روم، تاریخ باستان

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(تغییرمسیر از تاریخ باستان روم)

روم، تاریخ باستان

روم، تاريخ باستان
روم، تاريخ باستان

تمدن روم بر پایۀ شهر رُم شکل گرفت،‌ و حدود ۱۲۰۰ سال در غرب و ۲۲۰۰ سال در شرق دوام آورد. طبق روایات، پادشاهی روم در ۷۵۳‌پ‌م تأسیس شد و در ۵۱۰‌پ‌م، با خلع تارکوئینیوس سوپِربوس[۱]، آخرین پادشاه، به جمهوری تبدیل شد. از آن پس، تاریخ روم، تا قتل یولیوس سِزار[۲] و تا زمانی که اوگوستوس و جانشینان او امپراتوری را در ۲۷‌پ‌م تأسیس کردند، مدام رو به پیشرفت بود. امپراتوری روم در اوج عظمت، در زمان ترایانوس[۳]، از بریتانیا تا بِینُ‌النَّهرِین و دریای خزر را دربر می‌گرفت. چندین امپراتور با حمایت نظامیان به‌قدرت رسیدند و زوال روم از همین دوره آغاز شد؛ در زمان دیوکلتیانوس[۴] امپراتوری به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، اما در زمان کُنستانتین[۵] موقتاً یکپارچگی خود را به‌دست آورد. او نخستین امپراتوری بود که مسیحیت را پذیرفت. سقوط امپراتوری روم را معمولاً با خلع آخرین امپراتور در غرب هم‌زمان می‌دانند (۴۷۶‌م). امپراتوری روم شرقی تا ۱۴۵۳م ادامه یافت و پایتخت آن قسطنطنیه[۶] (استانبول کنونی) بود. در ابتدا تمدن روم باستان در شبه‌جزیرۀ ایتالیا آغاز شد، سپس در بخش اعظم اروپا، خاورمیانه و شمال افریقا گسترش یافت. این تمدن، از طریق استفادۀ مستمر دانشمندان از زبان لاتین، سراسر اروپای غربی را در کل قرون وسطا، رنسانس و پس از آن در زمینه‌های هنر و معماری، ادبیات، قانون‌گذاری، و مهندسی تحت تأثیر قرار داد.

روم باستان. اجداد رومی‌ها لاتین‌ها[۷] بودند، شاخه‌ای از اقوام هندواروپایی که در اواخر هزارۀ ‌دوم پ‌م با عبور از کوه‌های آلپ به ایتالیا کوچ کردند. آبادی‌های متعدد آنان بر فراز تپه‌ها به‌تدریج با پیوستن به یکدیگر به دولت‌شهرهای بزرگ‌تر تبدیل شدند که از آن‌ها رُم، کنار رود تیبر[۸]، بود. تاریخ اولیۀ روم در هاله‌ای از افسانه‌ پوشیده‌شده که معروف‌ترین روایت این است که برادران دوقلو رومولوس[۹] و رموس[۱۰] رم را بنا نهادند (۷۵۳‌پ‌م). رُم را در ابتدا پادشاهان احتمالاً اِتروریایی[۱۱] اداره می‌کردند. اتروریایی‌‌ها قومی بودند که از آناتولی[۱۲] (ترکیۀ کنونی) به ایتالیا رفتند (ح ۹۰۰‌پ‌م)، و در ناحیه‌ای موسوم به اتروریا[۱۳]، شمال رود تیبر، ساکن شدند. مردم روم به سی کوریا[۱۴]، نزدیک‌ترین مترادف آن طایفه است، تقسیم می‌شدند، که هم پاتریسین[۱۵]ها (اشراف) و هم پلبین[۱۶]ها (عوام) را دربرمی‌گرفت. پادشاهان اِتروریایی روم انتخابی بودند. مجلس سنا با ۱۰۰ عضو پاتریسین و یک کومیتیا[۱۷]، مجمع پلبین‌ها، سِمت مشاوران پادشاه را داشتند. سنا با افزایش تعداد اعضا، در زمان‌های بعد هم باقی‌ ماند. آخرین پادشاه روم تارکوئینیوس سوپربوس (مغرور[۱۸]) مستبد بود که (‌۵۳۴‌ـ‌۵۱۰‌پ‌م) سلطنت کرد.

