شاهسون، قوم
شاهْسَوَن، قوم
گروه بزرگی از طوایف ترک ایران، مشتمل بر چندین ایل و طایفه، ساکن در استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، زنجان، قزوین، مرکزی، قم، تهران و فارس. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نام شاهسونهای اردبیل و آذربایجان شرقی به اِلْسُوَن تغییر یافت. شاهسونهای فارس بیش از یک قرن است که دیگر به این نام خوانده نمیشوند. شاهسونهای زنجان و قزوین در اصل از افشارها و اینانلوها بودند. گروههایی از شاهسونهای اینانلو در برخی نواحی جنوب غربی استان تهران، ازجمله اطراف شهریار و اشتهارد، ساکن شدهاند و شاهسونهای ساوه و قم از بغدادیها هستند. این گروه در گذشته تا حوالی جنوب ناحیۀ تهران پیش میآمدند. جمعیت شاهسونهای اردبیل و آذربایجان شرقی بالغ بر ۴,۵۸۷ خانوار است. سردسیر آنان غالباً در کوههای سبلان و بزغوش و تالش و برخی مناطق میان اردبیل و مشکینشهر و گرمسیرشان در دشت مغان است. بسیاری از شاهسونها، طی دو قرن اخیر یکجانشین شدهاند. دشت مغان پیش از شاهسونها، محل استقرار چادرنشینان شقاقی بود. دولت روسیه پس از اشغال بخش بزرگی از دشت مغان، محدودیتهای فراوانی برای کوچ سالیانۀ شاهسونها ایجاد کرد. خوانین شاهسون از دوستداران محمدعلیشاه بودند و در بسیاری از جنگها علیه مشروطیت و مشروطهخواهان آذربایجان و گیلان شرکت داشتند. شاهسونهای زنجان مشتمل بر طوایف افشار و اینانلو و قورتبیگلو و بدرلو و توحیدلو و کورحسنلو و تقریباً همگی در بخشی از حوزۀ علیای رودخانۀ قزل اوزن و جنوب و شرق استان زنجان یکجانشین شدهاند. دهستان سهرورد از مراکز عمدۀ این مردم است. سردسیر آنان تا عهد قاجاریه در شمال سلطانیه و بخشی از کوهستان طارم بود، اما توسعۀ یکجانشینی و تصرف اراضی بهدست روستاییان مانع از کوچ سالیانۀ آنان شد. جهانشاهخان امیرافشار، از سرکردگان سرشناس این مردم در نیمۀ اول قرن ۱۴ق، ازجملۀ بزرگترین ملاکان ایران بود. شاهسونهای اینانلو در شرق زنجان و جنوب قزوین سکونت دارند. بزرگترین طوایف اینانلو، عبارتاند از نیگهجک، آقساقلو و گوکبر. سردسیر آنان در بخشی از ابهررود و دودانگۀ ضیاءآباد و گرمسیرشان تا اشتهارد و حوالی شهریار امتداد داشته است. محمدحسنخان ظفرنظام، راهزن معروف اطراف قزوین در سالهای آخر سلطنت احمدشاه، از سرکردگان این مردم بود. شاهسونهای بغدادی که گروه اصلی ترکان ساوه را تشکیل میدهند، از دو دستۀ بزرگ لک و آرخلو ترکیب یافته و هر کدام به چندین طایفه و تیره تقسیم شدهاند که مشهورترین آنها عبارتاند از احمدلو، حسنلو، حسینلو، دولتوند، سلدوز، قراقویونلو، کوسهلر و یاریجانلو. مسیر حرکت گرمسیری آنان از ساوه و زرند تا حوالی شهریار و جنوب ناحیۀ تهران و سردسیرشان از خلجستان قم و فراهان تا حوالی استانهای زنجان و همدان بوده است. این مردم در بعضی از سالها برای تأمین علوفه چهارپایان خود تا حوالی کرمانشاه پیش میرفتند. تقریباً همۀ شاهسونهای بغدادی یکجانشین شدهاند و تعداد چادرنشینان آنان به ۷۲ خانوار کاهش یافته است. اتحادیۀ شاهسونهای فارس از چندین گروه چادرنشین ترک تشکیل میشد که بزرگترین آنها طایفۀ اینانلو بود. سردسیر این مردم در رامجرد و مرودشت و گرمسیرشان در نواحی جهرم، داراب و فسا بود. شاهسونهای فارس به اتفاق طوایف باصری، بهارلو، عرب و نفر، در ثلث اول سلطنت ناصرالدینشاه قاجار، اتحادیۀ ایلی خمسۀ فارس را تشکیل دادند. غلامرضاخان آصفالدولۀ شاهسون، حاکم خراسان در آغاز مشروطیت، از بزرگان این طایفه بود.