مسیحیت در ایران
مسیحیت در ایران
مسیحیت از ابتدای قرن ۱م در ایرانزمین رواج یافت. مسیحیان که، در آغاز مسیحیت، در سرزمین روم تحت تعقیب، آزار، شکنجه، و اعدام بودند، به ایران میگریختند. در ۱۰۴م پْقیدا، در آربِل به سِمت اسقفی تعیین شد، و آربل رفتهرفته مرکز مسیحیت در شرق، شمال و جنوب رودخانۀ دِجلِه گردید. در ۳۱۲م کُنستانتین، امپراتور روم، مسیحی شد. از آن زمان پادشاهان ساسانی به رعایای مسیحی خود بدگمان شدند. در ۴۱۰م شورای اُسقُفان ایران در مَدائِن تشکیل شد؛ در این سال نزدیک به ۴۰ ناحیۀ اسقفنشین در ایران وجود داشت. در ۴۲۴م شمار این نواحی به ۶۶ رسید. در ۴۲۴م در شورای دادیشوع، ۳۶ اسقف در مارکِبتای عَرَب گرد آمدند؛ در این شورا دو تصمیم گرفته شد؛ اول آنکه کلیسای ایران به هیچ وجه تحت تسلط کلیسای روم نباشد و دیگر این که قدرت کاتولیکوس (جاثلیق) ایران بیشتر شود. در ۴۲۸م نِستوریوس راهب اَنطاکیه به بِطریقی قُسطَنطَنیِه برگزیده شد. راهبی از مردم انطاکیه به نام آناستاسییوس در یکی از موعظههای خود عنوان کرد که حضرت عیسی مسیح (ع) دو شخصیت مجزا دارد؛ یکی بشری و دیگری روحانی. نستوریوس از آناستاسییوس حمایت کرد. اُسقُف اِسکَندَریه به مخالفت برخاست و در ۴۳۱م در شورای دینی مسیحیان که در اِفِسوس، در آسیای صغیر، تشکیل شد، نستوریوس از منصب روحانی خلع و به مِصر تبعید شد. سُریانیهای مسیحی شرق مِدیتَرانه، که به آنها آسوریک گفته میشود، با تصمیم شورای افسوس موافق نبودند؛ به همین سبب، از کلیسای رُم جدا شدند و فرقۀ نِستوری را پدید آوردند. چون سخنان نستوریوس کفر و الحاد اعلام شد، نستوریان در امپراتوری روم تحت تعقیب قرار گرفتند و به ایران پناهنده شدند. در سالهای ۴۵۷ تا ۴۸۴م «بارصوما»، از سَران نِستوری، برای ترویج آیین نستوری بسیار کوشید و کلیسای نستوری را به رنگ ایرانی درآورد. در ۴۸۹م «کوروس»، اسقف «اِدِسا»، «زِنون»، امپراتور روم، را متقاعد کرد تا مدرسۀ نستوریان را تعطیل کند. مدرسان نستوری به ایران مهاجرت کردند و در نَصیبِین مدرسۀ نستوری دیگری دایر کردند که بعدها مرکز مذهب نستوری شد. نظام کلیسای نستوری مردان کلیسا را به ازدواج تشویق میکرد، به شرط آنکه ازدواج پیش از رسیدن به مناصب دینی باشد. مبلغان نستوری ایرانی برای گسترش مسیحیت در دیگر کشورها از شرق ایران به هندوستان و چین رفتند. در ۱۶۲۵ کتیبهای سنگی در چین کشف شد که متن آن به زبان سُریانی نوشته شده و دربارۀ رفتن مُبَلِّغان مسیحی به چین بود. این کتیبه حدود ۷۸۱م نوشته شده بود. اولین مُبَلِّغ ایرانی که به چین رفت، شخصی به نام «اِلوپَن» بود. در ۷۴۵م امپراتور چین فرمانی صادر کرد که بهموجب آن مسیحیان میتوانستند در خاکچین کلیسا بسازند و یک کلیسا نیز در پایتخت بنا کنند؛ این کلیساها را «معابد ایرانی» میگفتند. هولاکوخان و اَباقاخان، ایلخانان مغول، از مسیحیت و کلیسای گریگوری حمایت میکردند؛ اما با به قدرت رسیدن سلطان محمود غازانخان، بار دیگر اسلام دین رسمی ایران اعلام شد و مسیحیان متوجه دربار بیزانس شدند. در قرن ۱۷م کاتولیکها از فرقههای دومینیکن و ژِزوئیت به اِصفهان و جُلفا آمدند و برای تبلیغ دو کلیسا ساختند. سبب تأسیس این دو کلیسا توجه شاه عَبّاس اَوَل صَفَوی به دولتهای بزرگ اروپا برای مقابله با تجاوزهای دولت عُثمانی و جلب حمایت آن کشورها بود. در سالهای بعد فرقههای فرانسیسکن، سَنت اوگوستین و کاپوسِن (کاتولیک) کلیساهایی در جُلفا بنا کردند. فیلیپ سوم، پادشاه اِسپانیا، با آگاهی از حسن سلوک شاهعباس اول با مسیحیان، آنتونیو