حلاج، حسین بن منصور (۲۴۴ـ بغداد ۳۰۹ق)
حلّاج، حسین بن منصور (۲۴۴ـ بغداد ۳۰۹ق)
حسین بن منصور حلاج | |
---|---|
زادروز |
۲۴۴ق |
درگذشت | بغداد ۳۰۹ق |
ملیت | ایرانی |
نامهای دیگر | منصور حلاج |
شغل و تخصص اصلی | صوفی و عارف |
آثار | طاسین الازل، قرآن القرآن، الکبریت احمر |
(مشهور به منصور حلّاج) صوفی و عارف ایرانی. در تسمیۀ او به این لقب آوردهاند که پدرش به شغل حلاجی مشغول بوده و یا خود با اِخبار از اسرار مردم، حلّاجالاسرار نامیده شده است. از عجیبترین شخصیتهای مرموز تصوّف و جنجالیترین مردان تاریخ اسلام است. از دقایق زندگی این شخصیت عجیب، اطلاعات بسیار کمی داریم. گویا اصالتاً از بیضای فارس است و در بغداد رشد کرده است. با شماری از مشایخ صوفیه، همچون جنید، مصاحبت داشته است. گویا جنید در ذمّ او کلماتی نیز گفته است. حلّاج سالها به سیاحت در هند و ایران و برخی دیگر از مناطق پرداخت. اعمال عجیبی را که به وفور از او ظاهر میشد بعضی حمل بر آموختن اسرار علوم غریبه در همین سفرها کردهاند. حلاج در زمان غیبت صغری از مدعیان نیابت خاصه بود و انتساب او به تشیع و مخالفت بزرگان شیعه با او محرز است. با ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی که از بزرگان و متکلمین نامآور شیعه بوده مجادلاتی داشته است. ارتباط او با امامیه و انتساب به قرامطه، که در آن ایام با موضع خلافت بهشدت مخالف بود، او را نزد دستگاه خلافت در مظانّ اتهام قرار داده و موجب دغدغۀ خاطر شده بود. سرانجام پس از عمری پر از تکاپو و درگیری به امر حامد بن عباس، وزیر مقتدر عباسی، بهزندان افتاد و در بغداد بهطرز دلخراشی کشته شد. گذشته از منابع عمومی زندگینامهنویسی، چندین تکنگاری مبسوط نیز دربارۀ او پرداختهاند. مشهورتر از همه اخبار حلاج است که ماسینیون و کراوس تصحیح و منتشر کردهاند و به فارسی نیز ترجمه شده است؛ دیگر مصائب حلاج، اثر لوئی ماسینیون اسلامشناس فرانسوی است که تلخیصی از آن به فارسی هم ترجمه شده است. جز جنجالی که بر اثر وجود او، در طول چند قرن، در حوزۀ اندیشۀ اسلامی پدید آمد، و مخالفان و موافقان بسیاری را به تکاپو واداشت، آنچه چهرۀ او را پراهمیت میکند، نقشی است که در سیر تصوّف بازی کرده است. حلاج بیتردید پرشورترین صوفی دنیای کهن است. راهی که با تعلیمات حلاج در مسیر تصوف گشوده شد و با عینالقضاة و ابن عربی ادامه پیدا کرد، درست در مقابل حرکتی است که جنید در همان بغداد آغاز کرد. اندیشههای عاشقانۀ حلاج، که سرانجام در تئوری وحدت وجودی او تکامل یافت، و نیز شخصیت پرشور و بیباک او باعث شد تا شماری از عجیبترین شطحیات منقول از صوفیان به او اختصاص یابد؛ در این زمینه شاید تنها بایزید توانسته است به مرزهای شطحگویی او نزدیک شود. توانمندترین نحلههای عرفان اسلامی نیز که با احمد غزالی و عینالقضاة و ابن عربی و ابن فارض شکل گرفت، در حقیقت درپی تکامل اندیشههای او بود؛ از اینرو حلاج یکی از شخصیتهای مرموز و اسطورهای و شاید اسطورهترین شخصیت مرموز تصوف است. نگاشتههای رمزی او، که گاه بر سحر حمل شده است، نیز به این اسطورهسازی کمک شایانی کرده است. رسالۀ مختصر طاسینالازل او هنوز پس از یازده قرن، در شمار پیچیدهترین نوشتههاست. دیوان اشعاری به فارسی نیز منسوب به اوست که البته این نسبت تنها زاییدۀ تشابه اسمی او با حسین خوارزمی است. صحت انتساب دیوان عربیاش به او بیشتر است. قرآنالقرآن، و الکبریت احمر از دیگر تصانیف اوست. بههرحال، گذشته از مخالفتهای مذهبی بسیاری که در هر دو حوزۀ تشیّع و تصوّف با او شده، حلاج هنوز از شخصیتهای زنده و برجستۀ تصوف اسلامی است.