باربد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:BarbadPahlbod.jpg|بندانگشتی|باربد در حال نواختن بربت در دربار خسرو پرویز. نقاشی تخیلی محمد-موکیم، 1664]] | |||
باربَد <br>نام موسیقیدان و بربطنواز برجستۀ ایرانی در دربار [[خسروپرویز]]. برخی او را اهل [[جهرم، شهر|جَهْرُم]] دانستهاند و مسعودی از قول [[ابن خردادبه|ابن خردادیه]] او را اهل «رِی» ذکر کرده است. [[فارابی، ابونصر محمد (فاراب ۲۵۷ـ دمشق ۳۳۸ق)|فارابی]] در کتاب'' موسیقی کبیر'' خود از او با نام فهلیذ یاد کرده است. بنابر نوشتههای مورّخان، مقامهای موسیقی قدیم ایران منسوب به باربد است. مقامهای منسوب به باربد شامل هفت خسروانی، ۳۰ لحن، و ۳۶۰ دستان بوده است که با هفت روز هفته، ۳۰ روز ماه، و ۳۶۰ روز سال مطابقت داشته است. حکایت آهنگ معروف او دربارۀ «شبدیز»، اسب مورد علاقۀ خسروپرویز، را خالد فیاض، شاعر عرب، به شعر درآورده که هر کس خبر مرگ «[[شبدیز]]» را بر زبان راند مجازاتش اعدام است. شبدیز مُرد و کسی جرأت نداشت که شاه را از واقعه آگاه کند. رئیس دواب ناچار از باربد خواست با آهنگی این خبر شوم را به شاهنشاه بفهماند. میگویند باربد آهنگی ساخت و خسرو از شنیدن آن مرگ شبدیز را دریافت و فریاد برآورد «شبدیز مُرد!» باربد پاسخ داد «آری. شاهنشاه خبر آن را دادند» و این گونه شاه را از عهد خود بازگرداند. دربارۀ مرگ باربد و پایان کار او روایات مختلف است. [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم (کوفه ۲۱۳ـ بغداد ۲۷۶ق)|ابن قتیبه]] در ''[[عیون الاخبار|عیونالاخبار]]'' مرگ او را بهدست یوسف مُغنّی، و ثعالِبی در ''[[غرر اخبار ملوک الفرس|غرر اخبار ملوکالفرس]]'' مسمومیت باربد را به سرکیس (سرکش) نوازندۀ همعصر او نسبت میدهد. [[فردوسی طوسی، ابوالقاسم (طوس ۳۲۹ـ ۴۱۷/۴۱۱ق)|فردوسی]] حکایت میکند که چون باربد آگاه شد که شاه از سلطنت خلع شده و در زندان بهسر میبرد، آهنگی بس غمناک سرود، سپس هر چهار انگشت خود را برید، در مشت گرفت و نزد خسرو رفت و در همانجا مرد. | باربَد <br>نام موسیقیدان و بربطنواز برجستۀ ایرانی در دربار [[خسروپرویز]]. برخی او را اهل [[جهرم، شهر|جَهْرُم]] دانستهاند و مسعودی از قول [[ابن خردادبه|ابن خردادیه]] او را اهل «رِی» ذکر کرده است. [[فارابی، ابونصر محمد (فاراب ۲۵۷ـ دمشق ۳۳۸ق)|فارابی]] در کتاب'' موسیقی کبیر'' خود از او با نام فهلیذ یاد کرده است. بنابر نوشتههای مورّخان، مقامهای موسیقی قدیم ایران منسوب به باربد است. مقامهای منسوب به باربد شامل هفت خسروانی، ۳۰ لحن، و ۳۶۰ دستان بوده است که با هفت روز هفته، ۳۰ روز ماه، و ۳۶۰ روز سال مطابقت داشته است. حکایت آهنگ معروف او دربارۀ «شبدیز»، اسب مورد علاقۀ خسروپرویز، را خالد فیاض، شاعر عرب، به شعر درآورده که هر کس خبر مرگ «[[شبدیز]]» را بر زبان راند مجازاتش اعدام است. شبدیز مُرد و کسی جرأت نداشت که شاه را