وبرن، آنتون (۱۸۸۳ـ۱۹۴۵)
وِبرن، آنتون (۱۸۸۳ـ۱۹۴۵م)(Webern, Anton)
آنتون وبرن Anton Webern | |
---|---|
زادروز |
۱۸۸۳م |
درگذشت | ۱۹۴۵م |
ملیت | اتریشی |
تحصیلات و محل تحصیل | دانشنامه دکتری از دانشگاه وین در ۱۹۰۶ |
شغل و تخصص اصلی | آهنگ ساز |
آثار | پاساکالیا |
گروه مقاله | موسیقی |
آهنگساز اتریشی. آثار مینیاتوری موجز و روحانگیز او ترکیبی از شاعرانگی شبانی با دقت و سختگیری شدید ساختاری بودند. از پژوهشگران موسیقی رنسانس[۱] و از شاگردان آرنولد شونبرگ[۲] بود، که نظام دودِکافونیاش را وبرن بهشکل طراحی انتزاعی و پیچیده در آثاری همچون کنسرتو برای نُه ساز[۳] (۱۹۳۱ـ۱۹۳۴م)، و کانتاتِ دوم[۴] (۱۹۴۱ـ۱۹۴۳م) دوباره تفسیر کرد. زیباشناسی ساختارگرایانۀ او بر نسل آهنگسازان پیشرفتۀ پس از جنگ تأثیر عمدهای گذاشت. وبرن زیرنظر گوئیدو آدلر[۵] به تحصیل موسیقیشناسی پرداخت و در ۱۹۰۶ از دانشگاه وین دانشنامۀ دکتری دریافت کرد. نخستین اثر مهم او پاساکالیا[۶] برای ارکستر بود که با آگاهی از سرمشق برامس[۷] ساخته شده بود؛ پس از آن نوبت به پنج موومان برای کوآرتت زهی رسید، که جنبههایی از سبک هجایی آیندۀ وبرن را بهنمایش میگذاشت. ترانههای ساختهشده بر آثار شاعر محبوب شونبرگ، اشتفان گئورگه[۸]، نخستین گشت و گذارهای وبرن در عرصۀ آتونالیته بودند. مدتی رهبری ارکستر تئاترهای برخی شهرستانهای آلمان و نیز پراگ[۹] را برعهده داشت. در اجراهای مدرن انجمن پژوهشهای خصوصی موسیقایی[۱۰] و کنسرتهای ارکستر سمفونی کارگران شرکت میکرد. در سه شعر سنتی[۱۱] (۱۹۲۵م) شیوۀ آهنگسازی دودِکافونی شونبرگ را اقتباس کرد. در آثار بعد خود، مثل تریوی زهی، سمفونی اپوس ۲۱، و کنسرتو اپوس ۲۴، به شیوههای مهارشدهتری نیز روآورد؛ همچنین در این مورد از هاینریش ایزاک[۱۲]، آهنگساز رنسانسی، تأثیر پذیرفت. مرگ او پیامد یک سوءتفاهم بود (هدف گلولۀ یک سرباز امریکایی قرار گرفت). موسیقی او مفاهیم جدیدی از صدا، ریتم، و سازماندهی کمابیش ریاضی را ارائه کرد؛ آثار او نیز به اندازۀ آثار شونبرگ در ایجاد استقبال گسترده از نظام دودِکافونی سهم داشتند؛ تکنیک سرِیل وبرن محکمتر از تکنیک شونبرگ و بِرگ[۱۳] بود، و آهنگسازان بعدی در تکامل سریالیسم کلّی (که در آن ریتم، شدت و ضعف صدا، و حتی طنین، شکل سرِیل پیدا میکنند)، نیازمند تسلط به اصول دقیق و سختگیرانۀ آن بودند. ازجمله آهنگسازانی که بیش از همه از وبرن تأثیر پذیرفتند، استراوینسکی[۱۴] از اوایل دهۀ (۱۹۵۰م)، اشتوکهاوزِن[۱۵]، و بولِز[۱۶] درخور ذکرند.