دوگووآ را همراه با دو کشیش کاتولیک از فرقۀ سَنت اوگوستین به ایران فرستاد. شاه عباس اول به دوگووآ اجازه داد در اصفهان کلیسای کوچکی بنا کند. پس از چندی پاپ کِلِمِنت هشتم، رهبر کاتولیکها، برای تبلیغ مذهب کاتولیک در ایران یکی از کشیشان فقۀ کِرملی به نام پِرخوان تاده را همراه با گروهی کشیش از راه آلمان، لَهِستان و روسیه به ایران فرستاد، و هدایایی نیز بهتوسط آنان تقدیم شاه عباس اول کرد. شاه صفوی فرستادگان پاپ را به مهربانی پذیرفت و اجازه داد در اصفهان کلیسا و صومعۀ کوچکی بسازند. پرخوان سالهای متمادی در ایران اقامت داشت و از نزدیکان و مترجمان شاه عباس اول و بسیار مورد توجه او بود. کاتولیکهای ژزوئیت در ۱۶۴۳ به اصفهان آمدند و در ۱۶۵۲ در جُلفای اصفهان کلیسایی ساختند و به تبلیغ پرداختند. کاتولیکهای فرقۀ دومینیکن نیز در ۱۶۸۱ در محلۀ سنگتراشان جلفا کلیسایی بنا کردند. کاتولیکهای فرقۀ کاپوسن در شهر اصفهان در شرق میدان و گاه مجاور قلعۀ تبرک، کلیسا و صومعهای بنا نهادند. مبلغان کاتولیک به هیچ وجه اجازۀ تبلیغ میان مسلمانان را نداشتند؛ آنان آگاه شده بودند که در جُلفای اصفهان و روستاهای چَهارمَحال و بَختیاری و فَریدَن گروهی از اَرمَنیانِ پیرو مذهب گریگورین ساکناند. مبلغان کاتولیک با ساختن کلیسا و تبلیغ درصدد تغییر مذهب ارمنیان برآمدند، و مشکلات فراوانی برای جامعۀ ارمنیان ایران پدید آوردند. سرانجام، با فرمانهایی که پادشاهان صفوی و قاجار صادر کردند، مبلغان کاتولیک از ایران اخراج شدند و به غائله خاتمه داده شد. نِستوریها بیشتر در آذربایجان، خصوصاً روستاهای ارومیه، ساکن بودند. در ۱۲۱۹ش، کاتولیکهای ژزوئیت در میان نستوریان به تبلیغ پرداختند. گروهی از نستوریان پیرو مذهب کاتولیک شدند، مبلغان آنان را کلدانی نامیدند. سامیهایی که امروزه در آذربایجان به نام آشوری و کلدانی معروفاند، از یک اصل و نژادند. آنان پیش از این جملگی پیرو آیین نستوری بودند و نستوری نام داشتند. لیکن بسیاری از ایشان به مذهب کاتولیک درآمدند. در ۱۲۲۴ش مبلغان امریکایی مذهب پروتستان به ایران آمدند و در منطقۀ ارومیه و مناطقی که نستوریان میزیستند به تبلیغ پرداختند. آنان نخست در کلیسای نستوریان تبلیغ میکردند، اما روحانیان نستوری با ایشان به مخالفت برخاستند و پروتستانها ناگزیر کلیسایی در ارومیه بنا کردند. نستوریهایی که پیرو مذهب پروتستان شدند، آشوری نامیده شدند. مبلغان پروتستان در ۱۲۶۹ش به تهران آمدند و نخستین کلیسای خود را در ۱۲۴۵ش به نام کلیسای انجیلی پِطروس مقدس در خیابان رافائل (۳۰ تیر کنونی) ساختند و در تهران، جُلفای اصفهان، هَمِدان و دیگر شهرهایی که ارمنیان سکونت داشتند به تبلیغ پرداختند و شماری از اَرمَنیان همدان پیرو این آیین شدند. در ۱۲۷۳ش اُسقُف استوارت از زِلاندِنو، به ایران آمد. او گروه مبلغان کلیسای آنگلیکان را از جُلفا به اصفهان منتقل و بیمارستانی دایر کرد و در ۱۲۸۸ش کلیسای حضرت توماس را در ساختمان بیمارستان بنا نهاد. اَرمَنیان در ۱۲۸۰ش در ایران ۱۸۷ کلیسا، ۱۶۳ کشیش و ۷ دیر (وانک) داشتند. اَرمَنیان هماکنون در شهرها و روستاهای ایران در حدود ۷۰ کلیسا دایر دارند. ارتُدوکسهای روس در ۱۲۷۹ش به ارومیه آمدند و به تبلیغ پرداختند. گروهی از نِستوریهای ارومیه به آنان پیوستند، ولی به موجب پیمان ۲۸ فوریۀ ۱۹۲۱ به تبلیغات ارتُدوکسها پایان داده شد. بیشتر مذاهب مسیحی، ازجمله کاتولیک، گریگورین، نستوری، پروتستان و ارتُدوکس، در ایران کلیسا دارند و مراسم مذهبی خود را در این کلیساها برگزار میکنند.