اشکانیان
اَشکانیان
سلسلهای از شاهان قدیم ایران (ح ۲۵۰پم ـ ح ۲۲۶م). منسوب به اشک یا اَرْشَک که از دورۀ سلوکیان و تحت تابعیت آن دولت در ناحیۀ پارت ـ برابر با خراسان تاریخی ـ تشکیل شد و در سلطنت فرهاد دوم (۱۳۸ـ۱۲۸پم) پس از غلبۀ او بر قوای آنتیوخوس هفتم، پادشاه سلوکی، بهطور کامل از آن دولت مستقل، و بر تمام سرزمینهای میان رودخانۀ فرات تا جیحون مسلط شد. قلمرو این دولت در اوج عظمت خود، از مرزهای هند تا فرات و از رودخانۀ جیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز تا دریای عمان امتداد داشت و از امپراتوریهای بزرگ جهان بهشمار میآمد. مؤسس این سلسله، اشک یا اَرشَک اول، از قبیله پرنی (اپرنی)، از قوم داهه بود و این قوم از سکائیانی بهشمار میآمد که در اراضی میان جنوب شرقی دریای خزر تا رودخانۀ جیحون به چادرنشینی روزگار میگذرانیدند. اشک اول ظاهراً در حدود ۲۵۰پم ناحیۀ نسا در درۀ رودخانۀ اترک را تصرف کرد و در حدود ۲۴۸ یا ۲۴۷پم در شهر آساآک ـ حوالی قوچان ـ به پادشاهی برگزیده شد. بعضی از پژوهشگران بر این باورند که حکومت اشک اول از حدود ۲۳۸پم آغاز شده است و تا سالهای آخر قرن ۳پم دوام آورد. صرفنظر از تردیدهایی که دربارۀ تاریخ حکومت اشک اول وجود دارد، نخستین پادشاه اشکانی یا برادرش تیرداد اول، که وجود او نیز محل تردید است، پس از چندی بر آندراگوراس پادشاه یونانی پارت چیره شد و قلمرو او را در تصرف گرفت و پس از آن هیرکانه (گرگان) و سپس کومیسن (قومس) را به اشغال درآورد. سلوکوس دوم، پادشاه سلوکی، برای جلوگیری از گسترش پادشاهی اشکانی و اعادۀ قدرت دولت خود در مستملکات شرقی، به جنگ او رفت و پیروزیهایی بهدست آورد، اما بهسبب بحرانها و اغتشاشاتی که در سوریه، مرکز دولت سلوکی پیش آمده بود، سلطنت او را در پارت بهشرط تبعیت از دولت سلوکی به رسمیت شناخت و به سوریه بازگشت. پادشاه اشکانی نیز پس از این به تدریج، دامنۀ قلمرو خود را توسعه داد و مرزهای آن را به حدود کشور ماد رسانید. آنتیوخوس سوم، پادشاه سلوکی، در ۲۱۱پم به جنگ با او برخاست و پس از پیروزی، با شرایط دوران سلوکوس دوم، سلطنت پادشاه اشکانی را بر پارت و هیرکانه مورد تأیید قرار داد. با این همه، توسعۀ قلمرو دولت اشکانی همچنان ادامه یافت و بهتدریج در مازندران و بخشی از متصرفات دولت یونانی باختر و همچنین در ماد و بینالنهرین و بابل پیش رفت. دمتریوس دوم، پادشاه سلوکی، که کوشیده بود مانع از پیشرویهای دولت اشکانی گردد، در جنگ ۱۴۱پم مغلوب شد و به اسارت مهرداد اول (ح ۱۷۱ـ۱۳۸/۱۳۷پم) درآمد و پادشاه اشکانی خود را شاهنشاه خواند، اما استقلال واقعی و جدایی کامل و قطعی دولت اشکانی از سلوکیان در عهد فرهاد دوم (۱۳۸/۱۳۷ـ۱۲۸پم) و پس از غلبۀ او بر آنتیوخوس هفتم، پادشاه سلوکی، حاصل شد. پیشرویهای دولت اشکانی در این سالها به سبب حملات غارتگرانۀ سکاها و تخارها