وایمار، جمهوری
وایمار، جمهوری (Weimar Republic)
جمهوری قانونسالار آلمان از ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳. با پیروزی احزاب ضد دموکرات در انتخابات رایشستاگ[۱] (مجلس آلمان) عملاً از کار افتاد و سپس هیتلر[۲] پس از انتصابش به صدر اعظمی در ۱۹۳۳ آن را برچید. نام آن از شهر وایمار گرفته شده است که مجمع ملی در فوریه ۱۹۱۹ در آنجا تشکیل جلسه داد و یک قانون اساسی دموکراتیک را برای کشور تهیه کرد. پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول و امضای قرارداد متارکۀ جنگ (نوامبر ۱۹۱۸)، مجمع ملی تازهای تشکیل شد و چون به علت قیام سوسیالیستی نمیتوانست در برلین استقرار یابد، در وایمار مستقر شد. با تهیه و تصویب قانون اساسی موقت توسط مجمع، جمهوری وایمار سازمان فدرال آلمان را با برخی تغییرات مختصر ارضی نگه داشت، ولی از همان آغاز دستخوش تنشهای پردامنۀ ناشی از فعالیتهای راستگراها و چپگراهای افراطی، بیکاری گسترده، و تورّم افسارگسیخته شد. از آنجا که آلمان در جنگ شکست خورده بود مقامات نخستین دولت وایمار به اجبار پیمان ورسای را امضا کردند (۱۹۱۹) که گذشته از جدا کردن بخشهای وسیعی از خاک آلمان و واگذاری آنها به کشورهای دیگر، نیروهای مسلّح آلمان را شدیداً محدود و آلمان را به پرداخت غرامات جنگ متعهد میکرد. در این میان، پرداخت غرامات سنگین به معضلی بزرگ برای دولت مبدّل شد و اقدامات دولت برای پرداخت غرامات به تورم افسارگسیخته در آلمان انجامید که بهنوبۀ خود انجام تعهدات را برای آلمان بیش از پیش دشوار ساخت و چون آلمان پرداخت غرامات را به تعلیق درآورد سپاهان فرانسوی و بلژیکی ناحیۀ رور[۳]، قلب صنعتی آلمان، را اشغال کردند. اما با روی کار آمدن اشترزمان[۴] در مقام صدر اعظمی (اوت ۱۹۲۳) و سپس وزارت خارجه و همچنین هیندنبورگ[۵] در مقام ریاست جمهوری (۱۹۲۵) اوضاع داخلی و خارجی آلمان رفتهرفته بهبود یافت. اجرای طرح دوز[۶] در سپتامبر ۱۹۲۴، که در نتیجۀ آن سال بعد ناحیۀ رور از قوای خارجی تخلیه شد، به تثبیت وضع اقتصادی آلمان یاری رساند و به شکوفایی نسبی اقتصاد آلمان در سالهای باقیماندۀ دهۀ ۱۹۲۰ انجامید و آلمان را قادر ساخت تا پرداخت غرامات جنگ را از سر گیرد. اشترزمان، در سمت وزیر خارجه، عهدنامههای لوکارنو[۷] را با فرانسه، بلژیک، بریتانیا، و ایتالیا به امضا رسانید و این عهدنامهها سهم زیادی در برقراری امنیت در اروپا داشت و مرزهای موجود آلمان با فرانسه و بلژیک را تضمین کرد. آلمان در آوریل ۱۹۲۶ پیمانی مشابه را با اتحاد شوروی به امضا رسانید و در همین سال به عضویت کامل مجمع ملل پذیرفته شد. ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۹ «سالهای طلایی» جمهوری وایمار بود؛ بیکاری کاهش یافت و اقتصاد کشور پس از سالهای مصیبتبار ۱۹۱۸ـ۱۹۲۵ ظاهراً رو به بهبودی کامل رفت. اما درپی بحران اقتصادی جهانی، که در ۱۹۲۹ آغاز شد، اقتصاد آلمان بار دیگر در سراشیبی ورشکستگی و فروپاشی افتاد و بحران اقتصادی فزاینده و آثار آن بر زندگی طبقات متوسط آلمان به نازیها و رهبر آنان هیتلر فرصت داد تا نظام دموکراتیک جمهوری وایمار را نظامی ناتوان در حفظ منافع اتباع خود نشان دهند و خود را تنها امید مردم بنمایانند. نازیها، با هیتلر در مقام صدر اعظم، برنامۀ خود را برای نابودی نهایی جمهوری وایمار آغاز کردند. حزب کمونیست آلمان غیر قانونی اعلام شد و کمونیستها از کرسیهایشان در رایشستاگ محروم شدند. نازیها با این اقدامات و اقدامات دیگری برای ارعاب همۀ نمایندگان غیر نازی، اکثریت مورد نیاز هیتلر را در رایشستاگ بهدست آوردند. در ۲۴ مارس ۱۹۳۳ رایشستاگ «قانون اختیارات» را از تصویب گذراند که به هیتلر اختیارات دیکتاتوری میداد؛ رایش (یا امپراتوری) سوم، چنان که نازیها آن را مینامیدند، دیگر آغاز شده بود.