شعاعیان، مصطفی (تهران ۱۳۱۴ـ ۱۳۵۴ش)
شُعاعیان، مصطفی (تهران ۱۳۱۴ـ ۱۳۵۴ش)
مصطفی شُعاعیان | |
---|---|
زادروز |
تهران ۱۳۱۴ش |
درگذشت | ۱۳۵۴ش |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات و محل تحصیل | هنرسرای عالی فنی تهران |
شغل و تخصص اصلی | مبارز سیاسی |
شغل و تخصص های دیگر | نظریهپرداز کمونیست |
آثار | شوروی و نهضت انقلابی جنگل؛ شش نامه به چریکهای فدایی خلق |
گروه مقاله | تاریخ ایران |
مبارز سیاسی و نظریهپرداز برجستۀ مارکسیست ایرانی. در دبستان و هنرستان تهران درس خواند و سپس وارد هنرسرای عالی فنی تهران در نارمک (دانشگاه علم و صنعت کنونی) شد. در این دوره، متأثر از نهضت دکتر مصدق و جبهۀ ملّی، به فعالیت سیاسی روآورد. مدتی در اواخر دهۀ ۱۳۳۰ و اوایل دهۀ ۱۳۴۰ نمایندۀ دانشجویان در جبهۀ ملّی بود. در این دوره گرایشهای پانایرانیستی داشت، ولی رفتهرفته پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و رادیکالشدن فضای مبارزات سیاسی، گرایشهای چپ پیدا کرد. حضور او در محفل طرفداران خلیل ملکی و مطالعات گستردهاش در تاریخ ایران سبب شد تا راه خود را از احزاب توده و طرفداران شوروی جدا کند. در ابتدا با برخی از همفکرانش گروهی فکریـ سیاسی تشکیل دادند که به گروه «جریان» یا «پروسه» شهرت یافت. ارگان فکری آنها مجلۀ روزگار نو بود، امّا با تشکیل گروههای معتقد به مبارزۀ مسلحانه، شعاعیان نیز گروهی به نام «جبهۀ دموکراتیک خلق» ایران تشکیل داد. اعضای این گروه همگی دستگیر شدند و تنها مصطفی شعاعیان باقی ماند. او همراه با نادر شایگان گروه دیگری تأسیس کرد و پس از جریان سیاهکل به چریکهای فدایی خلق پیوست. امّا انتقادها و نظریههای تئوریک او سبب شد که چریکها به سردمداری حمید اشرف او را اخراج و حتی محکوم به ترور کنند. شعاعیان کوشید بین سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق ارتباط و اتحاد برقرار کند، اما توفیق نیافت. در ۱۳۵۲ کاملاً از چریکهای فدایی جدا شد و رابطۀ نزدیکی با مجاهدین خلق برقرار کرد. مدتی با رضا رضایی، تقی شهرام و دیگر اعضای کادر مرکزی مجاهدین تعامل و همکاری داشت (۱۳۵۴) و تأثیر زیادی در تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین، از اسلام به مارکسیسم، برجای نهاد. وی از دوستان جلال آل احمد و متأثر از سبک نوشتاری احمد کسروی بود. شعاعیان منتقد شوروی و مارکسیسم دولتی روس بود. او در دو کتاب جنگل و انقلاب نقدهایی بر نظریههای لنین، بهویژه تزهای سوسیالیسم در یک کشور و همزیستی مسالمتآمیز، نوشت. شعاعیان سرانجام در شانزدهم بهمن ۱۳۵۴ در خیابان استخر تهران با پلیس درگیر شد و با خوردن سیانور خودکشی کرد. از دیگر آثار اوست: تزی برای تحرک؛ چند نگاه شتابزده؛ شوروی و نهضت انقلابی جنگل؛ شش نامه به چریکهای فدایی خلق؛ نیمنگاهی در راه جبهۀ انقلاب رهاییبخش خلق.