مورگنشترن، کریستیان (۱۸۷۱ـ۱۹۱۴)
مورگِنْشْتِرن، کریستیان (۱۸۷۱ـ۱۹۱۴)(Morgenstern, Christian)
شاعر، غزلسرا، فیلسوف، مترجم و طنزپرداز آلمانی. در مونیخ بهدنیا آمد. در دانشگاههای برسلاو[۱] و برلین حقوق خواند، تا اینکه در ۱۸۹۳ مشخص شد دچار بیماری سل است (سرانجام نیز براثر همین مرض جان سپرد). دانشگاه را رها کرد و راهی نروژ شد و نمایشنامههای منظومی از ایبسن[۲] را با همکاری خود او و آثاری از دیگران، ازجمله استریندبرگ[۳]، را به آلمانی ترجمه کرد. آنگاه رهسپار سوئیس شد و در ۱۹۰۸ با مارگارته گوسبروخ[۴] ازدواج کرد. اشعار جدی خود را نخست تحت تأثیر نیچه[۵] نوشت. در در کاخ فانتا[۶] (۱۸۹۵) مفاهیم هستیشناختی و اساطیری و فلسفی را بازیگوشانه درآمیخت. در من و دنیا[۷] (۱۸۹۸) و یک تابستان[۸] (۱۹۰۰) زبان به ستایش از زیبایی جسمانی گشود. دروننگری[۹] (۱۹۱۰) و راهی یافتیم[۱۰] (۱۹۱۴) او را متأثر از آیین بودا نشان میدهند. آثارش از تعزل عارفانه تا اشعار پوچ را دربرمیگرفت، ولی شهرت جهانی خود را با اشعار پوچش بهدست آورد. از خود واژهسازی میکرد، واژههای رایج را به معانی جدید در متنهای غیرعادی بهکار میبرد، و نحو جملات را درهم میریخت، ولی همواره نکتۀ منطقی و طنزآمیزی در آنها یافت میشد. از دفترهای شعر پوچ اوست: سرودهای چوبۀ دار[۱۱] (۱۹۰۵)؛ پالمشتروم[۱۲] (۱۹۱۰).