ترکی، ادبیات
تُرکی، ادبیات
مجموعۀ آثار شفاهی و مکتوب ادبی همۀ اقوام ترکزبان در گویشهای گوناگون ترکی. از ادبیات شفاهی کهن ترکی آگاهی چندان در دست نیست و نخستین نوشتههای تاریخدار کشفشده به زبان ترکی متعلق به نیمۀ دوم قرن ۸م و دربارۀ خاقانهای درگذشته است. در تورفان و دونهوانگ، آثاری عمدتاً مذهبی از قرن ۹ تا ۱۷م به خط اویغوری (مأخوذ از خط سغدی) یافت شده است. با هجوم ترکزبانان و مهاجرت انبوه آنان، از قرن ۴ق/۱۰م، بهدنبال جنگ ملازگرد (۴۶۳ق) و سپس حملۀ مغول (قرن ۷ق) و استقرار ترکان مسلمان در ایران و آسیای صغیر، ادبیات ترکیِ اسلامی بهوجود آمد که بهکلی با ادبیات ترکان شرقی، بهویژه ادبیات قراخانی و جغتایی متفاوت بود. از آنرو که انبوهی از این ادبیات در دوران عثمانی پیدا شد (از قرن ۸ تا ۱۴م) نام «ادبیات ترکی عثمانی» بهخود گرفت. ادبیات عثمانی در واقع ادبیات ترکی غربی است. یکی از نقاط عطف این ادبیات، صدور فرمان شمسالدین محمدبگ قرهمانی بعد از فتح قونیه (۶۷۵ق) بود، مبنی بر اینکه در دستگاه حکومتی فقط زبان ترکی بهکار برده شود. قسمت اعظم ادبیات ترکی غربی مذهبی و صوفیانه بود. نمایندگان اصلی این جریان عبارتاند از سلطان ولد (۶۲۳ـ۶۷۲) پسر مولانا جلالالدین رومی، که ۳۶۷ بیت ترکی در دیوان او آمده است؛ یونس اِمرِه (وفات ح ۷۲۰ق)، که نخستین دیوان به ترکی از آن اوست؛ نسیمی (وفات ح ۸۲۰) که دیوانش نقشی مهم در تکوین شعر ترکی آذری داشت. اولین شاعر شعر دیوانی عثمانی خواجه دهّانی (قرن ۷ق) شناخته میشود. ادبیات فارسی در دوران عثمانی نفوذ و تأثیر بسیار داشت. مسعود بن احمد سرایندۀ مثنوی سهیل و نوبهار، برخی از اشعار بوستان سعدی، فخری، خسرو و شیرین نظامی را به ترکی ترجمه کرد (۷۵۸ق). قاضی برهانالدین دانشمند و دولتمرد بزرگ (وفات ۸۰۰ق) اولین شاعری است که دیوان خود را شخصاً تدوین کرد. از مهمترین نثرنویسان مصطفی ضریر (وفات بعد از ۷۹۶)، مترجم سیرۀ ابن اسحاق و سرایندۀ یوسف و زلیخا و قُل مسعود، اولین مترجم کلیله و دمنه به ترکی را میتوان نام برد. با تأسیس جمهوری ترکیه (۱۹۲۳م) در مدتی کوتاه تنوع در قالب و محتوای ادبیات ترکیه پیدا شد. در شعر شاعرانی معتبر چون عبدالحق حمید و محمد عاکف ارسوی همچنان به عروض پایبند بودند، امّا شاعران نسل نو، مانند فاروق نافذ و یوسف ضیا اوزان عروضی را رها کردند و به اوزان هجایی روی آوردند. اینان رمانتیک و ناسیونالیست بودند. صبری اسد و ضیا عثمان صبا از رمانتیکها فاصله گرفتند؛ امّا نخستین شاعر واقعاً انقلابی و مدرن ناظم حکمت (۱۹۰۲ـ۱۹۶۳) بود، که خود را از قالبهای متعارف رهانید و شعرش غنایی و ستیزهجو بود. در قصهنویسی یعقوب قدری، خالده ادیب آدمیوار و رشاد نوری گونتکین فروپاشی جامعۀ عثمانی، زندگی بیبندوبار و تضاد شهر و روستا در آناتولی را تصویر کردند. اورهان ولی، اوکتای رفعت و ملیح جودت شعر رئالیستی را باب کردند و به شعر آزاد دل بستند. نویسندگان بزرگی مانند لطیفه تکین، یاشار کمال و اورهان پاموک ظهور کردند. اوج افتخار ادبیات جدید ترکیه دریافت جایزۀ ادبیات نوبل از سوی اورهان پاموک در ۲۰۰۶ است. ادبیات ترکی غربی، شامل اردوی زرین و مملوکان مصر نیز میشود. قُطب، سرایندۀ قدیمترین مثنوی ترکی خسرو و شیرین است که برای خانِ خوارزم و ملکخاتونِ اردوی زرین سرود. ادبیات ترکی مملوکی به «ادبیات قپچاقی» معروف بود. شیخ شریف آمدی قدیمترین ترجمۀ منظوم شاهنامه به ترکی را در ۶۰هزار بیت طی دَه سال سروده است. ادبیات ترکی شرقی دربرگیرندۀ ادبیات جغتایی، ازبکی، ترکمن و قزاق و مهمترین آن ادبیات جغتایی است، که در قرن ۱۵م با آثار امیرعلیشیر نوایی بهاوج رسید. پیش از حملۀ مغول ادبیات مکتوب جغتایی با بعد از آن تفاوت کلی داشت. ادبیات متأخر از فارسی متأثر است. در آسیای مرکزی بابارحیم مشرب اشعاری بیپروا در قالب غزل و مخمس سرود. در نیمۀ اول قرن ۲۰ جدیدیها محتوا و قالب را تغییر دادند و به مدرنیسم روی آوردند. محمود خواجه بهبودی (۱۸۷۵ـ۱۹۱۹) عبدالرئوف فطرت (۱۸۸۶ـ۱۹۳۸) از این جملهاند. بهبودی مجلۀ آینه را درآورد و اولین نمایشنامه را با عنوان «پدرکُش» در آسیای مرکزی نوشت.