کلارک، آستین (۱۸۹۶ـ۱۹۷۴)
کِلارک، آستین (۱۸۹۶ـ۱۹۷۴)(Clarke, Austin)
شاعر ایرلندی، زادۀ دوبلین. در کالج دانشگاهی دوبلین تحصیل کرد و از پیشگامان «موج دوم» احیاء ادبیات ایرلندی شد؛ برای بیان مبهم موضوعات و مضامین حسی ادبیات و هنر سلتی قرون وسطا راه چارهای یافت. کلارک از میانۀ دهۀ ۱۹۵۰ به شاعر وجدان ایرلند مدرن تبدیل شد، که بیزار بود از هر آنچه دروغین، غیر طبیعی، و سبب حرامکردن زندگی است. آثار کلارک هماهنگ با این جاذبه و متانت، دیدگاهی رابلهوار دارد، که حاکی از سرخوشی است؛ اشعار بعدیاش نیز آگاهی در مسائل جنسی را تحسین میکند. اشعار جدیدتر[۱] (۱۹۶۱) و پرواز به افریقا[۲] (۱۹۶۴) از مجموعه اشعار او در اینباره است؛ مجموعۀ دیگر او،منیموسینه در غبار میخواند[۳] (۱۹۶۶)، نیز شرح وحشتناکی از فروپاشی ذهنی است. مجموعۀ نمایشنامهها[۴] را در ۱۹۶۳ و مجموعۀ اشعار[۵] را در ۱۹۷۴ منتشر کرد. کلارک پانزده سال در لندن به کار نقد و بررسی آثار ادبی پرداخت، اما به ایرلند بازگشت و در تمپلئوگ[۶]، نزدیک دوبلین، اقامت کرد. کلارک پس از انتشارانتقام فیون[۷] (۱۹۱۷)، در مقام «ییتس جدید» تحسین شد؛ با این همه، خود را از حوزۀ نفوذ اولیۀ ییتس و اسطورهشناسی ایرلندی دور کرد؛ چنانکه دفتر شعرش با نام زیارت[۸] (۱۹۲۹) مبیّن تأثیرپذیری او از قرون وسطاست. کلارک از ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۵ بیشتر نمایشنامه و سه رمان عالی نوشت که عبارتاند از وسوسۀ شاد[۹] (۱۹۳۲)، مردان آوازخوان در کشل[۱۰] (۱۹۳۶)، و خورشید در عید پاک میرقصد[۱۱] (۱۹۵۲). در ۱۹۵۵ شعر و طنز انوار کهن[۱۲] را منتشر کرد. دوبار دور کلیسای سیاه[۱۳] (۱۹۶۲) و یک پنی در ابرها[۱۴] (۱۹۶۸) نیز زندگینامههای خودنوشت کلارک بهشمار میروند.