عربستان، شبه جزیره
عربستان، شبهجزیره (Arabia)
(یا: جزیرةالعرب) شبهجزیرهای بین خلیج فارس و دریای سرخ، در جنوب غربی آسیا، به مساحت ۲,۶۰۰,۰۰۰ کیلومتر مربع. طول آن از شمال تا جنوب حدود ۲,۴۰۰ کیلومتر و پهنترین نقطۀ آن ۱,۶۰۰ کیلومتر است. این شبهجزیره غنیترین مخازن گاز و نیمی از ذخایر نفت جهان را دربر دارد و کشورهای بحرین، کویت، عُمان، قطر، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، و یمن را در خود جا داده است. سیمای طبیعی این ناحیه شامل دشتِ شنیِ ساحلی با پهنای متغیر و همجوار با دریای سرخ است، که پشت آن رشتهکوههایی با ارتفاع ۲,۰۰۰ تا ۲,۵۰۰ متر قرار دارد. پشت این رشتهکوهها فلات نجد، با میانگین ارتفاع ۱۰۰۰ متر، واقع شده است. نواحی داخلی شبهجزیره از صحرایی پهناور تشکیل شده است: در شمالیترین قسمت آن بخشی از صحرای حمد، در سوریه، قرار دارد؛ صحرای نفود در شمال و ربعالخالی در جنوب عربستان سعودی واقع شدهاند. بخشهایی از شبهجزیرۀ عربستان در تصرف رومیها، حبشیهای مسیحی، و ایرانیان بود تا اینکه در قرن ۷م حضرت محمد (ص) جان تازهای به تمدّن شبهجزیرۀ عربستان بخشید؛ ولی در امپراتوری جدیدِ مبارزان اسلامی، شبهجزیرۀ عربستان اهمیت خود را ازدست داد و دمشق، بغداد، و قاهره شهرهای آن را تحتالشعاع خود قرار دادند. از اواخر قرن ۱۸ بریتانیاییها در خلیجفارس سرزمینهای تحتالحمایه تشکیل دادند، که عبارت بودند از مسقط (۱۷۹۸)، کشورهای متصالح، بحرین (۱۸۲۰)، عدن(۱۸۳۹)، کویت (۱۸۹۹)، و عربستان سعودی (۱۹۱۵). بریتانیاییها سرانجام در ۱۹۷۱ این شبهجزیره را ترک کردند. بخش داخلی عربستان از قرن ۱۶ تا ۱۹۱۹ بخشی از امپراتوری عثمانی بود، لذا تا قرن ۲۰ اروپاییان از آن بیاطلاع بودند. در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸) ملیگرایی آغاز شد و اکتشافات نفتی از ۱۹۵۳ قدرت اقتصادی فراوانی به این شبهجزیره بخشید.
موقعیت طبیعی و بارندگی. بیش از نیمی از اطراف شبهجزیرۀ عربستان را آب فراگرفته است و از سَمت شمال و شمال شرقی بهتدریج با عراق و سوریه ادغام میشود. تقریباً نیمی از آن صحراست. در پشت یک دشت ساحلی باریک، رشتهکوههایی در امتداد غرب و جنوب کشیده شده است و سراشیبی پشت این کوهها در دشتی، که چند تپه در آن قرار گرفته، به خلیج فارس و رود فرات میرسد. دربارۀ کل این سرزمین تعریف واحدی نمیتوان ارائه داد. در جنوب غربی، ارتفاع کوهها به ۴هزار متر میرسد و در تابستان موجب بارندگی فراوان میشود، ولی هرگز برف نمیبارد. در امتداد بخش جنوبی، در تابستان باران میبارد و بعضی جاهای آن پوشش گیاهی نیمهمدارگانی دارد. در عمان، که ارتفاع کوهها به ۳هزار متر میرسد، آب فراوان است و در بعضی نقاط آن کشاورزی بسیار رونق دارد. در شمال، که کوهها چندان بلند نیستند، باران بهندرت میبارد و آب فقط در شبکههای قدیمی فاضلاب یافته میشود، که زمانی محل عبور رودخانه بودهاند. طوفانی ناگهانی ممکن است سیلابی برقآسا را درپی داشته باشد. هرجا که آب به سطح زمین نزدیک باشد، واحه پدید میآید. کوههای شمر، که بلندترین قلۀ آن بیش از ۱,۸۰۰ متر ارتفاع دارد، یک استثناست. این ارتفاع برای ریزش جَوّی و حتی برف مناسب است و از آنجا که آبهای زیرزمینی نزدیک سطح زمین قرار دارند، کشاورزی بهسهولت صورت میپذیرد. در بعضی از نقاط، شنهای روان نواحی وسیعی را میپوشانند، ولی شن با جذب همۀ رطوبت موجود، چراگاه لازم برای دامها را در فصل بهار فراهم میکند.
