روم، تاریخ باستان
روم، تاریخ باستان
تمدن روم بر پایۀ شهر رُم شکل گرفت، و حدود ۱۲۰۰ سال در غرب و ۲۲۰۰ سال در شرق دوام آورد. طبق روایات، پادشاهی روم در ۷۵۳پم تأسیس شد و در ۵۱۰پم، با خلع تارکوئینیوس سوپِربوس[۱]، آخرین پادشاه، به جمهوری تبدیل شد. از آن پس، تاریخ روم، تا قتل یولیوس سِزار[۲] و تا زمانی که اوگوستوس و جانشینان او امپراتوری را در ۲۷پم تأسیس کردند، مدام رو به پیشرفت بود. امپراتوری روم در اوج عظمت، در زمان ترایانوس[۳]، از بریتانیا تا بِینُالنَّهرِین و دریای خزر را دربر میگرفت. چندین امپراتور با حمایت نظامیان بهقدرت رسیدند و زوال روم از همین دوره آغاز شد؛ در زمان دیوکلتیانوس[۴] امپراتوری به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، اما در زمان کُنستانتین[۵] موقتاً یکپارچگی خود را بهدست آورد. او نخستین امپراتوری بود که مسیحیت را پذیرفت. سقوط امپراتوری روم را معمولاً با خلع آخرین امپراتور در غرب همزمان میدانند (۴۷۶م). امپراتوری روم شرقی تا ۱۴۵۳م ادامه یافت و پایتخت آن قسطنطنیه[۶] (استانبول کنونی) بود. در ابتدا تمدن روم باستان در شبهجزیرۀ ایتالیا آغاز شد، سپس در بخش اعظم اروپا، خاورمیانه و شمال افریقا گسترش یافت. این تمدن، از طریق استفادۀ مستمر دانشمندان از زبان لاتین، سراسر اروپای غربی را در کل قرون وسطا، رنسانس و پس از آن در زمینههای هنر و معماری، ادبیات، قانونگذاری، و مهندسی تحت تأثیر قرار داد.
روم باستان. اجداد رومیها لاتینها[۷] بودند، شاخهای از اقوام هندواروپایی که در اواخر هزارۀ دوم پم با عبور از کوههای آلپ به ایتالیا کوچ کردند. آبادیهای متعدد آنان بر فراز تپهها بهتدریج با پیوستن به یکدیگر به دولتشهرهای بزرگتر تبدیل شدند که از آنها رُم، کنار رود تیبر[۸]، بود. تاریخ اولیۀ روم در هالهای از افسانه پوشیدهشده که معروفترین روایت این است که برادران دوقلو رومولوس[۹] و رموس[۱۰] رم را بنا نهادند (۷۵۳پم). رُم را در ابتدا پادشاهان احتمالاً اِتروریایی[۱۱] اداره میکردند. اتروریاییها قومی بودند که از آناتولی[۱۲] (ترکیۀ کنونی) به ایتالیا رفتند (ح ۹۰۰پم)، و در ناحیهای موسوم به اتروریا[۱۳]، شمال رود تیبر، ساکن شدند. مردم روم به سی کوریا[۱۴]، نزدیکترین مترادف آن طایفه است، تقسیم میشدند، که هم پاتریسین[۱۵]ها (اشراف) و هم پلبین[۱۶]ها (عوام) را دربرمیگرفت. پادشاهان اِتروریایی روم انتخابی بودند. مجلس سنا با ۱۰۰ عضو پاتریسین و یک کومیتیا[۱۷]، مجمع پلبینها، سِمت مشاوران پادشاه را داشتند. سنا با افزایش تعداد اعضا، در زمانهای بعد هم باقی ماند. آخرین پادشاه روم تارکوئینیوس سوپربوس (مغرور[۱۸]) مستبد بود که (۵۳۴ـ۵۱۰پم) سلطنت کرد.
