رویت الهی
رؤیَت الهی
اصطلاحی در علم کلام و اصول اعتقادات، بهمعنی دیدار خداوند. از دیرباز در میان متکلمان دربارۀ رؤیت الهی اختلاف بوده است. در اسلام فرقۀ مُجَسِّمه رؤیت را جایز شمرده و اشاعره با آنکه قائل به مجردبودن خدا بودهاند، آن را صحیح دانستهاند. اما معتزله و همچنین متکلمان شیعه آن را از اساس نفی کردهاند. ابن رشد آندلسی به اختلاف آرای معتزله و اشاعره اشاره و هر دو نظریه را نقد کرده و سپس نتیجه گرفته است که چون قرآن به زبان عموم مردم است و مردم بیشتر تشبیهی هستند و اگر جنبۀ تنزیهی به آنها القا شود احتمال انکار دارند، آیات مستندِ امکانِ رؤیت (قیامت، ۲۲ تا ۲۵) برای آنان و آیات مستندِ عدم امکان (انعام، ۱۰۳؛ بقره، ۵۵؛ نساء، ۱۵۳) برای اندیشمندان است. متکلمان شیعه براساس آنکه واجبالوجود حتماً موجودی مجرد از ماده، جهت و مکان است، خدا را خواه در دنیا و خواه در آخرت نادیدنی میدانند و میگویند آیات ناظر به نظر و ملاقات خدا در قیامت قابل تأویل و توجیه است. امام علی (ع) در خطبۀ ۱۷۹ نهجالبلاغه در پاسخ به این سؤال که آیا خدای خود را دیدهای، میفرماید: «خدایی را که نبینم چگونه عبادت کنم» و بعد در ادامه میفرماید: «با چشم سر نمیتوان او را دید، اما او با حقایق ایمان قلبی ادراک میشود (رؤیت قلبی)». برهمین اساس، بینایی معرفتی و رفع حجاب ظلمانی و نورانی با مجاهده و تزکیه را از شروط اساسی رؤیت دانستهاند.