کروچه، بندتو (۱۸۶۶ـ۱۹۵۲)
بِنِدِتو کِروچِه Benedetto Croce | |
---|---|
زادروز |
1866م |
درگذشت | 1952م |
ملیت | ایتالیایی |
شغل و تخصص اصلی | فیلسوف |
شغل و تخصص های دیگر | مورخ |
آثار | فلسفۀ عمل: اقتصاد و اخلاق (1909)؛ نظریه و تاریخ تاریخنگاری (1917) |
گروه مقاله | فلسفه، منطق و کلام |
کِروچِه، بِنِدِتو (۱۸۶۶ـ۱۹۵۲)(Croce, Benedetto)
فیلسوف و مورخ ایتالیایی. کروچه در آبروتسی[۱] متولد شد و از ۱۸۸۳ که والدینش در زلزله کشته شدند، تا ۱۸۸۶ در رم بهسر برد، سپس تا پایان عمر در ناپل اقامت گزید. در ۱۹۰۳، روزنامۀ لاکریتیکا[۲] را بنیاد نهاد و مقالات بسیار در آن نوشت. پس از جنگ جهانی اول به صحنۀ زندگی اجتماعی کشیده شد؛ نخست در مقام سناتور و بعد از ۱۹۲۵ در مقام روشنفکری مخالف فاشیسم[۳]. کروچه مخالفت خود را در آن دوره عمدتاً در نوشتههای تاریخی و زیباييشناختیاش بیان کرده است. در ۱۹۴۴، یعنی در اواخر دورۀ فاشیسم، مدت کوتاهی وزیر کابینه بود. فلسفۀ کروچه حرکتی است از واقعگرایی به سوی نوعی دلمشغولی هگلی نسبت به طبیعت روح، آنگونه که در فعالیت تاریخی و هنری جلوهگر میشود. محور توجه او در زیباييشناسی طریقی است که شهود بهرغم آنکه حالتی غیرشناختی و عاطفی است، شناخت یا فهم اصیل ایجاد میکند. این فهم وجه ممیزۀ هنر است و آن را از سرگرمی صرف یا آموزش متمایز میکند (نظریهای که کالینگوود بهشدت تحت تأثیر آن است). از نظر کروچه منطق با مطالعۀ مفاهیم، و نه شهودها، با زیباييشناسی موازنه برقرار میکند. شهودها و مفاهیم در رابطهای دیالکتیکی نسبت به یکدیگر قرار میگیرند. این اعتقاد، فلسفۀ کانت را تداعی میکند، اما کروچه نمیپذیرد که مفاهیم بتوانند نقش بلوکهای ساختمانی یک علم حقیقی کانتی را بازی کنند. حقیقت از طریق علم، که کروچه آن را با روحیهای ابزاری مینگرد، یا وهمیات مابعدطبیعی و مذهبی حاصل نمیشود بلکه فقط با داوریهای تاریخی بهدست میآید. کروچه نیز نظیر هگل و جنتیله[۴]، فلسفه را مطالعۀ تاریخ تکامل مفاهیم میداند. در حوزۀ اخلاق، با تصور خطرناکی که هگل از کشور ـ ملت در ذهن داشت و آن را وحدتی انداموار میپنداشت که مسئول تکامل روح است، کاملاً فاصله گرفت و به جای آن برترین شکل تحقق فهم را پژوهش تاریخی آزاد و خودآگاه میدانست. فلسفۀ او فلسفۀ روح نام گرفته است. از آثارش: زیباييشناسی، علم بیان و زبانشناسی عام[۵] (۱۹۰۲)؛ منطق، علم مفهوم ناب[۶] (۱۹۰۵)؛ فلسفۀ عمل: اقتصاد و اخلاق[۷] (۱۹۰۹)؛ نظریه و تاریخ تاریخنگاری[۸] (۱۹۱۷).