افغانستان
اَفغانِستان (Afghanistan)
موقعیت. کشور افغانستان در غرب آسیای مرکزی غربی و بین ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان در شمال، چین در شرق، پاکستان در شرق و جنوب، و ایران در غرب محدود میشود. مساحت این کشور ۶۵۲,۲۲۵ کیلومتر مربع است و شهر کابُل پایتخت آن است.
سیمای طبیعی. افغانستان که بخش شرقی فلات ایران را تشکیل میدهد، سرزمین کوهستانی مرتفعی است که نواحی مرکزی و شمالی آن را دنبالۀ غربی کوههای مرتفع هندوکش[۱] فراگرفته و جلگۀ مرتفع سیستان در جنوب غربی آن جای دارد. ارتفاعات مرکزی یا کوههای هندوکش از شرق بهوسیلۀ باریکهای از فلات پامیر به کوههای قراقورم میپیوندد و در غرب به رشتهکوههایی چون بابا، سلیمان، سیاهکوه، و سفیدکوه تقسیم میشود و سرچشمه رودخانههای بسیاری را که به سه حوضۀ آمودریا (جیحون) در شمال، سیستان در جنوب غربی و سند در شرق تقسیم میشوند، تشکیل میدهد. کوه تیریچ میر[۲]، در مرز پاکستان با بلندی ۷,۶۹۰ متر؛ قلۀ شاهفولادی، در رشتهکوههای بابا با ارتفاع ۵,۱۴۳ متر؛ و قلل بسیار دیگر که ارتفاعشان به بیش از ۴,۵۰۰ متر میرسد ازجمله نقاط مرتفع این کشور محسوب میشوند، ارتفاعات هندوکش در شرق، این کشور را از پاکستان جدا میکند و ارتباط زمینی افغانستان و پاکستان را فقط از طریق تنگۀ خیبر و نیز از حاشیۀ شرقی دشت ریگستان، در جنوب کشور، میسر میسازد. رودخانۀ هیرمند (هلمند)، که در حوضۀ سیستان قرار دارد و درازای آن به ۱,۴۰۰ کیلومتر میرسد، مهمترین و طویلترین رود این کشور است. این رود دشت ریگستان را که بیابانی برهوت است، از شمال دور میزند و پس از ورود به ایران به دریاچۀ هامون صابری میریزد. رودخانۀ هریرود، دومین رود بزرگ و مهم این کشور، از دامنههای غربی کوههای بابا سرچشمه میگیرد، رو به غرب از کنار شهر هرات میگذرد و پس از تشکیل بخشی از مرز ایران در صحرای ترکمنستان ناپدید میشود. علاوه بر رودهای مزبور رودخانههای بَلخ، قٌندوز، پَنجشیر، کابُل، و مُرغاب نیز از دیگر رودهای افغانستان بهشمار میآیند. کوههای افغانستان درههای پرآب فراوان دارند و بیشتر جمعیت این کشور در این نواحی، بهویژه در درۀ بسیار حاصلخیز رود کابل، بهسر میبرند. جلگههای شمالی که به حوضۀ آمودریا (جیحون) مشرفاند نیز از دیگر نواحی حاصلخیز و پرجمعیت افغانستان است و رودخانۀ آمودریا بخشی از مرز آن را تشکیل میدهد. غیر از بیابانهای جنوب غربی، که اقلیمی خشک و کمآب دارند، دیگر نواحی کشور از پوشش گیاهی نسبتاً خوبی برخوردارند و ارتفاعات را گاه جنگلهای انبوهی از نوع درختان سرو، صنوبر، کاج، گردو، و بلوط که وسعت آنها به دو درصد وسعت کشور میرسد، فراگرفته است. پستانداران بزرگی مانند ببر، خرس، آهو، و پلنگ در این نواحی زندگی میکنند و همراه با انواع پرندگان، حیاتوحش افغانستان را تشکیل میدهند. افغانستان از نظر تقسیمات کشوری به ۳۰ بخش یا ولایت تقسیم شده و کابل، هرات[۳]، مزارشریف، قندوز، جلالآباد، و قندهار[۴] ازجمله شهرهای مهم آن بهشمار میروند. افغانستان از نظر اقلیم جزء سرزمینهای کمآب[۵] و نوسان دمای آن زیاد و چشمگیر است. بارندگی این کشور اندک است و موسم آن از آذر تا فروردین به درازا میکشد و زمستانهای بسیار سرد و پربرف و یخبندان دارد. میانگین دمای شهر کابل در دیماه ۲.۸ـ درجۀ سانتیگراد و در تیرماه ۲۴.۵ درجه سانتیگراد است و میانگین بارندگی سالانۀ آن به ۳۳۸ میلیمتر میرسد.