تاريخ. بعضی از اعراب بخش شمالی هنوز هم چادرنشیناند و هر قومی برای کوچهای فصلی خود ناحیهای مخصوص دارد. این سرزمین از مرکز شبهجزیره (در زمستان) تا شمال سوریه (در تابستان) وسعت دارد. در مرزبندیهای سیاسی به کوچهای عشایری توجهی نمیشود و این نحوۀ زندگی روبه کاهش است. پیش از ظهور اسلام، کشورهای سلطنتیِ روبه رشدی در جنوب غربی عربستان وجود داشت که تا قرن ۴پم به تجارت کُندُر و ادویهجات مشغول بودند و مسیری تجاری را تا کرانۀ دریای سرخ تحت نظارت خود داشتند. در ۶۲۲م با هجرت پیامبر از مکه به مدینه، عصر اسلام آغاز شد. نسل بعدیِ مردم شبهجزیرۀ عربستان به دین اسلام گرویدند و این امر انگیزهای شد تا اعراب متحد شوند و دین اسلام را به خارج از شبهجزیره گسترش دهند. دو و نیم قرن همۀ مردم شبهجزیرۀ عربستان از خلفا تبعیّت میکردند، ولی در ۸۹۷م فرقهای زیدی دولتی را در یمن تأسیس کرد، که با گذر از فرازونشیبهای بسیار تا ۱۹۶۲ دوام آورد. حضرموت تا این اواخر عملاً خودمختار بود. عمانیها همزمان بر عمان و زنگبار حکومت میکردند، ولی در ۱۸۳۲ سلطان عمان به زنگبار رفت و در ۱۸۵۶ این دو سرزمین را از هم جدا کرد. در ۸۹۹م قرمطیان دولتی را در احساء بنیاد نهادند. حجاز نیز زیر نظر شریفهای مکه عملاً مستقل بود تا اینکه مصر در امور آنها مداخله کرد. در ۱۵۱۷، زمانیکه ترکهای عثمانی مصر را فتح کردند، مردم حجاز تسلیم آنها شدند. ترکها یکی از فرمانداران خود را به همراه شریف برای کنترل این ناحیه منصوب کردند و بر شمال عربستان اقتداری نسبی یافتند. در ۱۵۴۶ نیز جایی برای حضور خود در یمن باز کردند ولی نتوانستند دولت زیدی را نابود کنند، اگرچه در ۱۸۷۱ صنعا را تصرف و جایگاه خود را محکمتر کردند. از ۱۷۹۲ ترکها و وهابیها بر سر مالکیت احساء با بحرین جنگیدند و سرانجام در ۱۸۷۱ پیروز شدند. در ۱۹۰۰ ترکها مناطق اطراف شبهجزیره را در اختیار گرفتند و علاوه بر آن، همپیمانی وفادار از خاندان رشید دریل، در ناحیۀ جبل شمر، بهدست آوردند. در ۱۷۴۷ محمدبن عبدالوهاب از آلسعود، بر نجد مسلط شد. آلسعود به حدی قوی و ترکها به حدی ناتوان شدند که محمدعلی پاشا، والی مصر، ناچار به دخالت شد و سپاهی را روانۀ جنگ با آنها کرد. پس از چندبار ناکامی، پسرش ابراهیم وهابیها را شکست داد، ولی پس از رفتن او، در ۱۸۱۸ وهابیها دوباره جان گرفتند و تا ۱۸۳۳ قدرت سابق خود را بهدست آوردند. ادامۀ این قرن مملو از درگیریهای آلسعود در ریاض و آلرشید در حایل بود. در ۱۸۹۱ قدرت وهابیها درهم شکست و خاندان حاکم تبعید شد. در ۱۹۰۲ ابنسعود دوباره ریاض را تصرف کرد، در ۱۹۱۳ ناحیۀ احساء را از ترکها گرفت، و در ۱۹۲۳ سلسلۀ آلرشید را برچید. در اندیشۀ سیاسی اعراب عامل دیگری هم دخیل بود. شریف مکه به این علت که نَسَبَش به یکی از اولاد پیامبر به نام محمدحسین میرسید، در بین گروه رهبران اسلامی مدعی مقام بالایی بود. در ۱۹۱۶ شریف مکّه به کمک بریتانیاییها علیه ترکها شورید و مدینه را تصرف کرد. سپس باز هم به کمک بریتانیاییها حملاتی را علیه قطار حامل زائران انجام داد و جناحِ ارتشبد اَلِنبی۱ انگلیسی را در پیشروی به دمشق پشتیبانی کرد. در ۱۹۱۶، شریف مکه خود را پادشاه حجاز اعلام کرد و در ۱۹۲۴ هنگامی که ترکها آخرین سلطان عثمانی را از تخت سلطنت بهزیر کشیدند، خود را خلیفه خواند. این ادعای آخر شریف مکه ابنسعود را بهخشم آورد، چون سیاست آن دو با هم سازگار نبود. در این میان، بریتانیا از شریف مکه و دولت هند از ابنسعود حمایت کرد. در ۱۹۱۹، وهابیها ارتش شریف را شکست دادند و در ۱۹۲۴ حجاز را تصرف کردند؛ درنتیجه شریف و پسرش بهناچار از سلطنت کناره گرفتند. ابنسعود سلطان نجد و پادشاه حجاز شد و در ۱۹۲۷ او را پادشاه نجد خواندند. در ۱۹۳۲ با ادغام این دو قلمرو، پادشاهی عربستان سعودی شکل گرفت.Allenby