جمهوری (ح ۵۰۹ـ۲۶۵پم). جمهوری نوپا درگیر جنگهای متعدد با همسایگانش، اتروریاییها، سامنیتها[۱۹]، اِکویی[۲۰]ها و وُلسکی[۲۱]ها شد تا سلطۀ خود را بر آنها تحمیل کند. در ۳۹۰پم، قبایل وحشی شمال واقع در گل (فرانسه فعلی) وارد سرزمین روم شدند، سپاه روم را در ساحل رود آلیا[۲۲] (شعبهای از رود تیبر) شکست دادند و شهر رم را غارت کردند. گلها پس از محاصرۀ بیثمر کاپیتول[۲۳]، ارگی بر فراز یکی از هفت تپه رم، عقب نشستند. رُمیها هرگز این فاجعه (روز اجانب[۲۴]) را که ضربۀ مهلکی بر اعتبار آنان وارد کرد، فراموش نکردند هرچند که به ساختار درونی شهر یا قدرت آسیب جدّی نرساند. همچنین روم سه بار با سامنیت[۲۵]ها، گروهی از قبایل ساکن دشت نزدیک رم، جنگید (۳۴۳ـ۳۴۱پم؛ ۳۲۶ـ۳۰۴پم؛ ۲۹۸ـ۲۹۰پم). گرچه روم شکست سختی از سامنیتها در کائورین فورکس[۲۶] خورد (۳۲۱پم)، سرانجام بر آن چیره شد. پس از نبردهای متعدد با شهرهای یونانی در جنوب شرقی ایتالیا، با کمک پیروس پادشاهِ اپیروس[۲۷]، رومیها بیشتر این منطقه را نیز ضمیمه کردند و تا ۲۷۰پم بیشتر خاک ایتالیا را به استثنای گُل سیزالپین[۲۸]، ناحیهای در شمال ایتالیا بین آپنن و آلپ، که مسکن گُلها بود، تحت کنترل یا ادارۀ مستقیم خود داشتند. پیروزی روم با توسل بهزور، و با سیاست ایجاد مهاجرنشین و احداث جاده بهدست آمد. این امر به انضمام سرزمینهای تازۀ اشغالی کمک کرد. بیشتر مردم ایتالیا از شهروندی روم برخوردار شدند و آنانی که محروم بودند با اتحادیهها و پیمانهایی به روم وابسته شدند. پرداخت مالیات مستقیم برعهدۀ شهروندان روم بود، اما همۀ شهروندان و متحدان مجبور بودند خدمت نظامی انجام دهند. مهمتر از همه، فرهنگ و زبان مشترک (لاتینی) جانشین کیشها، آداب و رسوم و زبانهای بومی شد.
جنگهای پونیک. روم تقریباً ناخواسته به قدرت برتر ایتالیا تبدیل شد، و این کار را با نشاندادن واکنش به تهدیدات انجام داد. توسعه با یک رشته جنگ برضد کارتاژ آغاز شد، مهاجرنشینی که فینیقیهای مدیترانۀ شرقی در تونس کنونی تأسیس کرده بودند. این جنگها را جنگهاي پونیک[۲۹] (پونی) نامیدند که از نام لاتینی کارتاژ «پونیکوس[۳۰]» گرفته شده است. جنگ اول پونیک (۲۶۴ـ۲۴۱پم) با نگرانی روم از امنیت متحدانش در جنوب ایتالیا دربرابر ارتش کارتاژ آغاز شد که با فتح نخستین ایالت خارجی آن، سیسیل، (۲۴۱پم) پایان یافت. روم با استفاده از ضعف کارتاژ، فوراً کُرس[۳۱] و ساردنی[۳۲] را نیز تصرف کرد (۲۳۸پم). جنگ دوم پونیک (۲۰۸ـ۲۰۱پم) بسیار جدّیتر بود. هانیبال[۳۳]، سردار کارتاژی، با حمله به شمال ایتالیا، رومیها را بارها شکست داد و پانزده سال را در ایتالیا گذراند. گرچه شکست نخورد، اما پیروزیهای روم در جای دیگر، بهویژه، فتح اسپانیا (۲۰۶پم) و حمله به خاک کارتاژ، سبب احضار هانیبال از ایتالیا شد. روم پس از پیروزی در نبرد زاما در نزدیکی کارتاژ (۲۰۲پم) بیرقیب شد و کارتاژ قدرت نظامی خود را در مدیترانه ازدست داد.