اقتصاد. افغانستان تحت تأثیر جنگها و ناآرامیهای داخلی بهشدت آسیب دیده و در ردیف فقیرترین کشورهای جهان جای گرفته است. شبکههای آبیاری آن در طول جنگ ویران شده و سدهای معدودی که تا قبل از ناآرامیها ساخته شده بودند قابلیت خود را از دست داده و از بازدهی الکتریسته و کشاورزی بازایستادهاند. راهها و پلها ویران شده و رساندن محصولات به بازار مصرف با دشواری روبهرو شده است؛ با این حال، گندم و غلات ضرورت طبیعی خود را از نظر مصرف داخلی همچنان حفظ کرده و همراه با برنج، میوه، و پنبه کمابیش کشت میشوند و دامداری و نگهداری احشام بهمنظور تأمین گوشت و حمل و نقل نیز در سطحی ابتدایی و محدود رواج دارد. گاز طبیعی عمدهترین ذخیرۀ زیرزمینی این کشور است و کانیهایی چون آهن، زغال، مس و باریت و بعضی معادن دیگر استحصال کامل نشده و فقط به استخراج و بهرهبرداری سطحی و اندک از آنها اکتفا شده است. با اینکه رودخانههای متعددی در این سرزمین جریان دارد، استفاده از نیروی برقابی هنوز معمول نیست و آنهایی که از قبل موجود بودهاند نیز باید تعمیر یا تکمیل شوند. در حال حاضر عمدهترین فعالیت صنعتی این کشور تولید منسوجات کتانی و پشمی است و صنایع دستی سنتی و قالیبافی همانند گذشته رواج دارند و ازجمله اقلام صادراتی افغانستان بهشمار میروند. این کشور راهآهن و رودخانۀ قابل کشتیرانی ندارد و حمل و نقل و ترابری فقط از راههای زمینی و هوایی میسر است.
حکومت و سیاست. انتخابات عمومی افغانستان در اکتبر ۲۰۰۴ برگزار شد و حامد کرزای، با کسب بیشترین آرا، بهسمت ریاست جمهوری این کشور انتخاب و سرپرستی هیئت دولت را عهدهدار شد.
