زن پوشی و حضور زن در تیاتر ایران
زنپوشی و حضور زن در تئاتر ایران
زنان که ابتدا فقط برای رقص و حرکات موزون در نمایشها حضور داشتند و نقش چندانی برای آنها وجود نداشت در اواخر دورۀ صفوی از گروهها رانده شدند. «ضعف حکومت و قویشدن علمای قشری، حضور رقاصان و بازیگران زن» را در دستهها ممنوع کرد. از این پس مردان جوان تازه سال که هنوز تغییری در صدایشان ایجاد نشده بود یا میتوانستند صدایشان را نازک کنند، جایگزین زنان در این دستهها شدند. ایشان «مدتی تعلیم میدیدند تا رقصهای زنانۀ مطربها را بیاموزند و با پوششهای زنانه و گیسوی مصنوعی و آرایش، این جای خالی را پر کنند». از آنجا که این مردان برای اجرا لباس زنانه میپوشیدند و در نقش آنها ظاهر میشدند، ایشان را زنپوش میگفتند که تخصص ویژهای بود و هر کسی توانایی انجام آن را نداشت. از سوی دیگر این اصطلاح، بازیگر نقش زن را از اجرای طبیعینما بازمیداشت و وی را به سوی بازی نقش پیش میبرد و نه همانندی با آن. این دگرگونی، حرکتی در مسیر تحولات نمایش ایران به وجود آورد و آزادی عمل بیشتری به نقش زن و بازیگر آن (نقشپوش) داد تا با آزادی کامل و به دور از هرگونه منعی به رشد و گسترش نقش زنان بپردازد و هر حرکتی را تصویر کند. بنابراین نقش زنان در نمایشهای ایران، بدون حضور ایشان گسترش یافت. در این زمان جوانان تازهسالی که به زنپوشی در دستههای مطربی رومیآوردند و به جای زنان، رقص زنانه میکردند را لوده و گاهی نیز لوره میگفتند. در سالهای پیشرفت و گسترش شبیهخوانی (در دورۀ قاجار) که زنان (حضرت فاطمه، زینب و ..) نیز در تعزیه نقشی پیدا کردند از همان تجربههای تقلید در زنپوشی استفاده شد و رفتهرفته شرط صدای زیر از زنپوشی یا زنخوانان آن حذف شد و نقش زنان تنها با قرارداد میان اجرا و تماشاگران پذیرفته شد. در همین دوره است که با شکلگیری دستههای مطرب زنانه (که در آغاز فقط برای زنان میرقصیدند و بازی میکردند و سپس به مجالس مردان ثروتمند نیز راه یافتند) زنان مجال دوبارهای برای بازی یافتند تا آنجا که در این مجالس، نقش مردان را هم با لباس و بزک مردانه بازی میکردند. در تئاتر مدرن ایران اگر از تجربههای دور از مرکزی همچون تئاتر جلفای اصفهان و حضور زنان ارمنی بازیگرش از 1279ش یا همانندانش در دیگر شهرها بگذریم، نخستین حضور حرفهای زنان در تئاترهای تهران و با «تئاتر سعادت» آغاز شد (ح 1310ش) که در سرچشمه قرار داشت. پیش از آن در تئاتر مدرن نیز همانند نمایشهای سنتی، مردان نقش زنان را بازی میکردند. این تماشاخانه برای نخستینبار از بازی زنی به نام شارمالی گل که ارمنی بود در تقلیدی بهره بود. پس از او ملوک مولوی و پری گلوبندکی در اجراهای «تئاتر سعادت» بازی کردند و شاید همین رویکرد سبب شد تا عدهای از متعصبان به تماشاخانه حمله کنند و آن را به آتش کشند. کمابیش در همین دوره است که کمدی ایران به سرپرستی سیدعلی نصر نیز زنان را برای نقش زنان بهکار میگیرد. نصر تلاش کرد فقط از زنان ارمنی یا یهودی بهره گیرد تا مخالفتی را برنیانگیزد. در سال 1317ش با طرح «کشف حجاب»، زنان با آزادی بیشتری در تئاترها نمایان شدند و کمابیش از همین دوره است که در بیشتر نمایشها زنان نقش خویش را بر صحنه بازی میکنند. حضور زنان، نقشها و شخصیتهایشان به سرعت روبه گسترش نهاد. پس از 1319 بانوان؛ جهانبخش، صفری، هورفر، ایران قادری، هایده، مرسده، بایگان و کیوانفر فعال بودهاند. ناهید سرافراز نخستین زنی است که از طریق پیشپردهخوانی به شهرت رسید. بانوان: دولتآبادی و ماهطلعت پسیان نخستین نمایشنامهنویسان زن ایرانی هستند. بانو مورین نخستین زن مترجم آثار تئاتری، و بانو مهین اسکویی نخستین کارگردان زن ایرانی بهشمار میروند. در گروه نویش این بانوان فعال بودهاند: لرتا، مهرزاد، پرخیده، سهیلا، دیهیم، خامنهای، شهلا، سهامی، مورین، ژاله، عاصمی، انتظامی، اعلم، سودابه، وحدت، پورتراب، عقیلی، شهین، خیراندیش، ودادیان، یوسفی، معاونزاده، فلور و مهری. پس از انقلاب فرهنگی (1362) نیز از حضور زنان در اجراها کاسته شد و تئاترها بیشتر فضا و داستانهای مردانه داشتند تا اینکه آرامآرام بار دیگر زنان به صحنه بازگشتند. از نخستین بازیگران مدرن ایران میتوان به پری آقابایف، قسطانیان، لرتا، ساراخاتون، ملوک ضرابی، ایران دفتری، رقیه چهرهآزاد و ... اشاره کرد.