تاویل (قرآن شناسی)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

تَأویل (قرآن‌شناسی)

(از ریشۀ «اول» به معنای بازگشت به اصل) اصطلاحی در علوم قرآنی. مراد از تأویل آن چیزی است که آیه به‌سوی آن برمی‌گردد و مراد از تنزیل، در مقابل تأویل، معنای روشن و تحت‌اللفظی آیه می‌باشد. این اصطلاح ۱۶ بار در قرآن به‌کار رفته است که غالباً در سورۀ یوسف و به‌معنی تعبیر خواب است. اما به‌معنی تأویل آیات قرآن تنها سه بار به‌کار رفته است (اعراف، ۵۳؛ یونس، ۳۹؛ آل عمران، ۷). در معنی تأویل اختلاف شدیدی بین مفسرین وجود دارد تاآن‌جا که اقوال گوناگون در این زمینه را بیشتر از ده قول دانسته‌اند امّا مشهورتر از همه، دو قول است. قول اول، قول قدماست که تأویل را با تفسیر ـ محصَّل معنی کلام ـ مترادف گرفته‌اند. از این‌رو همۀ آیات قرآنی تأویل دارند اما براساس آیۀ «و ما یَعلَمُ تأویلَهُ الا الله» تأویل متشابهات را کسی جز خدا نمی‌داند. از آن‌جا که در قرآن آیه‌ای که تأویل یعنی محصَّل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم، این قول نزد متأخرین پذیرفته نشد و متروک گردید. قول دوم، قول متأخرین است که تأویل را معنای خلاف ظاهر آیه می‌دانند. بنابر این نظر، همۀ آیات قرآن تأویل ندارند و تنها آیات متشابه دارای تأویل و معنای خلاف ظاهرند که جز خدا کسی را بر آن‌ها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می‌دهند. این قول در میان علما شیوع فراوان یافته اما تحقیق بیشتر در این زمینه نشان می‌دهد که این قول نیز خالی از تناقض نبوده منطبق بر آیات قرآنی نیست. علامه طباطبایی ضمن بحث در این زمینه اظهار می‌دارد که اولاً بنا بر آیات سوره اعراف و یونس همۀ قرآن تأویل دارد نه تنها آیات متشابه چنان‌که بنای این قول بر آن است. ثانیاً لازمۀ این قول آن است که در قرآن کریم آیاتی وجود داشته باشد که مراد حقیقی آن‌ها برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آن‌ها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنا گنگ باشد چگونه می‌توان بلیغ شمرد؟ ثالثاً یکی از دلایل این‌که قرآن کلام بشری نیست این است که در میان آیات آن هیچ‌گونه اختلاف معنا نیست و هر اختلافی که به‌نظر رسد، با تدبر در آیات رفع می‌شود (نساء، ۸۲). اگر بنا شود تعداد قابل توجهی از آیات به نام متشابهات با مسلّمات قرآن یعنی محکمات اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که گفته شود ظواهر آن‌ها مراد نیست بلکه مراد معانی دیگری است که جز خدا کسی از آن‌ها آگاه نیست، این‌گونه رفع اختلاف هرگز دلالت بر غیر بشری‌بودن قرآن نمی‌کند. رابعاً اصولاً دلیلی بر این‌که مراد از تأویل در آیۀ محکم و متشابه، معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی نیز که نامی از تأویل آمده چنین معنایی اراده نشده است. مثلاً در سه مورد از قصۀ یوسف (ع) تعبیر خواب «تأویل» نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب خلاف ظاهر خواب نیست. در هیچ یک از موارد شانزده‌گانه‌ای که لفظ تأویل در آن‌ها به‌کار رفته موجبی برای این‌که لفظ تأویل را «معنای خلاف ظاهر» بگیریم، نیست. علامه طباطبایی در دنباله بحث به بیان معنای تأویل در عرف قرآن می‌پردازد و اظهار می‌دارد که تأویل از قبیل معنا که مدلول لفظ باشد نیست، همچنان که در مورد خواب‌ها لفظی که خواب را شرح می‌دهد به تأویل خواب دلالت لفظی ندارد. تأویل خواب حقیقتی خارجی و عینی است که به‌صورت خاص برای بیننده جلوه کرده است. اصولاً تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آن چیز به‌گونه‌ای حامل و نشانۀ اوست. این مطلب در قرآن کریم نیز صادق است زیرا این کتاب آسمانی از یک رشته حقایق و معنویات سرچشمه می‌گیرد که بسی وسیع‌تر از قالب الفاظ و عبارات، که محصول زندگی مادی بشر است، می‌باشد. روز قیامت و در ملاقات خدا است که این حقایق به‌طور کامل روشن خواهد شد. در این جهان آدمی با اعتقادات حقه و اعمال شایسته خود را مستعد سعادتی می‌کند که در سایۀ ادراک این حقایق به آن دست می‌یابد. پس تأویل قرآن حقیقت یا حقایقی است که در امّ‌الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می‌باشد (زخرف، ۴) و جز خدا کسی به آن دسترسی ندارد جز مطهّرون (پاک‌شدگان) که آنان نیز به اذن پروردگار می‌توانند به حقیقت تأویل قرآن برسند (واقعه، ۸) که با توجه به آیۀ تطهیر (احزاب، ۳۳) و به‌موجب اخبار متواتر، پیامبر اکرم (ص) و خاندان رسالت (ع) از پاک‌شدگان بوده و به تأویل قرآن عالِم‌اند.