نزاریه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

نِزاریه
فرقه‌ای‌ از مذهب‌ اسماعیلیه‌ که‌ پس‌ از مُستنصِر (۴۲۷ـ۴۸۷ق)، هشتمین‌ خلیفۀ‌ فاطمی‌ مصر، امامت‌ و خلافت‌ را حق‌ ابومنصور نزار پسر بزرگ و اولین ولیعهد او می‌دانند. در مقابل‌ آنان‌، مُستَعلَویه‌ هستند که‌ پس‌ از مستنصر، پسر دومش‌ ابوالقاسم‌ احمد ملقب‌ به‌ مُستعلی‌ را امام‌ می‌خوانند. این‌ اختلاف‌، اسماعیلیان‌ را به‌ دو گروه‌ یا دو فرقه‌ تقسیم‌ کرد. نزار پس‌ از مرگ‌ پدرش‌ و اختلاف‌ بر سر جانشینی‌ به‌ اسکندریه‌ گریخت‌ ولی‌ در اواخر ۴۸۸ق به‌همراه‌ یکی‌ از پسرانش‌ دستگیر و هردو به‌دستور مستعلی‌ به‌قتل‌ رسیدند. طرفداران‌ فرقۀ‌ اسماعیلیه‌ در ایران‌ و عراق، بدخشان‌ و ماوراءالنهر و گروه‌ بزرگی‌ در شام‌ جانب‌ نزار را گرفتند و معتقد بودند که‌ حکومت‌ و امامت‌، حق‌ نزار است‌ و او نمرده‌ است،‌ بلکه‌ غیبت‌ کرده‌ و سرانجام‌ به‌‌عنوان‌ «مهدی‌» یا همراه‌ او ظهور می‌کند. معروف‌ترین‌ دورۀ‌ حکومت‌ نزاریان‌ مربوط‌ به‌ حکومت‌ ضدسلجوقی‌ الموت‌ به‌ رهبری‌ حسن‌ صباح‌ است. دعوت حسن صباح را به طرفداری نزار دعوة‌الجدیده می‌خوانند و دعوت به امامت مستعلی را دعوة‌القدیمه می‌گویند. حکومت‌ اسماعیلی‌ که‌ اندکی‌ پیش‌ از بروز اختلاف‌ نزاری‌ ـ مستعلوی‌ در سلسله‌ جبال‌ البرز شکل‌ گرفته‌ بود، بلافاصله‌ پس‌ از اختلاف‌، مهم‌ترین‌ پایگاه‌ فرقۀ‌ نزاری‌ شد. این‌ حکومت‌ که‌ مرکزش‌ معمولاً در قلعۀ‌ مستحکم‌ کوهستانی‌ الموت‌، واقع‌ در نزدیکی‌ طالقان‌ قزوین‌ قرار داشت‌، به‌ نهضت‌ نزاریه‌ قدرت‌ سیاسی‌ مهمی‌ بخشید و سرانجام‌ با‌ حملات‌ مغولان‌ در ۶۵۴ق منقرض‌ شد. حسن‌ صباح‌ که‌ دعوت‌ مستقل‌ نزاریه‌ را بنیاد‌ نهاده‌ بود، ارتباطات‌ آن‌ دعوت‌ و شخص‌ خود را با قاهره‌ کاملاً قطع‌ کرد. فرمانروایان نزاری الموت، معروف به «خدایان الموت» بودند (← خداوندان الموت) در دورۀ‌ ۱۷۱سالۀ‌ الموت‌، اسماعیلیان‌ نزاری‌ با رهبری‌های‌ اولیۀ‌ حسن‌ صباح‌، دعوت‌ مستقل‌ خود را به‌عنوان‌ «دعوت‌ جدیده‌« بنیانگذاری‌ کردند. آن‌ها از زبان‌ فارسی‌ به‌عنوان‌ زبان‌ مذهبی‌ خود استفاده‌ می‌کردند و در زمینۀ‌ تعالیم‌ نیز، علاقه‌ای‌ به‌ تفکر در زمینه‌های‌ جهان‌شناسی‌ و تاریخ‌ ادواری‌ نشان‌ نمی‌دادند، بلکه‌ مطالعۀ‌ نظریۀ‌ شیعی‌ دربارۀ‌ امامت‌ و به‌ویژه‌ اهمیت‌ تعالیم‌ امام‌ اسماعیلی‌ را مدنظر قرار می‌دادند. نزاریان‌ الموت‌ در زمان‌ رکن‌الدین‌ خورشاه‌ (۶۵۴ق) بر اثر حمله‌ مغول‌ فروپاشیدند و قلاع‌ آنان‌ ویران‌ گشت‌. پسر خردسال‌ رکن‌الدین‌ را که‌ شمس‌الدین‌ نام‌ داشت‌ از بیم‌ جان‌ پنهان‌ داشتند و اعقاب‌ او مدت‌ها پنهان‌ و مستور و یا در لباس‌ مشایخ‌ تصوف‌ می‌زیستند. پس‌ از مدتی‌ که‌ از سقوط‌ الموت‌ گذشت‌، اسماعیلیان‌ مرکز تازه‌ای‌ در اَنجُدان‌ اراک‌ پی‌ افکندند و توانستند اسماعیلیانی‌ را که‌ در ایران‌ و شام‌ و ماوراءالنهر و حتی‌ هند پراکنده‌ بودند، متحد سازند. در قرن ۱۳ق، اسماعیلیۀ‌ ایران‌ به‌ جنبش‌ تازه‌ای‌ دست‌ زدند و چون‌ از سیاست‌ دولت‌ انگلیس‌ در هند جانبداری‌ می‌کردند و آنان‌ را در پیشبرد مقاصدشان‌ در آن‌ کشور یاری‌ می‌دادند، از این‌ رو احتمالاً انگلیسی‌ها درصدد بودند تا در مناطق‌ حایل‌ میان‌ متصرفات‌ آن‌ها در هند و ایران‌ که‌ در خطر تهاجم‌ روسیه‌ تزاری‌ بود، کشور اسماعیلی‌ دست‌ نشانده‌ای‌ ایجاد کنند، اما با شکست‌ حسنعلی‌‌شاه‌ معروف‌ به‌ آقاخان‌ اول‌ (۱۲۹۹ق) در کرمان‌ این‌ نقشه‌ عقیم‌ ماند و مرکز رهبری‌ اسماعیلیۀ‌ نزاری‌ نیز از ایران‌ به‌ هند منتقل‌ شد. آقاخان‌ پس‌ از ورود به‌ هند، به‌ همکاری‌ نزدیک‌ با کارگزاران‌ انگلیسی‌ پرداخت‌ و در تعقیب‌ سیاست‌ انگلیس‌ که‌ جدا‌کردن‌ بخشی‌ از بلوچستان‌ از خاک‌ ایران‌ بود، خوانین‌ محلی‌ بلوچ‌ را به‌ قبول‌ تحت‌الحمایگی‌ انگلیس‌ تشویق‌ کرد. امروزه ‌چند میلیون‌ نفر اسماعیلیۀ‌ نزاری‌ در کشورهای‌ ایران‌، پاکستان‌، هند، افغانستان‌، سریلانکا، برمه‌، سوریه‌ و کشورهای‌ شرقی‌ افریقا زندگی‌ می‌کنند و رهبری‌ ایشان‌ با آقاخان‌ پنجم‌ است‌ که‌ او را در سلسلۀ‌ امامت‌ که‌ از علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع‌) آغاز می‌شود چهل‌و نهمین امام‌ از فرزندان‌ اسماعیل‌ بن‌ جعفر می‌دانند. نزاریان‌ هند به‌ خوجه‌ معروف‌اند و خوجۀ اثنی‌عشری نامیده می‌شوند. در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ و به‌دنبال ظهور نارضایتی از اقدامات آقاخان اوّل برخی اسماعیلیه به‌تدریج به تشیع دوازده امامی گرویدند. امروزه تعداد آن‌ها حدود ۱۲۵هزار نفر است. نیز ← خوجه.