که شمال شرق کشور اشکانی را آشفته کرده بودند، عملاً متوقف گردید و توجه شاهان اشکانی متوجه آن شد و در جنگهایی که با آنان درگرفت، فرهاد دوم و جانشینش اردوان دوم (شاید اردوان اول) کشته شدند، اما مهرداد دوم (۱۳۸ـ۸۸/۸۷پم) بر آنان پیروز شد و تهاجمات آنان به قلمرو دولت اشکانی متوقف گردید. در سلطنت مهرداد دوم، ارمنستان بهتصرف اشکانیان درآمد و نخستین مناسبات با دولت روم شکل گرفت. اولین جنگهای ایران و روم در عهد اُرُد اول روی داد. در ۵۳پم، کراسوس از فرات عبور کرد، اما در جنگ حران مغلوب قوای سورنا، سردار بزرگ اشکانی، شد و به قتل رسید. اشکانیان در ۴۰پم به قلمرو رومیها حمله بردند و سوریه و فلسطین و بخش اعظم آسیای صغیر را اشغال کردند، اما پس از مدتی ناگزیر از ترک آن مناطق شدند. اشکانیان در این سالها در موقعیتی قرار داشتند که میتوانستند در مبارزات داخلی رومیها شرکت کرده و نیروی خود را به نفع یکی از طرفین بهکار اندازند. در دورۀ فرهاد چهارم (ح ۳۷ـ۲پم) مناسبات ایران و روم بهشکلی دیگر درآمد و به پذیرش تفوّق دولت روم منتهی، و انحطاط دولت اشکانی آغاز شد. در سلطنت بلاش اول (۵۵ـ۷۷/۷۸م) عظمت دولت اشکانی تا حدی احیا گردید و ارمنستان و آذربایجان دوباره به قلمرو اشکانیان پیوست. دولتهای ایران و روم سرانجام پس از سالهای طولانی جنگوستیز بر سر ارمنستان سرانجام توافق کردند که سلطنت ارمنستان به شاهزادهای اشکانی، که مورد تأیید دولت روم باشد، انتقال یابد. طبق این توافق، تیرداد، برادر بلاش، به سلطنت ارمنستان رسید و در ۶۶م تاج سلطنت را از نرون، امپراتور روم، دریافت کرد. در همین دوره، هیرکانه از تصرف اشکانیان خارج شد و شاه هیرکانه، سفیرانی نزد دولت فرستاد و از آن دولت برای مبارزه با اشکانیان یاری خواست. آلانها در عصر بلاش چندبار به نواحی شمالی و شمال غربی کشور اشکانی حمله آوردند و صدمات و تلفات بسیاری برجای نهادند. پس از بلاش اول، آشفتگی بسیاری در اوضاع دولت اشکانی پیش آمد و مواقعی بود که دو یا سه نفر در قلمرو آن دولت به سلطنت مینشستند. ترایانوس (تراژان) امپراتور روم در سالهای ۱۱۴ـ۱۱۵م به ایران حمله آورد و ارمنستان و بینالنهرین و بابل و تیسفون را تصرف کرد و یکی از شاهزادگان اشکانی را به سلطنت نشانید اما در ۱۱۷م بر اثر شورش اهالی نواحی مفتوحه و مبارزات خسرو پادشاه اشکانی ناگزیر از عقبنشینی شد. یکی از دلایل پیروزیهای سریع ترایانوس، وجود چند پادشاه و اختلافات آنان با یکدیگر بود. در این سالها سه نفر بهنامهای بلاش دوم و پاکر دوم و خسرو، هر یک خود را شاهنشاه ایران میدانستند. حملات آلانها به ایران در عهد بلاش سوم (۱۴۷ـ۱۹۱م) تکرار گردید و همچنین رومیها نیز بار دیگر به قلمرو ایران تاختند. ارتش روم در ۱۶۴م، شهر تیسفون را اشغال کرد اما بر اثر عوامل طبیعی و اجتماعی ناگزیر از متصرفات خود خارج شد. بلاش چهارم (۱۹۱ـ۲۰۹م) در ۱۹۶م با استفاده از جنگهای مدعیان قدرت در روم، تمام متصرفات آن دولت را در قلمرو اشکانیان دوباره پس گرفت. رومیان بار دیگر ـ احتمالاً در ۱۹۷م ـ به قلمرو اشکانیان تاختند و ظاهراً در اواخر ۱۹۸م شهر تیسفون را تصرف کردند و این بار نیز همچون گذشته، ناگزیر از عقبنشینی شدند. سپاهیان روم در سلطنت کاراکالا بار دیگر به ایران حمله آوردند و در ۲۱۶م بخشهایی از بین النهرین را اشغال کردند. اردوان پنجم (شاید چهارم) در ۲۱۷م بر قوای ماکرینوس، جانشین کاراکالا، در جنگ نصیبین پیروز شد و مبلغ گزافی را به عنوان تاوان خسارات جنگ برعهدۀ آنان گذاشت. با وجود پیروزیهای اردوان، دولت اشکانی به سبب انحطاط و تلاشی درونی و جنگهای مدعیان سلطنت و جداییخواهی بعضی از شاهان ولایات همچنان رو به سقوط داشت و سرانجام بر اثر قیام اردشیر بابکان، شاه فارس، برافتاد. اردوان در ۲۲۴م ضمن جنگ هرمزدگان کشته شد و اردشیر پس از تصرف تیسفون در ۲۲۶م، خود را شاهنشاه خواند. بعضی قرائن حاکی از مقاومت بقایای اشکانیان در برابر اردشیر است، زیرا سکههایی از آخرین اشکانیان ـ احتمالاً بلاش ششم و یا آرتاوازد پسر اردوان ـ دردست است که به سال ۲۲۸م در سکهخانۀ سلوکیه ضرب شدهاند. پس از استقرار قطعی سلطنت اردشیر بابکان، جمعی از بازماندگان و هواداران اشکانیان به پادشاه ارمنستان و عدهای دیگر به دولت کوشانی پناه بردند و تحت حمایت آنان قرار گرفتند.
نـــام | مدت پادشاهی |
---|---|
اَرشک (اشک اول) | 250 ـ 247/248پم |
اَرشک دوم | بعد از 217 ـ ح 215 |
(احتمالاً همان اشک اول) | یا 214پم |
تیرداد اول | بعد از 215 |
(احتمالاً همان اشک دوم) | یا 214 ـ 191پم |
فریاپت | ح 191 ـ 176پم |
فرهاد اول | ح 176 ـ 171 پم |
مهرداد اول | ح 171 ـ 139 یا 138 پم |
فرهاد دوم | ح 139/138 ـ 128 پم |
اردوان اول | ح 127 ـ 124/123 پم |
مهرداد دوم | ح 124/123 ـ 88/87 پم |
گودرز | ح 91/90 ـ 80 پم |
اُرُد اول | ح 80 ـ 78/77 پم |
سینَتروک | ح 78/77 ـ 71/70 پم |
فرهاد سوم | ح71/70 ـ 58/57 پم |
اُرُد دوم | ح 58/57 ـ 39 پم |
فرهاد چهارم | ح 40 ـ 3/2 پم |
فرهاد پنجم (فرهادک) | 2/3 ـ 4 م |
اُرُد سوم | 4 ـ 6 م |
وُنُن | 8/9 م |
اردوان دوم | 10/11 ـ 38م |
وَردان اول | ح 39 ـ 45 م |
گودرز دوم | از 43/44 ـ 51م |
بلاش اول | ح 51 ـ ح 76 ـ 80م |
بلاش دوم | 77/78 ـ 78/79م |
پاکور دوم | 77/78 ـ 86/87م |
اردوان سوم | 79/80 ـ 80/81م |
بلاش دوم | 89/90م |
خسرو | 89/90م |
پاکور دوم | 92/93 ـ 95/96م |
خسرو | 108/109 ـ 127/128م |
بلاش سوم | 111/112 ـ 146/147م |
پاکور دوم | 113/114 ـ 114/115م |
بلاش سوم | از 129 ـ 146/148م |
بلاش چهارم | 147/148 ـ190/191 یا 192/193م |
بلاش پنجم | از 190/191 ـ 206/207م |
بلاش ششم | ح 207/208 ـ 221/222م |
اردوان چهارم یا پنجم | ح 216 ـ 224م |