جنگهای مقدونی. جنگ اول مقدونی (۲۱۴ـ۲۰۵پم) برضد فیلیپ پنجم[۳۴] پادشاه مَقدونیه و متحد هانیبال، تقریباً بینتیجه پایان یافت. فیلیپ پنجم۳۴، جنگ دوم (۲۰۰ـ ۱۹۶پم) را آغاز کرد و اینبار شکست خورد، و کنسول و سردار روم، تیتوس کوئینکتوس فلامینیوس[۳۵]، در مسابقات برزخی[۳۶] (بازیهای منظم یونانی شبیه بازیهای اُلَمپیک) رهایی یونان از سلطۀ مقدونی را اعلام کرد. پس از سومین جنگ مقدونی[۳۷] با پرسئوس، جانشین فیلیپ پنجم، (۱۷۲ـ۱۶۸پم)، مَقدونیه متلاشی شد. وقتی که تلاشهایی برای یکپارچگی دوباره کشور آغاز شد، مقدونیه به ایالات روم تبدیل شد (۱۴۶پم). در همان سال، اتحادیۀ آخایایی[۳۸] یکی از شهرهای یونان کوشید استقلال خود را اعلام کند. روم آخایا[۳۹] را به ایالتی دیگر تبدیل کرد. آن دسته از شهرهای یونان که دوستانه رفتار کردند ظاهراً متحد باقی ماندند، اما شهرهای مقاوم تابعیت را پذیرفتند. از آن پس روم دچار بینظمی شد و طی ۱۰۰ سال بینظمی، جمهوری بهتدریج فروپاشید و به حمایت مردان قدرتمندی وابسته شد که موجودیت آن را تهدید میکردند. یولیوس سِزار پس از مبارزهای شدید با سنا، جمهوری را پس از نبرد داخلی کوتاهمدت (۴۹ـ۴۶پم) ازبین برد. قتل او در ۴۴پم به یک رشته جنگ داخلی بین جانشینانش، اوکتاویانوس[۴۰] (پسرخواندهاش) و مارکوس آنتونیوس[۴۱] (جانشین سیاسی او)، و توطئهگرانی که او را بهقتل رساندند، منجر شد. پس از یکدوره تقسیم قدرت اوکتاویانوس و مارکوس آنتونیوس نیز جدا شدند و جنگ داخلی (۳۲ـ۳۰پم) از سر گرفته شد. مارکوس آنتونیوس با کلئوپاترا[۴۲]، ملکۀ مصر که با پسرش بَطلَمیوس پانزدهم[۴۳] مشترکاً بر مصر حکومت میکرد، ارتباط برقرار کرد. همین رابطه به اوکتاویانوس امکان داد تا جنگ داخلی را نبرد ارزشهای رومی با قدرت شیطانی شرق جلوه دهد. اوکتاویانوس پیروز، و امپراتور شد.
امپراتوری، از اوگوستوس تا مارکوس اورِلیوس. اوکتاویانوس با یافتن دستاویزهای قانونی اختیارات مستبدانۀ خود را پنهان کرد، و توانست صلح را در مدیترانه پس از یک قرن آشوب و جنگ داخلی برقرار کند. بهخاطر دستاوردهایش در برقراری صلح در روم به او لقب اوگوستوس (بهمعنی پرشکوه و مبارک) دادند، هرچند که این امر به قیمت نابودی جمهوری تمام شد. او در امپراتوری که مرزهایش از خاورمیانه تا گُل بود نیز ثبات برقرار کرد و پس از چند شکست در آلمان از پیشروی نیروهایش جلوگیری کرد. جانشینان او، موسوم به خاندان جولیو ـ کلودین[۴۴]، تا خلع نرون[۴۵] (۶۸م)، سلطنت کردند. جنگ داخلی بار دیگر آغاز شد، اما پس از هرجومرج سالِ چهار امپراتور، ۶۹م، که چهار سردار با کنارزدن یکدیگر مدتی کوتاه بر تخت نشستند، وسپاسیانوس[۴۶] نظم را برقرار ساخت و سلسلۀ فلاوین[۴۷]ها را تأسیس کرد. پس از قتل دومیتیانوس[۴۸]، آخرین فرد سلسله، سِنا نِروا[۴۹] را به امپراتوری برگزید. سپس دورهای ۸۳ساله آغاز شد که در آن هیچیک از امپراتورها ولیعهد ذکور نداشتند و هرکدام از آنان مردی را به ولیعهدی برگزید که بهنظر مناسبترین بود. درنتیجه، روم و جهان مدیترانه قرنی از نعمت فرمانروایان لایق، شامل نروا، تِرایانوس، هادریانوس[۵۰]، آنتونینوس پیوس[۵۱] و مارکوس اورِلیوس بهرهمند شدند. این نظام را مارکوس اورِلیوس با برداشتن گام فاجعهآمیز انتخاب پسر نالایقش، کومودوس[۵۲]، به ولایتعهدی برهمزد (۱۸۰م).
