سکایی، زبان و آثار
سَکایی، زبان و آثار
زبان سکاها، گروهی از ایرانیان، که بنابر منابع باستانی در شرق سرزمین سغد میزیستند. این زبان از گروه زبانهای ایرانی شرقی بوده و آثار برجایمانده از آن در دورۀ میانه، که از سینکیانگ (ترکستان چین) در آغاز قرن ۲۰ بهدست آمده است، شواهدی از دو گویش متفاوت این زبان را بهدست میدهد: گویش شمال غربی (معروف به تُمْشُقی) و گویش شرقی (معروف به خُتنی). از گویش تُمشقی، که کهنتر از گویش ختنی است، آثار اندکی برجای مانده، اما از گویش ختنی آثار بیشتری باقی مانده است. گویش ختنی تا قرن ۵ق/۱۱م در پادشاهی ختن کاربرد داشته است. گویشهای کنونی پامیر، مانند شوغنایی، روشنانی، مونجانی و، وخانی بازماندههای زبان سکاییاند. خطی که آثار سکایی، اعم از تُمشقی و ختنی، را بدان نوشتهاند، قلمهای گوناگون خط براهمی هندی است که برای نوشتن این زبان ایرانی متناسب شده بودند. بهطور کلی، آثار برجایمانده از این زبان در دورۀ میانه گونهای ادبیات ترجمهای دینی، مربوط به آیین بودا (بهویژه مربوط به مکتب مهایانه) است و حتی آثار غیردینی آن نیز رنگ و صبغۀ بودایی دارد. تقریباً همۀ این آثار از زبان سانسکریت ترجمه شدهاند و عمدهترین آنها بدین قرار است: ۱. اسنادی مشتمل بر نامههای خصوصی و مکاتبات دیوانخانۀ ختن که بیشتر آنها از وهارهها (دیرها یا مراکز آموزشی) بهدست آمدهاند؛ ۲. کتاب زمبسته که مفصلترین متن ختنی در ۴۴۰ برگ و مشتمل بر ۴هزار شعر است؛ ۳. چندین رسالۀ پزشکی کوتاه و بلند که اصل سانسکریت برخی از آنها و ترجمۀ ختنی همۀ آنها موجود است؛ ۴. تعدادی داستان و تمثیل، نظیر افسانۀ کنیشکه، پادشاه کوشان، و منظومۀ حماسی قهرمان هندی، رامه و همسرش سیتا (همراه با تفسیری بودایی از داستان)؛ ۵. شماری واژهنامههای چینیـختنی و یک واژهنامۀ کوتاه ترکیـختنی؛ ۶. متنی دوزبانه (سانسکریتـختنی) حاوی مکالمات روزمره و واژگان برای استفادۀ جهانگردان. مطالعۀ نوشتههای موجود زبان ختنی که در زمانی میان قرون ۷ تا ۱۰م به رشتۀ تحریر درآمدهاند، حکایت از گستردگی دامنۀ ادبیاتی دارد که بدنۀ اصلی آن آثار ترجمهای است و تنها بخش کوچکی از آن به دست ما رسیده است. این نوشتهها از نظر زبانشناختی حایز اهمیت بسیارند و بر دانش و شناخت ما از زبانهای شرقی ایران میافزایند. در مجموع، آثار موجود زبان سکایی بخش کوچکی از کوششهای ادبی گستردهای را نشان میدهند که در ختن دامنۀ پهناوری داشته است.