جمهوری (ح ۵۰۹‌ـ‌۲۶۵‌پ‌‌م). جمهوری نوپا درگیر جنگ‌های متعدد با همسایگانش، اتروریایی‌ها، سامنیت‌ها[۱۹]، اِکویی[۲۰]ها و وُلسکی[۲۱]ها شد تا سلطۀ خود را بر آن‌ها تحمیل کند. در ‌۳۹۰پ‌م، قبایل وحشی شمال واقع در گل (فرانسه فعلی) وارد سرزمین روم شدند، سپاه روم را در ساحل رود آلیا[۲۲] (شعبه‌ای از رود تیبر) شکست دادند و شهر رم را غارت کردند. گل‌ها پس از محاصرۀ بی‌ثمر کاپیتول[۲۳]، ارگی بر فراز یکی از هفت ‌تپه رم، عقب نشستند. رُمی‌ها هرگز این فاجعه (روز اجانب[۲۴]) را که ضربۀ مهلکی بر اعتبار آنان وارد کرد، فراموش نکردند هرچند که به ساختار درونی شهر یا قدرت آسیب جدّی نرساند. همچنین روم سه‌ بار با سامنیت[۲۵]ها، گروهی از قبایل ساکن دشت نزدیک رم، جنگید (۳۴۳‌ـ‌۳۴۱‌پ‌م؛ ۳۲۶‌ـ‌۳۰۴‌پ‌م؛ ۲۹۸‌ـ‌۲۹۰‌پ‌م). گرچه روم شکست سختی از سامنیت‌ها در کائورین فورکس[۲۶] خورد (۳۲۱‌پ‌م)، سرانجام بر آن چیره شد. پس از نبردهای متعدد با شهرهای یونانی در جنوب ‌شرقی ایتالیا، با کمک پیروس پادشاهِ اپیروس[۲۷]، رومی‌ها بیشتر این منطقه را نیز ضمیمه کردند و تا ۲۷۰‌پ‌م بیشتر خاک ایتالیا را به استثنای گُل سیزالپین[۲۸]، ناحیه‌ای در شمال ایتالیا بین آپنن و آلپ، که مسکن گُل‌ها بود، تحت کنترل یا ادارۀ مستقیم خود داشتند. پیروزی روم با توسل به‌زور، و با سیاست ایجاد مهاجرنشین و احداث جاده به‌دست آمد. این امر به انضمام سرزمین‌های تازۀ اشغالی کمک کرد. بیشتر مردم ایتالیا از شهروندی روم برخوردار شدند و آنانی که محروم بودند با اتحادیه‌ها و پیمان‌هایی به روم وابسته شدند. پرداخت مالیات مستقیم برعهدۀ شهروندان روم بود، اما همۀ شهروندان و متحدان مجبور بودند خدمت نظامی انجام دهند. مهم‌تر از همه، فرهنگ و زبان مشترک (لاتینی) جانشین کیش‌ها، آداب و رسوم و زبان‌های بومی شد.

جنگ‌های پونیک. روم تقریباً ناخواسته به قدرت برتر ایتالیا تبدیل شد، و این کار را با نشان‌دادن واکنش به تهدیدات انجام داد. توسعه با یک رشته جنگ برضد کارتاژ آغاز شد، مهاجرنشینی که فینیقی‌های مدیترانۀ شرقی در تونس کنونی تأسیس کرده ‌بودند. این جنگ‌ها را جنگ‌هاي پونیک[۲۹] (پونی) نامیدند که از نام لاتینی کارتاژ «پونیکوس[۳۰]» گرفته شده است. جنگ اول پونیک (‌۲۶۴‌ـ‌۲۴۱‌پ‌م) با نگرانی روم از امنیت متحدانش در جنوب ایتالیا دربرابر ارتش کارتاژ آغاز شد که با فتح نخستین ایالت خارجی آن، سیسیل، (۲۴۱‌پ‌م) پایان یافت. روم با استفاده از ضعف کارتاژ، فوراً کُرس[۳۱] و ساردنی[۳۲] را نیز تصرف کرد (۲۳۸‌پ‌م). جنگ دوم پونیک (۲۰۸‌ـ‌۲۰۱‌پ‌م) بسیار جدّی‌تر بود. هانیبال[۳۳]، سردار کارتاژی، با حمله به شمال ایتالیا، رومی‌ها را بارها شکست داد و پانزده سال را در ایتالیا گذراند. گرچه شکست‌ نخورد،‌ اما پیروزی‌های روم در جای دیگر، به‌ویژه، فتح اسپانیا (۲۰۶‌پ‌م) و حمله به خاک کارتاژ، سبب احضار هانیبال از ایتالیا شد. روم پس از پیروزی در نبرد زاما در نزدیکی کارتاژ (۲۰۲‌پ‌م) بی‌رقیب شد و کارتاژ قدرت نظامی خود را در مدیترانه ازدست‌ داد.