از مارکوس اورِلیوس تا دیوکلِتیان. در زمان امپراتوری مارکوس اورِلیوس (۱۶۱ـ۱۸۰م) ضعف مرزها برای نخستینبار پدیدار شد. لژیونها اکثراً از بین اقوام مغلوب استخدام میشدند، که طبیعتاً بهدلیل عدم وفاداری به روم، تهدیدی برای اقتدار آن بهشمار میرفتند، هرچند که آنان را در مناطقی دور از سرزمین خود مستقر میکردند. چندین سردار ـ امپراتور را سپاهیان آنان بر تخت نشاندند، و بهرغم دورههایی از ثبات گسسته، بخش اعظم این دوره با آشوبهای نظامی داخلی همراه بود. اما دو سردار ـ امپراتور، کلودیوس دوم[۵۳]، اهل ایلیریا[۵۴]، و اورِلیانوس[۵۵]، از پانونیا[۵۶]، توانستند جلوی تهاجمات را بگیرند و تا حدودی عظمت امپراتوری روبه زوال را اعاده کنند.
از دیوکلِتیان تا رومولوس اوگوستولوس[۵۷]. دیوکلِتیان سرانجام تظاهر به حکومت مشترک امپراتور و سنا را کنار گذاشت، خود را پادشاه مطلقه خواند و عنوان «دومینوس[۵۸]» برخود نهاد. ولی دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی هم زد، که به ثبات امور داخلی رم انجامید، و دورهای از صلح و رفاه بههمراه داشت. همچنین روند تقسیم فرماندهی امپراتوری را آغاز کرد. او عنوان فرماندهی کل را برای خود نگهداشت، و آسیا و مصر را برای خود حفظ کرد و ایتالیا و افریقا را به همتای «اوگوستوس» خود، ماکسیمیانوس[۵۹]، سپرد. دو پادشاه زیردست را نیز انتخاب کرد که عنوان سِزار داشتند، گالِریوس[۶۰] در تراس (تراکیه)[۶۱] و ایلیریا، و کنستانتیوس کلوروس[۶۲] (کُنستانتیوس اول) در گُل و اسپانیا. او در ۳۱۲م با انتشار فرمان مدارای دینی، موسوم به مَنشور میلان[۶۳] روند مسیحیشدن سراسر امپراتوری را آغاز کرد، و نخستین شورای جامع کلیساها را در نیقیه[۶۴] (۳۲۵م) تشکیل داد. این شوراها در هزارۀ بعدی از قدرت عظیم سیاسی و مذهبی برخوردار شدند. مهمتر از آن برای روم، او امپراتوری را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد و پایتخت جدید خود، قسطنطنیه، را در بیزانس[۶۵] (استانبول کنونی)، با سنا و اشراف جدید برپا کرد. امپراتوری شرقی که از لحاظ فرهنگی یونانی بود به امپراتوری بیزانس تبدیل شد که تا ۱۴۵۳م فرازونشیبهای فراوانی را با شکوه دایمی از سر گذراند. پس از مرگ کنستانتین در ۳۳۷م، حکمرانان رقیب برای کسب قدرت به جان یکدیگر افتادند و قبایل بربر نیز از مرزهای غربی گذشتند. در ۳۶۴م، والِنتینیانوس اول[۶۶]، امپراتور روم شرقی والِنس[۶۷]، برادرش، را امپراتور روم غربی کرد. او برای مدتی توانست جلوِ گوتها[۶۸]، قبیلهای بربر، را بگیرد، اما در ۳۷۸م شکست خورد. بیزانس نیز در معرض خطر قرار داشت ولی امپراتور تِئودوسیوس از طریق دیپلماسی ماهرانه موفق شد قلمرو خود و تاجوتخت گراتیانوس[۶۹]، همتای غربیاش، را حفظ کند. از مرگ تئودوسیوس[۷۰] در ۳۹۵م، بقیۀ تاریخ امپراتور غربی آکنده از هرجومرج است؛ امواج گوتها، هونها[۷۱] و واندالها[۷۲] بهراه افتادند. هونوریوس[۷۳] (۳۸۴ـ۴۲۳م) با کمک سردارشِ استیلیکو[۷۴] (که