فیلیپس، آلبن ویلیام (۱۹۱۴ـ۱۹۷۵)
فیلیْپس، آلبَن ویلیام (۱۹۱۴ـ۱۹۷۵)(Phillips, Alban William)
اقتصاددان بریتانیایی، متولد نیوزیلند. منحنی فیلیپس[۱] را مطرح کرد. این منحنی، نشاندهندۀ وجود تناسبی ثابت میان تورم و بیکاری است که دولتها میتوانند از آن بهره گیرند: آنها میتوانند بین بیکاری کمتر و تورم بیشتر یا تورم کمتر و بیکاری بیشتر یکی را برگزینند، ولی نمیتوانند بیکاری و تورم را توأمان کاهش دهند. مقالۀ ۱۹۵۸ فیلیپس در مورد رابطۀ بین دستمزدها و بیکاری، پس از آنکه محققان دیگری قیمتها را جانشین مزدهای پولی فیلیپس کردند، به پیدایش منحنی فیلیپس انجامید. تا دهۀ ۱۹۶۰، منحنی فیلیپس برای بسیاری از کشورها تخمین زده شد و بهصورت بخشی از مجموعۀ اقتصاد کلان سنتی درآمد. فقط در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ بود که برآوردهای جدید، بیثباتی شدید منحنی فیلیپس و تأثیرپذیری آن از عوامل بیرونی را نشان دادند و تردیدهایی را در مورد آن برانگیختند. در اواخر دهۀ ۱۹۶۰، میلتون فریدمن[۲] تفکیکی بین منحنی کوتاهمدت و بلندمدت فیلیپس قائل شد و اصرار داشت که منحنی بلندمدت فیلیپس در نرخ بیکاری «طبیعی[۳]» بهصورت خطی عمودی درمیآید، به این معنا که بدون ایجاد تورم شتابان نمیتوان بیکاری را دائماً کاهش داد. در حقیقت، منحنی کوتاهمدت فیلیپس، همان طوری که فیلیپس معتقد بود، شیب منفی دارد، اما بحث برسر طول این دورۀ کوتاهمدت باقی میماند و حتی امروزه منحنی کوتاهمدت فیلیپس بسیار بیثبات انگاشته میشود، بهگونهای که نمیتواند پایۀ استواری برای سیاستهای دولت باشد. در مدت ۲۵ سال، منحنی فیلیپس از حالت یک رابطۀ کلیدی و عمده در اقتصاد کلان جدید، به عاملی جزئی و احتمالاً گمراهکننده در توصیفهای جاری تورّم تبدیل شده است. فیلیپس در خانوادهای کشاورز متولد شد. در ۱۶سالگی مدرسه را ترک کرد و در یک کارگاه استرالیایی استخراج معدن بهکار پرداخت و در دورۀ شبانۀ مهندسی برق تحصیلاتش را آغاز کرد. در ۱۹۳۷ به لندن رفت و در ۱۹۳۸ امتحانات مؤسسۀ مهندسان برق[۴] را گذراند و در هیئتمدیرۀ برق لندن[۵] مشغول بهکار شد؛ سپس به ارتش پیوست و در خاور دور به اسارت درآمد. پس از جنگ جهانی دوم، در ۳۲سالگی، دانشجوی جامعهشناسی در مدرسۀ اقتصاد لندن[۶] شد، اما مفهوم نظام اقتصادی بهمنزلۀ یک ماشین هیدرولیک نظرش را جلب کرد. او، با استفاده از جریانهای آبِ رنگی، الگویی مکانیکی از نوع الگوی کینز از اقتصاد ساخت، بهطوری که طرح و استفادۀ بالقوه از آن الگو موضوع اولین مقالۀ او بود. درنتیجه، تدریس در مدرسۀ اقتصاد لندن به او پیشنهاد شد. در ۱۹۵۲، دانشنامۀ دکتری دریافت کرد و دو سال بعد، با ارتقای مقام، استاد آمار در مدرسۀ اقتصاد لندن شد.