جنگ‌های مقدونی. جنگ اول مقدونی (۲۱۴‌ـ‌۲۰۵‌پ‌م) برضد فیلیپ پنجم[۳۴] پادشاه مَقدونیه و متحد هانیبال، تقریباً بی‌نتیجه پایان یافت. فیلیپ پنجم۳۴، جنگ دوم (۲۰۰‌ـ ‌۱۹۶‌پ‌م) را آغاز کرد و این‌بار شکست ‌خورد، و کنسول و سردار روم، تیتوس کوئینکتوس فلامینیوس[۳۵]، در مسابقات برزخی[۳۶] (بازی‌های منظم یونانی شبیه بازی‌های اُلَمپیک) رهایی یونان از سلطۀ مقدونی را اعلام کرد. پس از سومین جنگ مقدونی[۳۷] با پرسئوس، جانشین فیلیپ پنجم، (۱۷۲‌ـ‌۱۶۸‌پ‌م)، مَقدونیه متلاشی شد. وقتی که تلاش‌هایی برای یکپارچگی دوباره کشور آغاز شد، مقدونیه به ایالات روم تبدیل شد (‌۱۴۶‌پ‌م). در همان سال، اتحادیۀ آخایایی[۳۸] یکی از شهرهای یونان کوشید استقلال خود را اعلام کند. روم آخایا[۳۹] را به ایالتی دیگر تبدیل کرد. آن دسته از شهرهای یونان که دوستانه رفتار کردند ظاهراً متحد باقی ماندند، اما شهرهای مقاوم تابعیت را پذیرفتند. از آن پس روم دچار بی‌نظمی شد و طی ۱۰۰ سال بی‌نظمی، جمهوری به‌تدریج فروپاشید و به حمایت مردان قدرتمندی وابسته شد که موجودیت آن را تهدید می‌کردند. یولیوس سِزار پس از مبارزه‌ای شدید با سنا، جمهوری را پس از نبرد داخلی کوتاه‌مدت (۴۹‌ـ‌۴۶‌پ‌م) ازبین ‌برد. قتل او در ۴۴‌پ‌م به یک رشته جنگ داخلی بین جانشینانش، اوکتاویانوس[۴۰] (پسرخوانده‌اش) و مارکوس آنتونیوس[۴۱] (جانشین سیاسی او)، و توطئه‌گرانی که او را به‌قتل رساندند، منجر شد. پس از یک‌دوره تقسیم قدرت اوکتاویانوس و مارکوس آنتونیوس نیز جدا شدند و جنگ داخلی (۳۲‌ـ‌۳۰‌پ‌م) از سر گرفته ‌شد. مارکوس آنتونیوس با کلئوپاترا[۴۲]، ملکۀ مصر که با پسرش بَطلَمیوس پانزدهم[۴۳] مشترکاً بر مصر حکومت می‌کرد، ارتباط برقرار کرد. همین رابطه به اوکتاویانوس امکان داد تا جنگ داخلی را نبرد ارزش‌های رومی با قدرت شیطانی شرق جلوه دهد. اوکتاویانوس پیروز، و امپراتور شد.

