گونه (زیست شناسی)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

گونه (زیست‌شناسی)(species)
گروهی متمایز از موجودات زنده که شبیه یکدیگر یا مرکب از چند نوع متمایزند و می‌توانند با هم آمیزش کنند و زاده‌های بارور پدید آورند. گونه پایین‌ترین سطح رده‌بندی است. گونه‌های خویشاوند در یک جنس گروه‌بندی می‌شوند. درون گونه معمولاً دو یا چند جمعیت مجزا قرار دارد که ممکن است به قدر کافی متفاوت باشند و زیرگونه‌ها یا واریته‌های متمایز به حساب می‌آیند و نهایتاً طی فرآیند گونه‌زایی، گونه‌های جدید می‌سازند. تاکنون حدود ۱.۸میلیون گونه شناسایی شده است که شامل ۷۵۰هزار گونه حشرات، ۳۲۵هزار گونۀ گیاهی، و ۶۳هزار گونۀ مهره‌دار می‌شوند. در نواحی گرمسیر، تقریباً به ازای هر گونۀ نواحی معتدل، دو گونه یافت می‌شود. برآورد شده است که روزانه براثر تخریب زیستگاه‌ها یک گونه منقرض می‌شود. گونۀ بومی گونه‌ای است که از زمان پیش از تاریخ در آن ناحیه زیست کند. گونۀ طبیعی‌شده گونه‌ای است که انسان آن را از یک کشور دیگر به ناحیه مفروض آورده است، ولی خودبه‌خود در محل جدید حفظ شده است، در حالی که گونۀ خارجی گونه‌ای است که برای بقا نیازمند مداخلۀ انسان است. فهم تعادل‌های بین گونه‌ها مسلماً بنیادی‌ترین قسمت اکولوژی است. یکی از آسان‌ترین راه‌های طبقه‌بندی تعامل‌های بین گونه‌ها ارزیابی آثار هر گونه بر گونۀ دیگر است. این آثار ممکن است سودآور، زیان‌بخش یا خنثی (بدون اثر) باشند، که آن‌ها را، به ترتیب، با علامت‌های + ، ـ ، و ۰ مشخص می‌کنیم. این طبقه‌بندی به پنج نوع تعامل می‌انجامد: رقابت بین گونه‌ای با نماد (ـ ، ـ)، بازدارندگی یک طرفه (۰ ، ـ)، هم‌سفرگی (+ ، ۰)، پادسفرگی (ـ ، +) و همیاری (+ ،+). هر یک از این آثار خود می‌توانند برپایۀ ساز و کار خود به شاخه‌های بیشتری تقسیم شوند؛ پادسفرگی، از جمله، می‌تواند از تعامل‌های تغذیه‌ای چون شکارگری و تعامل‌های غیر تغذیه‌ای چون تقلید ناشی شود. رقابت بین گونه‌ای وقتی می‌تواند برقرار شود که دو گونه از منبع محدود واحدی استفاده کنند مثلاً وقتی شکارگر مشترکی دارند، یا وقتی یکدیگر را می‌خورند. حالا همه چیز دشوارتر می‌شود. در این صورت چه اثری را ارزیابی می‌کنیم؟ ممکن است ارزیابی آثاری بر جمعیت (مثلاً، میزان رشد جمعیت، اندازۀ جمعیت متوازن)، یا تأثیر بر افراد (مثلاً، آهنگ رشد، اندازه، میزان تولید مثل) باشد. در حالی‌که هر دو سطح معتبرند، تأثیر بر افراد (مثلاً، کشته‌شدن) همیشه به تأثیر بر جمعیت تعبیر نمی‌شود. حتی اگر همواره به عوامل مؤثر بر اندازۀ جمعیت بپردازیم، آیا بهتر است که تأثیر کلّ یک جمعیت را بر جمعیت دیگر بسنجیم، یا اندازه‌گیری تأثیر سرانه مفیدتر است؟ این‌ها با هم فرق می‌کنند. افزون بر این‌ها، تعامل‌ها چیزهای ثابتی نیست. نوع تعامل غالباً به وضع زیست‌محیطی، و به سایر گونه‌های موجود (از طریق «آثار نامستقیم») بستگی دارد. مثلاً، تعامل بین دو گونه مگس میوه و یک گونۀ قارچ را در یک سامانۀ ‌آزمایشگاهی ساده شده بسیار متغیّر یافتند، که به وضعیت زیست‌محیطی گونه بستگی دارد. در واقع، تمام انواع تعامل‌های برشمرده شده، یافت شدند. گونه‌های رقیب چگونه‌ می‌توانند هم‌زیستی کنند؟ چرا رقیب قوی‌تر، حریف ضعیف‌تر را حذف نمی‌کند؟ دو پیامد احتمالی، در رقابت بین دو گونه وجود دارد: یا یکی دیگری را حذف می‌کند (حذف رقابتی)، یا هر دو هم‌زیستی می‌کنند؛ و گاهی نیز هر دو مورد پیش می‌آید، هر چند در مقیاس‌های فضایی (مکانی) مختلف. یک گونۀ مگس مردارخوار، در مقیاس لاشۀ موش در حال تجزیه، گونۀ دیگر را نابود می‌کند، اما در یک مقیاس منطقه‌ای، اگر رقیب ضعیف‌تر تجزیه‌کنندۀ خوبی باشد گونه‌ها می‌توانند هم‌زیستی کنند. دو گونۀ انگل‌ دریایی روی صخرۀ ساحلی واحدی می‌توانند هم‌زیستی کنند، هر چند که یکی از این گونه‌ها دیگری را از ساحل پایین‌تر طرد می‌کند. موضوع مهم و کلیدی دربارۀ هم‌زیستی پایدار این است که توانایی‌های رقابتی گونه‌ها با فراوانی نسبی آن باید رابطۀ معکوس داشته باشد. هر چه یک گونه فراوان‌تر باشد، بیشتر در معرض رقابت درون گونه‌ای (و نه بین گونه‌ای) قرار خواهد داشت. سازوکار هم‌زیستی که در اندیشۀ اکولوژیکی حاکم شده است، عبارت است از تفکیک منابع، اما اخیراً ساز و کارهای دیگری مطرح شده است. کنش شکارگران یا اخلال‌ها می‌توانند برخی گونه‌ها را در سطوحی نگه دارند که رقابت در آن از اهمیت چندانی برخوردار نیست، یا آثار آن‌ها به طرز بی‌تناسبی متوجۀ رقیب قوی‌تر شود. گاهی روندی که در جهت طرد رقابتی پیش می‌رود، بر اثر تغییراتی متوقف یا معکوس می‌شود که در اوضاع زیست‌محیطی به اندازۀ کافی فراوان است. این توضیحی است که به عنوان پاسخ به «معمای پلانکتون» ابراز می‌شود (یعنی، چگونه تعداد زیادی گونۀ پلانکتون در زیستگاهی ظاهراً یک‌نواخت هم‌زیستی می‌کنند در حالی که همگی آن‌ها به مقدار مشابهی مواد غذایی محدود نیاز دارند). در زیستگاه‌های نامتناجنس (ناهمگن) هم‌زیستی می‌تواند به کمک چند وسیله ارتقاء یابد. مثلاً، اگر افراد یک رقیب برتر دسته‌دسته در زیستگاه حضور داشته باشند، قطعه‌های اشغال نشدۀ زیادی برای رقیب ضعیف‌تر باقی می‌گذارد. این امکان نیز هست که گونه‌های ظاهراً هم‌زیست صرفاً در روندی دراز مدت به طرد رقابتی گرایش یابند. از الگوهای بسیار فراگیر در حوزۀ اکولوژی این است که هر چه مساحت ناحیه‌ای بزرگ‌تر باشد، گونه‌های بیشتری را در خود جای می‌دهد. در واقع، این الگو مشخص‌تر از آن است که اگر نموداری از تعداد گونه‌ها در مساحت ناحیه ترسیم کنید، در می‌یابید که آهنگ گردآمدن گونه‌های جدید با افزایش مساحت ناحیه به طریقی کاملاً قابل پیش‌بینی، کاهش می‌یابد. پیش‌بینی اجمالی ناشی از این نمودار از این قرار است که اگر ۹۰درصد یک ناحیه را تخریب کنید، حدود نیمی از گونه‌ها را از بین برده‌اید. از این گزاره برای این اظهار نظر سود جسته‌ایم که یک منطقۀ حفاظت‌شدۀ بزرگ نیازهای گونه‌های بیشتری را برطرف می‌کند تا چند منطقۀ حفاظت‌شدۀ کوچک‌تری که مجموع کل مساحت آن‌ها برابر با آن منطقۀ حفاظت‌شده بزرگ است. رابطۀ بین مساحت ناحیه و تعداد گونه‌ها شاید آشکار و واضح به نظر برسد، اما چرا در مساحتی بزرگ‌تر گونه‌های بیشتری می‌یابید؟ سه نظریۀ مهم بیان شده است. طبق نظریۀ اول یعنی نظریۀ زیست جغرافیای جزیره، آهنگ انقراض در جزایر بزرگ‌تر آهسته‌تر است؛ زیرا چنین جزایری می‌توانند نیازهای جمعیت‌های پرشمارتری را تأمین کنند، و احتمال انقراض جمعیت‌های بزرگ‌تر، کمتر است. جزایر بزرگ‌تر نسبت به جزایر کوچک‌تر گونه‌های بیشتری‌ دارند. طبق نظریۀ دوم نواحی بزرگ‌تر دارای زیستگاه‌های متنوع‌تر، و بنابراین گونه‌های بیشتری هستند. این توضیح موجه به نظر می‌رسد، اما دقیقاً منظور از تنوع زیستگاه چیست، و چگونه می‌توان آن را به شیوه‌ای معنی‌دار از لحاظ اکولوژیکی کمّی کرد و با عدد و رقم نشان داد؟ نظریۀ سوم، عبارت‌ از این است که این رابطه صرفاً یک رابطۀ مصنوعی آماری است. با بزرگ‌تر شدن مساحت ناحیۀ نمونه، پس از کوتاه زمانی تمام گونه‌های معمولی را در آن‌جا خواهید یافت. باز هم با بزرگ‌تر شدن آن، تعداد گونه‌های جدیدی که یافت می‌شوند رو به کاستی می‌گذارد؛ زیرا تنها گونه‌هایی که باید یافت شوند گونه‌های است که به طور فزاینده‌ای کمیاب می‌شوند. از این سه نظریه کدامشان بهتر است؟ شواهدی یافت شده‌ است که از هر سه فرضیه حمایت می‌کنند و در واقع، ضرورتاً به‌طور دو جانبه منحصر به فرد و انحصاری نیست، و سازوکارهای مختلف، در مقیاس‌های فضایی مختلف، و برای اجتماعات مختلف‌ احتمالاً از اهمیت برخوردارند.