از واقعه آگاه کند. رئیس دواب ناچار از باربد خواست با آهنگی این خبر شوم را به شاهنشاه بفهماند. میگویند باربد آهنگی ساخت و خسرو از شنیدن آن مرگ شبدیز را دریافت و فریاد برآورد «شبدیز مُرد!» باربد پاسخ داد «آری. شاهنشاه خبر آن را دادند» و این گونه شاه را از عهد خود بازگرداند. دربارۀ مرگ باربد و پایان کار او روایات مختلف است. [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم (کوفه ۲۱۳ـ بغداد ۲۷۶ق)|ابن قتیبه]] در ''[[عیون الاخبار|عیونالاخبار]]'' مرگ او را بهدست یوسف مُغنّی، و ثعالِبی در ''[[غرر اخبار ملوک الفرس|غرر اخبار ملوکالفرس]]'' مسمومیت باربد را به سرکیس (سرکش) نوازندۀ همعصر او نسبت میدهد. [[فردوسی طوسی، ابوالقاسم (طوس ۳۲۹ـ ۴۱۷/۴۱۱ق)|فردوسی]] حکایت میکند که چون باربد آگاه شد که شاه از سلطنت خلع شده و در زندان بهسر میبرد، آهنگی بس غمناک سرود، سپس هر چهار انگشت خود را برید، در مشت گرفت و نزد خسرو رفت و در همانجا مرد. | ||
<br><!--12029000--> | <br><!--12029000--> | ||
[[رده:موسیقی]] | [[رده:موسیقی]] | ||
[[رده:ایران - اشخاص]] | [[رده:ایران - اشخاص]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۳
باربَد | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
شغل و تخصص اصلی | بربطنواز |
آثار | آهنگ معروف او شبدیز |
گروه مقاله | موسیقی |
باربَد
نام موسیقیدان و بربطنواز برجستۀ ایرانی در دربار خسروپرویز. برخی او را اهل جَهْرُم دانستهاند و مسعودی از قول ابن خردادیه او را اهل «رِی» ذکر کرده است. فارابی در کتاب موسیقی کبیر خود از او با نام فهلیذ یاد کرده است. بنابر نوشتههای مورّخان، مقامهای موسیقی قدیم ایران منسوب به باربد است. مقامهای منسوب به باربد شامل هفت خسروانی، ۳۰ لحن، و ۳۶۰ دستان بوده است که با هفت روز هفته، ۳۰ روز ماه، و ۳۶۰ روز سال مطابقت داشته است. حکایت آهنگ معروف او دربارۀ «شبدیز»، اسب مورد علاقۀ خسروپرویز، را خالد فیاض، شاعر عرب، به شعر درآورده که هر کس خبر مرگ «شبدیز» را بر زبان راند مجازاتش اعدام است. شبدیز مُرد و کسی جرأت نداشت که شاه را از واقعه آگاه کند. رئیس دواب ناچار از باربد خواست با آهنگی این خبر شوم را به شاهنشاه بفهماند. میگویند باربد آهنگی ساخت و خسرو از شنیدن آن مرگ شبدیز را دریافت و فریاد برآورد «شبدیز مُرد!» باربد پاسخ داد «آری. شاهنشاه خبر آن را دادند» و این گونه شاه را از عهد خود بازگرداند. دربارۀ مرگ باربد و پایان کار او روایات مختلف است. ابن قتیبه در عیونالاخبار مرگ او را بهدست یوسف مُغنّی، و ثعالِبی در غرر اخبار ملوکالفرس مسمومیت باربد را به سرکیس (سرکش) نوازندۀ همعصر او نسبت میدهد. فردوسی حکایت میکند که چون باربد آگاه شد که شاه از سلطنت خلع شده و در زندان بهسر میبرد، آهنگی بس غمناک سرود، سپس هر چهار انگشت خود را برید، در مشت گرفت و نزد خسرو رفت و در همانجا مرد.