امپراتوری، از اوگوستوس تا مارکوس اورِلیوس. اوکتاویانوس با یافتن دستاویزهای قانونی اختیارات مستبدانۀ خود را پنهان کرد، و توانست صلح را در مدیترانه پس از یک ‌قرن آشوب و جنگ داخلی برقرار کند. به‌خاطر دستاوردهایش در برقراری صلح در روم به او لقب اوگوستوس (به‌معنی پرشکوه و مبارک) دادند، هرچند که این امر به قیمت نابودی جمهوری تمام شد. او در امپراتوری که مرزهایش از خاورمیانه تا گُل بود نیز ثبات برقرار کرد و پس از چند شکست در آلمان از پیشروی نیروهایش جلوگیری کرد. جانشینان او، موسوم به خاندان جولیو ـ کلودین[۴۴]، تا خلع‌ نرون[۴۵] (‌‌۶۸‌م)، سلطنت کردند. جنگ داخلی بار دیگر آغاز شد، اما پس از هرج‌ومرج سالِ چهار امپراتور، ۶۹‌م، که چهار سردار با کنارزدن یکدیگر مدتی کوتاه بر تخت نشستند، وسپاسیانوس[۴۶] نظم را برقرار ساخت و سلسلۀ فلاوین[۴۷]ها را تأسیس کرد. پس از قتل دومیتیانوس[۴۸]، آخرین فرد سلسله، سِنا نِروا[۴۹] را به امپراتوری برگزید. سپس دوره‌ای ۸۳‌ساله آغاز شد که در آن هیچ‌‌یک از امپراتورها ولیعهد ذکور نداشتند و هرکدام از آنان مردی را به ولیعهدی برگزید که به‌نظر مناسب‌ترین بود. درنتیجه، روم و جهان مدیترانه قرنی از نعمت فرمانروایان لایق، شامل نروا، تِرایانوس، هادریانوس[۵۰]، آنتونینوس پیوس[۵۱] و مارکوس اورِلیوس بهره‌مند شدند. این نظام را مارکوس اورِلیوس با برداشتن گام فاجعه‌آمیز انتخاب پسر نالایقش، کومودوس[۵۲]، به ولایتعهدی برهم‌زد (۱۸۰‌م).

از مارکوس اورِلیوس تا دیوکلِتیان. در زمان امپراتوری مارکوس اورِلیوس (۱۶۱‌ـ‌۱۸۰‌م) ضعف مرزها برای نخستین‌بار پدیدار شد. لژیون‌ها اکثراً از بین اقوام مغلوب استخدام می‌شدند، که طبیعتاً به‌دلیل عدم وفاداری به روم، تهدیدی برای اقتدار آن به‌شمار می‌رفتند، هرچند که آنان را در مناطقی دور از سرزمین خود مستقر می‌کردند. چندین سردار ـ امپراتور را سپاهیان آنان بر تخت نشاندند، و به‌رغم دوره‌هایی از ثبات گسسته، بخش اعظم این دوره با آشوب‌های نظامی داخلی همراه بود. اما دو سردار ـ امپراتور، کلودیوس دوم[۵۳]، اهل ایلیریا[۵۴]، و اورِلیانوس[۵۵]، از پانونیا[۵۶]، توانستند جلوی تهاجمات را بگیرند و تا حدودی عظمت امپراتوری روبه زوال را اعاده کنند.