واندال بود) گوتها را مغلوب کرد؛ ولی پس از مرگ استیلیکو، آلاریک[۷۵]، شاه ویزیگوتها، پس از تاختوتاز در مَقدونیه و ایلیریا، شهر رُم را فتح و غارت کرد. هونها گل و ایتالیا را درنوردیدند و واندالها شمال افریقا را فتح کردند. گِنسِریک[۷۶]، شاه واندالها، بار دیگر شهر رُم را غارت کرد (۴۵۱م)، و سرانجام امپراتور رومولوس اوگوستولوس۷۶ تختوتاج را به اودوآکر[۷۷] سپرد (۴۷۹). اودوآکر با زنون[۷۸]، امپراتور روم شرقی، توافق کرد که دیگر نیازی به تقسیم امپراتوری نیست: زنون بر امپراتوری یکپارچه حکومت میکند و اودوآکر، پاتریسین ایتالیا خواهد بود. بدینترتیب امپراتوری روم سقوط کرد، هرچند در شرق، بهشکل امپراتوری بیزانس ادامه یافت. نیز ← بیزانس،_امپراتوری
نام | تاریخ | نام لاتین |
---|---|---|
اوگوستوس | 39پم ـ 14م | Augustus |
تیبریوس | 14ـ37م | Tiberius |
كالیگولا | 37ـ41 | Caligula |
كلودیوس اول | 41ـ54 | Claudius I |
نرون | 54ـ68 | Nero |
گالبا | 68ـ69 | Galba |
اوتو | 69 | Otho |
ویتلیوس | 69 | Vitellius |
وسپاسیانوس | 69ـ79 | Vespasianus, Titus Flavius |
تیتوس | 79ـ81 | Titus |
دومیتیانوس | 81 ـ 96 | Domitian |
نروا | 96ـ 98 | Nerva |
ترایانوس | 98ـ117 | Trajanus |
هادریانوس | 117ـ 138 | Hadrian |
آنتونینوس پیوس | 138ـ161 | Antoninus Pius |
لوكیوس وروس | 161ـ169 | Lucius Verus |
ماركوس اورلیوس | 161ـ180 | Marcus Aurelius |
كومودوس | 180ـ192 | Commodus |
امپراتوران روم غربی و شرقی (شامل امپراتوران مشترك) | ||
پرتیناكس | 193 | Pertinax |
سپتیمیوس سوروس | 193ـ211 | Severus Septimius |
كاراكالا | 211ـ217 | Caracalla |
ماكرینوس | 217ـ218 | Macrinus |
هلیوگابالوس | 218ـ222 | Heliogabalus |
آلكساندر سوِروس | 222ـ235 | Alexander Severus |
ماكسیمینوس | 235ـ 238 | Maximinus |
گوردیانوس اول | 238 | Gordian I |
گوردیانوس دوم | 238 | Gordian II |
پوپینوس ماكسیموس | 238 | Popienus Maximus |
بالبینوس | 238 | Balbinus |
گوردیانوس سوم | 238ـ244 | Gordian III |
فیلیپ عرب | 244ـ249 | Philip the Arabia |
دكیوس (دقیانوس) | 249ـ251 | Decius |
آیمیلیانوس | 251 | Aemilianus |
گایوس گالوس | 251ـ253 | Gaius Gallus |
والریانوس | 253ـ260 | Valerian |
گالینوس | 260ـ 268 | Gallienus |
كلودیوس دوم | 268ـ270 | Claudius II |
كونتیلوس | 270 | Quintillus |
اورِلیانوس | 270ـ275 | Aurelianus |
تاسیتوس | 275ـ276 | Tacitus |
فلوریانوس | 276 | Florianus |
پروبوس | 276ـ282 | Probus |
كاروس | 282ـ283 | Carus |
نومریانوس | 283ـ284 | Numerian |
كارینوس | 283ـ285 | Carinus |
امپراتوران مشترك 1 | ||
دیوكلتیانوس | 284ـ305 | Diocletian |
ماكسیمیانوس | 286ـ305 | Maximian |
کنستانتیوس اول | 305ـ 306 | Constantius (Chlorus) |
گالریوس | 305ـ311 | Galerius |
سوروس | 306ـ307 | Severus |
