامی به طرز جدید و اعزام محصل به خارج و افتتاح چاپخانه و روزنامه، مربوط به همین دوره است. در اوایل سلطنت محمدشاه (۱۲۵۰ـ۱۲۶۴ق) میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی که نقش مؤثری در استقرار سلطنت او داشت، بهدستور شاه اعدام شد و حاجی میرزا آقاسی به صدارت رسید. محمدشاه در سالهای ۱۲۵۳ـ۱۲۵۴ق درصدد استقرار قدرت دولت ایران در هرات برآمد اما مداخلۀ دولت انگلیس مانع از آن شد. در این روزگار رقابت میان دولتهای روسیه و انگلیس در ایران افزایش یافت و مناسبات سیاسی میان ایران و بعضی دولتهای اروپایی برقرار شد و مناسبات با دولت عثمانی پس از انعقاد قرارداد ارزنالروم (۱۲۶۳ق) رو به بهبود نهاد. در این دوره نیز چند نفر از جوانان ایرانی برای تحصیل علم به اروپا اعزام شدند. شورش آقاخان محلاتی (۱۲۵۶ق) خروج علیمحمد باب (۱۲۶۰ق) و شورش حسنخان سالار (۱۲۶۳ق) از دیگر حوادث دوران سلطنت محمدشاه است. سلطنت ناصرالدینشاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳ق) با کفایت و سختکوشی میرزا تقیخان امیرکبیر استقرار یافت. این وزیر اصلاحطلب و میهندوست، اوضاع آشفته کشور را به سامان کرد و درصدد گسترش مدنیات جدید در ایران برآمد و با احداث دارالفنون، نخستین مدرسۀ طرز جدیدِ ایران را بهوجود آورد و چاپارخانه یا پست را ایجاد کرد. با عزل امیرکبیر و قتل او (۱۲۶۸ق) سلسله اقدامات اصلاحی متوقف شد. جنگهای ایران برای تصرف شهر هرات در ۱۲۷۳ق بر اثر مداخلۀ نظامی انگلیس و تصرف بعضی از جزایر و بنادر ایرانی خلیج فارس توسط آن کشور، بینتیجه شد و پس از انعقاد قرارداد پاریس (۱۲۷۳ق/۱۸۵۷م) ایران از کلیه دعاوی خویش نسبت به هرات چشم پوشید و به این ترتیب بخش بزرگی از قلمرو شرقی ایران از آن جدا شد. جریان تشکیل مؤسسات تمدنی جدید پس از این حوادث سرعت گرفت و ازجمله افتتاح تلگراف (۱۲۷۵ق) بر توسعۀ روابط ملی و بینالمللی تأثیر نهاد. در سالهای میانی سلطنت ناصرالدینشاه رشد افکار نوین اجتماعی و سیاسی و مطالبۀ حکومت قانونی سرعت بیشتری گرفت و سبب تحولاتی در افکار ایرانیان شد. دورۀ صدارت میرزا حسینخان سپهسالار ( ـ ۱۲۹۹ق) از جهت تجدید سازمان دولت و انتشار آگاهی نسبت به اصول قانون و آزادی، انعکاسی از سطح رشد آگاهیهای ملی نسبت به اصول یادشده بود. تأسیس بریگاد قزاق ایران در ۱۲۹۶ق، میزان نفوذ دولت روسیه را در ایران افزایش داد. واقعۀ رژی و شکست دولت ناصرالدینشاه در تحمیل نیات خود و پیروزی مخالفان با نتایج متناقضی که برای ایران به همراه داشت، در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه اتفاق افتاد (۱۳۰۹ق). ترور ناصرالدینشاه در ۱۳۱۳ق بهدست میرزا رضا کرمانی، از دوستداران جدی سید جمالالدین اسدآبادی، فصل جدیدی در تحولات سیاسی ایران گشود. در سلطنت مظفرالدین شاه (۱۳۱۳ـ۱۳۲۴ق) رشد افکار نوین و گرایشهای سیاسی ترقیخواهانه سرعت بیشتری گرفت و بر تعداد مدارس جدید افزوده شد. در آخرین سال سلطنت مظفرالدین شاه انقلاب مشروطیت درگرفت (۱۳۲۴ق/۱۲۸۵ش) و کشور صاحب قانون اساسی و مجلس شد. محمدعلیشاه (۱۳۲۴ـ۱۳۲۷ق) که از آغاز با مشروطیت موافقتی نداشت، در ۱۳۲۶ق علیه مجلس کودتا کرد و سرانجام بر اثر مقاومت و مبارزه مردم تبریز و سپس رشت و اصفهان و تصرف تهران بهدست مشروطهخواهان (۱۳۲۷ق) به سفارت روسیه در زرگنده پناهنده شد و از سلطنت خلع گردید. یکی از رویدادهای بینالمللی در این سالها، انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ میان روسیه و انگلیس و تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ و یک منطقه بیطرف بود. این قرارداد در ۱۹۱۵ تغییر کرد و تمام ایران به دو منطقۀ نفوذ روسیه و انگلیس تقسیم شد. مشروطهخواهان پس از خلع محمدعلیشاه پسر نوجوان او، احمدشاه را به سلطنت نشاندند (۱۳۲۷ـ۱۳۴۴ق/۱۲۸۸ـ۱۳۰۴ش) و چون نوجوان بود، علیرضاخان عضدالملک قاجار را به نیابت سلطنت برگزیدند. پس از فوت او در ۱۳۲۸ق، میرزا ابوالقاسمخان ناصرالملک قراگوزلو نایبالسلطنه او شد. سلطنت مستقل او با جنگ جهانی اول همراه بود و هنگامیکه کشورهای در حال جنگ، ایران را علیرغم بیطرفی آن به یکی از صحنههای جنگ تبدیل کردند (۱۳۳۳ق) نیروهای ملی و آزادیخواه در اعتراض به این رفتار، کمیته دفاع ملی را تشکیل دادند و پس از آن دولت موقت ملی تشکیل گردید که تا زمان مهاجرت به عثمانی دوام آورد. پس از انقلاب اکتبر و قطع نفوذ استعماری روسیه در ایران، دولت انگلیس درصدد تسلط کامل بر ایران برآمد و از طریق دولت وثوقالدوله کوشید تا قرارداد ۱۹۱۹ را بر ایران تحمیل کند. از دیگر حوادث دوران سلطنت احمدشاه، تشکیل کمیته مجازات در تهران و پیدایش نهضت جنگل در گیلان بود. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش که به رهبری سید ضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج (رضاشاه بعدی) و با حمایت سفارت انگلیس صورت گرفت، مقدمات سقوط احمدشاه و انقراض قاجاریه فراهم شد. رضاخان سردار سپه که درصدد تصرف کامل قدرت بود، در ۱۳۰۲ـ۱۳۰۳ش به فکر تشکیل جمهوری افتاد اما مقاومت نیروهای ملی مانع از تصمیم او شد و پس از آن درصدد تصرف مقام سلطنت برآمد. در ۱۳۰۴ش و با تصویب مجلس شورای ملی، سلطنت قاجاریه منقرض و سلطنت پهلوی تشکیل شد.