از دیوکلِتیان تا رومولوس اوگوستولوس[۵۷]. دیوکلِتیان سرانجام تظاهر به حکومت مشترک امپراتور و سنا را کنار گذاشت، خود را پادشاه مطلقه ‌خواند و عنوان «دومینوس[۵۸]» برخود نهاد. ولی دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی هم‌ زد، که به ثبات امور داخلی رم انجامید، و دوره‌ای از صلح‌ و رفاه به‌همراه داشت. همچنین روند تقسیم فرماندهی امپراتوری را آغاز کرد. او عنوان فرماندهی کل را برای خود نگه‌داشت، و آسیا و مصر را برای خود حفظ کرد و ایتالیا و افریقا را به همتای «اوگوستوس» خود، ماکسیمیانوس[۵۹]، سپرد. دو پادشاه زیردست را نیز انتخاب کرد که عنوان سِزار داشتند، گالِریوس[۶۰] در تراس (تراکیه)[۶۱] و ایلیریا، و کنستانتیوس کلوروس[۶۲] (کُنستانتیوس اول) در گُل و اسپانیا. او در ۳۱۲‌م با انتشار فرمان مدارای دینی، موسوم به مَنشور میلان[۶۳] روند مسیحی‌شدن سراسر امپراتوری را آغاز کرد، و نخستین شورای جامع کلیساها را در نیقیه[۶۴] (۳۲۵‌م) تشکیل داد. این شوراها در هزارۀ بعدی از قدرت عظیم سیاسی و مذهبی برخوردار شدند. مهم‌تر از آن برای روم، او امپراتوری را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد و پایتخت جدید خود، قسطنطنیه، را در بیزانس[۶۵] (استانبول کنونی)، با سنا و اشراف جدید برپا کرد. امپراتوری شرقی که از لحاظ فرهنگی یونانی بود به امپراتوری بیزانس تبدیل شد که تا ۱۴۵۳م فرازونشیب‌های فراوانی را با شکوه دایمی از سر گذراند. پس از مرگ کنستانتین در ۳۳۷‌م، حکمرانان رقیب برای کسب‌ قدرت به جان یکدیگر افتادند و قبایل بربر نیز از مرزهای غربی گذشتند. در ۳۶۴‌م، والِنتی‌نیانوس اول[۶۶]، امپراتور روم شرقی والِنس[۶۷]، برادرش، را امپراتور روم غربی کرد. او برای مدتی توانست جلوِ گوت‌ها[۶۸]، قبیله‌ای بربر، را بگیرد، اما در ۳۷۸‌م شکست خورد. بیزانس نیز در معرض خطر قرار داشت ولی امپراتور تِئودوسیوس از طریق دیپلماسی ماهرانه موفق شد قلمرو خود و تاج‌وتخت گراتیانوس[۶۹]، همتای غربی‌اش، را حفظ کند. از مرگ تئودوسیوس[۷۰] در ۳۹۵‌م، بقیۀ تاریخ امپراتور غربی آکنده از هرج‌ومرج است؛ امواج گوت‌ها، هون‌ها[۷۱] و واندال‌‌ها[۷۲] به‌‌راه افتادند. هونوریوس[۷۳] (‌۳۸۴‌ـ‌۴۲۳‌م) با کمک سردارشِ استی‌لیکو[۷۴] (که واندال بود) گوت‌ها را مغلوب کرد؛ ولی پس از مرگ استی‌لیکو، آلاریک[۷۵]، شاه ویزیگوت‌ها، پس از تاخت‌وتاز در مَقدونیه و ایلیریا، شهر رُم را فتح‌ و غارت کرد. هون‌ها گل و ایتالیا را درنوردیدند و واندال‌ها شمال افریقا را فتح کردند. گِنسِریک[۷۶]، شاه واندال‌ها، بار دیگر شهر رُم را غارت کرد (۴۵۱م)، و سرانجام امپراتور رومولوس اوگوستولوس۷۶ تخت‌وتاج را به اودوآکر[۷۷] سپرد (۴۷۹). اودوآکر با زنون[۷۸]، امپراتور روم شرقی، توافق کرد که دیگر نیازی به تقسیم امپراتوری نیست: زنون بر امپراتوری یکپارچه حکومت می‌کند و اودوآکر، پاتریسین ایتالیا خواهد بود. بدین‌ترتیب امپراتوری روم سقوط کرد، هرچند در شرق، به‌شکل امپراتوری بیزانس ادامه یافت. نیز ← بیزانس،_امپراتوری

