متضاد (دستور زبان)
متضاد (دستور زبان)(antonym)
واژهای که در معنا ضد واژۀ دیگری است. واژههای زیر متضاد یکدیگرند: خیر و شر، کُند و تند، سرد و گرم. متضاد بر سه قسم است: نسبی، مطلق، مکمّل. متضاد نسبی قسمی است که در آن چیزی قابل اندازهگیری و سنجش با چیز دیگر باشد. مثلاً اگر دو اتومبیل، یکی با سرعت ۱۲۰ کیلومتر در ساعت و دیگری با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت، حرکت میکنند، حرکت اولی تند و حرکت دومی کند است. کوچک و بزرگ، سرد و گرم، خشک و تر، و تمیز و کثیف مثالهای دیگری از این دستهاند. متضاد مطلق حالتی است که در آن اندازهگیری و سنجشی در کار نیست و تنها دو شق امکانپذیر است: یا این یا آن. زِنده و مرده مثالی از این دست است. مجرد و متأهل و زن و مرد مثالهای دیگری از این قسماند. متضاد مکمل نوعی را گویند که در آن دو طرف تضاد به یکدیگر وابسته باشند. برای مثال، خرید و فروش. خریدی بدون فروش وجود ندارد. قرضگرفتن و قرضدادن و زن و شوهر نیز از این قبیلاند.