ماكسنیتوس | 306ـ312 | Maxentius |
ماكسیمیانوس (بازگشت) | 307ـ308 | Maximianus |
ماكسیمیانوس دایا | 308ـ313 | Maximinus Daia |
كنستانتین كبیر | 306ـ337 | Constantine I |
لیکینیوس | 307ـ324 | Licinius |
كنستانتین دوم | 337ـ361 | Constantine II |
ماگنوس ماگنتیوس | 350ـ353 | Magnus Magnetius |
یولیانوس مرتد | 360ـ363 | Julianus |
یوویانوس | 363ـ364 | Juvianus |
والنتینیانوس اول | 364ـ375 | Valentinian I |
گراتیانوس (بخش غربی) | 375ـ383 | Gratian |
والنس (امپراتور بخش غربی) | 364ـ378 | Valens |
پروكوپیوس (بخش غربی) | 365ـ366 | Procopius |
والنتینیانوس دوم (بخش غربی) | 375ـ385 | Valentinian II |
ماگنوس ماكسیموس (بخش غربی) | 383ـ 388 | Magnus Maximus |
فلاویوس ویكتور (بخش غربی) | 386ـ388 | Flavius Victor |
تئودوسیوس اول (تا 294 امپراتور بخش شرقی) | 379ـ395 | Theodosius I |
والنتینیانوس دوم (بخش غربی) | 388ـ392 | Valentinian II |
ائوگنیوس (امپراتور بخش غربی) | 392ـ394 | Eugenius |
هونوریوس (بخش غربی) | 393ـ395 | Honorius |
امپراتوران روم غربی | ||
فلاویوس هونوریوس | 395ـ423 | Honorius |
كنستانتیوس سوم | 421 | Constantius III |
والنتینیانوس سوم | 425ـ455 | Valentinian III |
پترونیوس ماكسیموس | 455 | Petronius Maximus |
آویتوس | 455ـ456 | Avitus |
مایوریانوس | 457ـ461 | Majorian |
لیبیوس سِوِروس | 461ـ465 | Libius Severus |
آنتمیوس | 467ـ472 | Anthemius |
اولیبریوس | 472 | Olybrius |
گلوكریوس | 472ـ474 | Glycerius |
یولیوس نپوس | 474ـ475 | Julius Nepos |
رومولوس | 475ـ476 | Romulus |
- ↑ Tarquinius Superbus
- ↑ Julius Caesar
- ↑ Trajan
- ↑ Diocletian
- ↑ Constantine
- ↑ Constantinople
- ↑ Latins
- ↑ Tiber
- ↑ Romulus
- ↑ Remus
- ↑ Etruscan
- ↑ Anatholy
- ↑ Etruria
- ↑ Curiae
- ↑ Patrician
- ↑ Pleb
- ↑ Comitia
- ↑ The Proud
- ↑ Samnites
- ↑ Aequi
- ↑ Volsci
- ↑ Allia
- ↑ Capitol
- ↑ Dies Alliensis
- ↑ Samnite
- ↑ Caudine Forks
- ↑ Pyrrhus of Epirus
- ↑ Cisalpine Gaul
- ↑ Punic Wars
- ↑ Ponicus
- ↑ Corsica
- ↑ Sadinia
- ↑ Hannibal
- ↑ Philip V
- ↑ Titus Quinctus Elaminius
- ↑ Isthmian Games
- ↑ Macedonian War
- ↑ Achaean League
- ↑ Achaea
- ↑ Octavian
- ↑ Mark Antony
- ↑ Cleopatra
- ↑ Ptolemy XV
- ↑ Julio-Claudians
- ↑ Nero
- ↑ Vespasian
- ↑ Flavian
- ↑ Domitian
- ↑ Nerva
- ↑ Hadrian
- ↑ Antoninus Pius
- ↑ Comodus
- ↑ Claudius II
- ↑ Illyria
- ↑ Aurelian
- ↑ Pannonia
- ↑ Romulus Augustulus
- ↑ Dominus
- ↑ Maximian
- ↑ Galerius
- ↑ Thrace
- ↑ Constantius Chlorus
- ↑ Edict of Milan
- ↑ Nicaea
- ↑ Byzantium
- ↑ Valentinian
- ↑ Valens
- ↑ Goths
- ↑ Gratian
- ↑ Theodosius
- ↑ Huns
- ↑ Vandals
- ↑ Honorius
- ↑ Stilicho
- ↑ Alaric
- ↑ Genseric
- ↑ Odoacer
- ↑ Zeno