اویس جلایر
اُوِیس جَلایر (۷۳۹ـ۷۷۶ق)
(یا: اویس ایلکانی اول، سلطان اویس، شیخ اویس؛ ملقّب به «معزّالدین شیخ اویس») دومین پادشاه (حک: ۷۵۷ـ۷۷۶ق) سلسلۀ ایلکانی معروف به آل جلایر. اویس پسر و جانشین حسن ایلکانی بود که پس از درگذشت پدر در بغداد به حکومت نشست، سپس به آذربایجان لشکر کشید و با غلبۀ بر امرای اشرف چوپانی تبریز را تصرّف کرد (۷۵۹ق) و خود به بغداد بازگشت. پس از تصرّف تبریز در ۷۶۰ق به دست امیر مبارزالدین مظفری، مجدداً به آنجا لشکر کشید و تبریز را پایتخت خود قرار داد. در ۷۶۵ق، شورش خواجه مرجان والی بغداد را که به مملوکان مصر پیوسته بود، فرونشاند. در ۷۶۶ق، به درخواست حکمران ماردین، موصل را از دست بیرام خواجه، امیر ترکمانان قراقویونلو، خارج کرد. در ۷۶۸ق نواحی شروان تا دربند باکو را به تصرّف جلایریان درآورد و کاوس بن کیقباد شروانشاه را اسیر کرد. اویس در اختلافات میان شاه محمود و شاه شجاع مظفری، جانب شاه محمود را گرفت و به پاس خدماتش در ۷۶۶ق در شیراز و اصفهان به نامش سکه ضرب شد و سرانجام بهدنبال ازدواج شاه محمود با دخترش پیوند خود را با ایشان مستحکم ساخت و در ۷۷۲ق، با یورش به استرآباد قلمرو جلایریان را وسعت داد و به ری نیز دست یافت و امیر ولی فرمانروای آنجا را کشت، اما بهدنبال مرگش ادامۀ فتوحاتش ناتمام ماند. جسد او را در پیر شروان (پینه شلوار) در نزدیکی تبریز بهخاک سپردند. بهرغم وسعت متصرفاتش شهرت او بیشتر بهسبب دستاوردهای فرهنگی و ادبی و خدمات عمرانی اوست. وی همچنین روابط بازرگانی با کشورهای اروپایی را رونق بخشید. سلمان ساوجی از بزرگترین شعرای دربار اوست. همچنین، عبید زاکانی، خواجه محمد عصّار، و شرفالدین رامی همعصر او بوده و وی را ستودهاند.