وداع با اسلحه
وداع با اسلحه (A Farewell to Arms)
رمانی از ارنست همینگوی، منتشر شده به انگلیسی در ۱۹۲۹. ماجرای داستان در هنگام جنگ جهانی اول اتفاق میافتد. ستوان فردریک هنری امریکایی که در استخدام ارتش ایتالیاست، زندگی لاقیدانه و مطبوعی دارد. او در جبهه با پرستاری انگلیسی آشنا میشود و تظاهر به دوستداشتن او میکند، و پرستار هم به تظاهر باورش میشود. در این احوال جنگ بالا میگیرد و هنری از ناحیۀ زانو زخم برمیدارد و به بیمارستانی امریکایی در شهر میلان منتقل میشود. در آنجا تصادفاً دوباره پرستار را میبیند و میانشان نوعی همدلی بهوجود میآید و هِنری به او ابراز علاقه میکند. در این رابطۀ تازه، پرستار باردار میشود و هِنری هم پس از بهبود به جبهه بازمیگردد، اما اوضاع جنگ تغییر کرده است. همه سخت میجنگند و بیزاری و خفقان و خستگی حکمفرماست. سروان رینالدی، بهترین دوست هِنری، نیز تماموقت سرگرم مداوای زخمیهاست. سرانجام فرمان عقبنشینی صادر میشود (عقبنشینی معروف کاپورتّو). هِنری و تنها رانندۀ آمبولانسی که برایش باقی مانده پس از راهپیماییهای بیهدف، جادۀ اصلی را مییابند. هِنری با پریدن در رودخانهای نجات مییابد و از آن پس خود را دیگر جزو ارتش ایتالیا نمیداند. او با قایقی بهسوی انتهای شمالی دریاچه پارو میزند و از مرز سوئیس عبور میکند و پرستار را در بندر استرزا مییابد. آن دو در آرامش و شادمانی در انتظار تولد فرزند مینشینند، اما نوزاد مُرده بهدنیا میآید و پرستار نیز براثر زایمان میمیرد. وداع با اسلحه با روایت موضوعی رمانتیک بهشیوهای غیر رمانتیک، تناقضی گیرا بهوجود میآورد که هر خوانندهای را متأثر میکند. سبک همینگوی دراین رمان، که در آن زمان یک انقلاب تلقی میشد، نویسندگان بسیاری بهویژه امریکاییان را تحت تأثیر قرار داد. این رمان با همین عنوان و با ترجمهی نجف دریابندری در ۱۳۳۳ش به فارسی در تهران منتشر شده است.