هندی، ادبیات
هِندی، ادبیات (Indian literature)
ادبیات شبهقارۀ هند که به سانسکریت، زبانهای دراویدی[۱]، مانند تامیل[۲]، زبانهای محلی مشتق از سانسکریت، از قبیل اردو[۳] و هندی، و در قرن ۲۰ عمدتاً به انگلیسی نوشته شده است.
سانسکریت. قدیمیترین نمونههای بهجامانده از ادبیات هندی متنهای مقدس هندو از دورۀ ودایی حدود ۱۵۰۰ تا ۲۰۰پم است. این متنها عبارتاند از وداها[۴] و بعد از آن اوپانیشادها[۵] (۸۰۰ ـ۲۰۰پم) که تأملات فلسفی دربارۀ وداهاست. در همین دوره سوتراها[۶] (۵۰۰ ـ۲۰۰پم)، مجموعههایی از کلمات قصار و چکیدههای عقیدتی پدید آمدند، ازجمله کاماسوترا[۷] که دربارۀ عشق شهوانی است. در دورۀ حماسی (۴۰۰پم ـ۴۰۰م) دو حماسۀ مهم نوشته شد: مهابهاراتا[۸] که شامل بهاگاواد گیتا[۹] است و حماسۀ کوتاهتر رامایانا[۱۰]، هر دو حدود ۳۰۰پم. در دورۀ کلاسیک (از ۴۰۰ م) شعر تغزلی، رمانس، و نمایش رشد کرد؛ مهمترین شاعر و نمایشنامهنویس این دوره کالیداسا[۱۱] بود. پَنْچَتنترا[۱۲]، مجموعهای از اسطورههای هندو، در قرن ۴م نوشته شد.
دراویدی. زبانهای دراویدی جنوب، که با سانسکریت بیارتباطند، سنتهای پابرجا و قدیم ادبی خاص خود را داشتند، اگرچه بهتدریج تحت تأثیر ادبیات شمال قرار گرفتند. گلچینهای شعر پاتّوپّاتّو[۱۳] و اتّوتوگایاد[۱۴] دو اثر مهم به تامیلیاند که در قرن اول میلادی پدید آمدند.
زبانهای محلی. در ۱۰۰۰م ادبیات محلی به شکل گستردهای ــ عمدتاً از طریق ترویج آثار قدیم سانسکریت ــ در زبانهای مشتق از سانسکریت مانند اردو، هندی، و گجراتی[۱۵] رشد یافت. از قرن ۱۷، شعر اردو در دربار مغول رونق یافت و در آنجا زیر نفوذ ادبیات فارسی قرار گرفت. شاعرانی مانند اسداله غالب (۱۷۹۷ـ۱۸۶۹) و محمد اقبال[۱۶] به اردو و فارسی شعر میگفتند. ادبیات بنگالی، بهخصوص با استفادۀ گسترده از صنعت چاپ در قرن ۱۹ رونق گرفت. برخی از نویسندگان بنگالی عبارتاند از بانکیم چاندرا چاترجی[۱۷]، رومش چوندِر دات[۱۸] (۱۸۴۸ـ ۱۹۰۹) و رابیندرانات تاگور[۱۹] که در ۱۹۱۳ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. مهاتما گاندی[۲۰]، رهبر معنوی و سیاسی هند، به گجراتی مینوشت.