مردم و تاریخ. آمار دقیقی از جمعیت کشور افغانستان در دست نیست، و جمعیت آن طبق برآوردهای تقریبی حدود ۳۱,۴۱۲,۰۰۰ نفر است (۲۰۱۰) و تراکم نسبی آن به ۴۸.۲ نفر در کیلومتر مربع میرسد. رشد جمعیت این کشور حدود ۳.۳ درصد است و پشتونها ۳۸ درصد و تاجیکها ۲۵ درصد از جمعیت قومی آن را تشکیل میدهند. اکثر جمعیت افغانستان مسلمانند و حدود ۸۰ درصد از مردم آن در روستاها بهسر میبرند و زبان رسمی آنان فارسی دَری و پشتو است. میانگین امید به زندگی در این کشور ۴۶ سال است و حدود ۳۵ درصد از بزرگسالان آن باسوادند. افغانستان بهسبب دارا بودن موقعیت استراتژیک و قرار داشتن سر راه مشرقزمین به هند، و نیز در دست داشتن تنگۀ تاریخی خیبر از دیرهنگام مورد توجه قدرتهای بزرگ و کاروانهای تجارتی بوده است. این سرزمین در قرن ۶پم ضمیمۀ امپراتوری هخامنشی شد و پس از فروپاشی هخامنشیان تحت استیلای اسکندر مقدونی و جانشینانش قرار گرفت. در ۱۳۵پم به امپراتوری اشکانیان و سپس به ساسانیان پیوست. در قرن ۷م به تصرف مسلمانان درآمد و مردم آن به آیین اسلام گرویدند. سلسله غزنویان در قرن ۴ق در همین سرزمین تأسیس شد. در قرن ۷ق به دام یورشهای وحشیانه و ویرانگر چنگیزخان مغول و جانشینانش افتاد، سپس به تصرف تیمور درآمد. جانشینان تیمور سالها بر آن فرمانروایی کردند و پس از تیموریان مدتی کوتاه نوبت به شیبانیان ازبک رسید و با ظهور صفویه این سرزمین به ایران پیوست. افغانها با استفاده از ضعف اواخر دورۀ صفویه، مدتی کوتاه بر ایران فرمانروایی کردند و به دست نادرشاه افشار سرکوب شدند. پس از قتل نادرشاه (۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م) احمدخان ابدالی، از سرداران نادرشاه که از خاندان سدوزایی بود، به سلطنت افغانستان رسید و اعلام استقلال کرد. خاندان سدوزایی را دوستمحمدخان بارکَزایی برانداخت و افغانستان به صحنۀ مبارزات سیاسی امپراتوریهای روس و انگلیس مبدل شد. دوستمحمدخان بارکزایی با حمایت انگلیسیها موقعیت خود را مستحکم کرد و جانشینانش تا ۱۹۷۳ بر افغانستان حکومت کردند. محمد ظاهرشاه، آخرین شاه از خاندان بارکزایی، در کودتای ژنرال محمد داوودخان (۱۹۷۳) سرنگون و نظام جمهوری بر کشور افغانستان حاکم شد. داوودخان به دست کودتاچیان سرنگون شد و دولتهای کودتا که عمرشان هر کدام کوتاه بود تا ۱۹۸۲ بر این سامان حکومت کردند. در ۱۹۸۲ ارتش اتحاد جماهیر شوروی ظاهراً به دعوت ببرک کارمل، رئیسجمهور وقت کشور، به افغانستان وارد شد و کشور مزبور را اشغال کرد. مسلمانان افغان که از حمایت امریکا، ایران، پاکستان، و عربستان بهرهمند بودند، بهشدت با اشغالگران مبارزه کردند و ارتش اتحاد جماهیر شوروی را پس از شش سال از افغانستان بیرون راندند و ژنرال نجیبالله را، که از حمایت اتحاد شوروی برخوردار بود، در ۱۹۹۲ دستگیر و اعدام کردند و بدین ترتیب، دوران اغتشاش و جنگهای داخلی و ناامنی که از مدتی پیش آغاز شده بود، شدت گرفت. در ۱۹۹۵ گروه سیاسی جدیدی با نام طالبان، که ظاهراً از طرف پاکستان حمایت میشد، در صحنۀ مبارزات افغانستان ظاهر شد و مسیر مبارزات را عوض کرد. آنان درصدد برقراری حکومت اسلامی در افغانستان برآمدند و در ۱۹۹۶ کابل را تصرف کردند و به مرور بر بیشتر نواحی افغانستان استیلا یافتند. تعصبهای بیجا و افراطگریهای نامعقولِ طالبان، انتقاد جهانیان را علیه آنان برانگیخت. امریکا از فرصت استفاده کرد و در ۲۰۰۲ با حمله به افغانستان قوای نظامی خود را در این کشور پیاده کرد. پس از چند هفته بمباران و حملات هوایی سخت طالبان سرنگون شد و دولت حامد کرزای بر سر کار آمد.