امپراتوران روم
نام تاریخ نام لاتین
اوگوستوس 39پ‌م ـ 14م Augustus
تیبریوس 14ـ37م Tiberius
كالیگولا 37ـ41 Caligula
كلودیوس اول 41ـ54 Claudius I
نرون 54ـ68 Nero
گالبا 68ـ69 Galba
اوتو 69 Otho
ویتلیوس 69 Vitellius
وسپاسیانوس 69ـ79 Vespasianus, Titus Flavius
تیتوس 79ـ81 Titus
دومیتیانوس 81 ـ 96 Domitian
نروا 96ـ 98 Nerva
ترایانوس 98ـ117 Trajanus
هادریانوس 117ـ 138 Hadrian
آنتونینوس پیوس 138ـ161 Antoninus Pius
لوكیوس وروس 161ـ169 Lucius Verus
ماركوس اورلیوس 161ـ180 Marcus Aurelius
كومودوس 180ـ192 Commodus
امپراتوران روم غربی و شرقی (شامل امپراتوران مشترك)    
پرتیناكس 193 Pertinax
سپتیمیوس سوروس 193ـ211 Severus Septimius
كاراكالا 211ـ217 Caracalla
ماكرینوس 217ـ218 Macrinus
هلیوگابالوس 218ـ222 Heliogabalus
آلكساندر سوِروس 222ـ235 Alexander Severus
ماكسیمینوس 235ـ 238 Maximinus
گوردیانوس اول 238 Gordian I
گوردیانوس دوم 238 Gordian II
پوپینوس ماكسیموس 238 Popienus Maximus
بالبینوس 238 Balbinus
گوردیانوس سوم 238ـ244 Gordian III
فیلیپ عرب 244ـ249 Philip the Arabia
دكیوس (دقیانوس) 249ـ251 Decius
آیمی‌لیانوس 251 Aemilianus
گایوس گالوس 251ـ253 Gaius Gallus
والریانوس 253ـ260 Valerian
گالینوس 260ـ 268 Gallienus
كلودیوس دوم 268ـ270 Claudius II
كونتیلوس 270 Quintillus
اورِلیانوس 270ـ275 Aurelianus
تاسیتوس 275ـ276 Tacitus
فلوریانوس 276 Florianus
پروبوس 276ـ282 Probus
كاروس 282ـ283 Carus
نومریانوس 283ـ284 Numerian
كارینوس 283ـ285 Carinus
امپراتوران مشترك 1    
دیوكلتیانوس 284ـ305 Diocletian
ماكسیمیانوس 286ـ305 Maximian
کنستانتیوس اول 305ـ 306 Constantius (Chlorus)
گالریوس 305ـ311 Galerius
سوروس 306ـ307 Severus
ماكسنیتوس 306ـ312 Maxentius
ماكسیمیانوس (بازگشت) 307ـ308 Maximianus
ماكسیمیانوس دایا 308ـ313 Maximinus Daia
كنستانتین كبیر 306ـ337 Constantine I
لیکینیوس 307ـ324 Licinius
كنستانتین دوم 337ـ361 Constantine II
ماگنوس ماگنتیوس 350ـ353 Magnus Magnetius
یولیانوس مرتد 360ـ363 Julianus
یوویانوس 363ـ364 Juvianus
والنتی‌نیانوس اول 364ـ375 Valentinian I
گراتیانوس (بخش غربی) 375ـ383 Gratian
والنس (امپراتور بخش غربی) 364ـ378 Valens
پروكوپیوس (بخش غربی) 365ـ366 Procopius
والنتی‌نیانوس دوم (بخش غربی) 375ـ385 Valentinian II
ماگنوس ماكسیموس (بخش غربی) 383ـ 388 Magnus Maximus
فلاویوس ویكتور (بخش غربی) 386ـ388 Flavius Victor
تئودوسیوس اول (تا 294 امپراتور بخش شرقی) 379ـ395 Theodosius I
والنتی‌نیانوس دوم (بخش غربی) 388ـ392 Valentinian II
ائوگنیوس (امپراتور بخش غربی) 392ـ394 Eugenius
هونوریوس (بخش غربی) 393ـ395 Honorius
امپراتوران روم غربی    
فلاویوس هونوریوس 395ـ423 Honorius
كنستانتیوس سوم 421 Constantius III
والنتی‌نیانوس سوم 425ـ455 Valentinian III
پترونیوس ماكسیموس 455 Petronius Maximus
آویتوس 455ـ456 Avitus
مایوریانوس 457ـ461 Majorian
لیبیوس سِوِروس 461ـ465 Libius Severus
آنتمیوس 467ـ472 Anthemius
اولیبریوس 472 Olybrius
گلوكریوس 472ـ474 Glycerius
یولیوس نپوس 474ـ475 Julius Nepos
رومولوس 475ـ476 Romulus

 

 


  1. Tarquinius Superbus
  2. Julius Caesar
  3. Trajan
  4. Diocletian
  5. Constantine
  6. Constantinople
  7. Latins
  8. Tiber
  9. Romulus
  10. Remus
  11. Etruscan
  12. Anatholy
  13. Etruria
  14. Curiae
  15. Patrician
  16. Pleb
  17. Comitia
  18. The Proud
  19. Samnites
  20. Aequi
  21. Volsci
  22. Allia
  23. Capitol
  24. Dies Alliensis
  25. Samnite
  26. Caudine Forks
  27. Pyrrhus of Epirus
  28. Cisalpine Gaul
  29. Punic Wars
  30. Ponicus
  31. Corsica
  32. Sadinia
  33. Hannibal
  34. Philip V
  35. Titus Quinctus Elaminius
  36. Isthmian Games
  37. Macedonian War
  38. Achaean League
  39. Achaea
  40. Octavian
  41. Mark Antony
  42. Cleopatra
  43. Ptolemy XV
  44. Julio-Claudians
  45. Nero
  46. Vespasian
  47. Flavian
  48. Domitian
  49. Nerva
  50. Hadrian
  51. Antoninus Pius
  52. Comodus
  53. Claudius II
  54. Illyria
  55. Aurelian
  56. Pannonia
  57. Romulus Augustulus
  58. Dominus
  59. Maximian
  60. Galerius
  61. Thrace
  62. Constantius Chlorus
  63. Edict of Milan
  64. Nicaea
  65. Byzantium
  66. Valentinian
  67. Valens
  68. Goths
  69. Gratian
  70. Theodosius
  71. Huns
  72. Vandals
  73. Honorius
  74. Stilicho
  75. Alaric
  76. Genseric
  77. Odoacer
  78. Zeno