جنگ سرد
جنگ سرد (Cold War)
تنشهای ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی موجود میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اروپای شرقی از یکسو و ایالات متحدۀ امریکا و اروپای غربی از سوی دیگر، از ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹. تنور جنگ سرد با تبلیغات، فعالیت مخفی سازمانهای اطلاعاتی و مجازاتهای اقتصادی گرم نگه داشته میشد، و نشانههای درگیری در دیگر نقاط جهان آن را تشدید میکرد. موافقتنامههایی که ایالات متحدۀ امریکا و اتحاد شوروی در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ برای کاهش تسلیحات خود امضا کردند، و کاهش نفوذ شوروی در اروپای شرقی، به ارزیابی دوبارۀ موقعیت طرفین انجامید و جنگ سرد رسماً در دسامبر ۱۹۸۹ پایان یافت. اصطلاح جنگ سرد را نخستینبار برنارد باروخ[۱]، مشاور ترومن[۲]، رئیسجمهور ایالات متحده، در سخنرانی خود در آوریل ۱۹۴۷ به کار برد.
خاستگاهها. ریشۀ بیاعتمادی میان اتحاد شوروی و غرب به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بازمیگشت و به اختلاف نظرهایی انجامید که در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن در ساختار آیندۀ اروپای شرقی بروز کرد. منشور آتلانتیک[۳]، که در ۱۹۴۱ به امضای ایالات متحده و انگلستان رسید، از حق تعیین سرنوشت ملتها هواداری میکرد، حال آنکه اتحاد شوروی بر حفظ سرزمینهایی اصرار داشت که در نتیجۀ پیمان اوت ۱۹۳۹ هیتلر[۴] و استالین بهدستش افتاده بود. برلین به کانون تنشهای میان غرب و شرق بدل شد، و در ۱۹۶۱ حکومت برلین شرقی برای جلوگیری از سیل مردمی که از شرق به غرب میگریختند احداث دیوار برلین[۵] را آغاز کرد.
تشدید تنشها. شکافهای رو به رشد میان جهان سرمایهداری و جهان کمونیسم با تشکیل اتحادهای نظامی عمیقتر شدند: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)[۶] در ۱۹۴۹ در غرب و پس از آن پیمان ورشو در ۱۹۵۵ در شرق. در طی دو دهۀ بعد تنشهای میان دو اردوگاه شرق و غرب در برخی از نقاط به میزان چشمگیری شدت یافت و عوامل دیگری نیز بر شدت آن افزود، ازجمله سرکوب انقلابهای ضدکمونیستی به دست ارتش شوروی ـ انقلاب ۱۹۵۳ آلمان شرقی، قیام ۱۹۵۶ مجارستان، و قیام معروف به بهار پراگ[۷] در ۱۹۶۸ در چکسلوواکی ـ و همچنین مشارکت ایالات متحده در جنگ ویتنام[۸] (۱۹۶۴ـ۱۹۷۵) و بحران موشکی کوبا[۹] در ۱۹۶۲، که طی آن دو ابرقدرت تا آستانۀ جنگ هستهای پیش رفتند. در دهۀ ۱۹۶۰، جنبش عدم تعهد[۱۰] سربرآورد که کشورهای عضو آن در قبال ایالات متحده و اتحاد شوروی بیطرفی سیاسی و استراتژیک در پیش گرفتند. این کشورها ایالات متحده را به تعقیب سیاست امپریالیستی متهم کردند و اتحاد شوروی را نیز دستاندرکار ترویج ایدئولوژی کمونیستی از طریق امپریالیسم شوروی دانستند. در دو دهۀ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تنشهای میان دو اردوگاه باز هم شدیدتر شد؛ نخست بهسبب تهاجم شوروی به افغانستان در ۱۹۷۹ و جنگی که درپی آن درگرفت و تا ۱۹۸۷ ادامه یافت، و سپس بهسبب سیاست خارجی تهاجمی رونالد ریگان[۱۱]، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹. مثلاً، در فاصلۀ ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱ ایالات متحده از جنبش نوپای اتحادیههای کارگری لهستان موسوم به همبستگی[۱۲] پشتیبانی کرد و در ۱۹۸۳ ریگان علناً اتحاد جماهیر شوروی را امپراتوری شیطانی خواند. اما تنش اصلی با تشدید روزافزون مسابقۀ تسلیحاتی بروز کرد که اقتصاد هر دو کشور را زیر فشار سنگینی قرار میداد و با تأکید ریگان بر نظامیکردن فضا از طریق طرح دفاع استراتژیک[۱۳]، که به جنگ ستارگان معروف بود، سمتوسوی کاملاً تازهای پیدا کرده بود. از این گذشته، ریگان بهسبب پایبندی به برنامۀ جنگ ستارگان، قرارداد پیشنهادی میخائیل گورباچف[۱۴]، رهبر شوروی، در ۱۹۸۶ را برای خلع سلاح رد کرد. اما در واقع از ۱۹۷۲، با امضای نخستین توافقنامۀ مذاکرات محدودکردن سلاحهای استراتژیک (سالت ۱)[۱۵]، نوعی روند تنشزدایی میان دو ابرقدرت پاگرفته بود. با انعقاد معاهدۀ ۱۹۸۷، که هم ناتو و هم پیمان ورشو را به برچیدن همۀ نیروهای هستهای میانبرد از اروپا موظف میکرد، و سپس با خروج سربازان شوروی از افغانستان در فوریۀ ۱۹۸۹، و عزم گورباچف برای کاهش مؤثر حجم نیروهای متعارف شوروی (۱۹۸۹ـ۱۹۹۰) مناسبات شرق و غرب دوستانهتر شدند. پس از برچیدهشدن دیوار برلین در ۱۹۸۹ و سرنگونی رژیمهای حاکم بر لهستان، چکسلوواکی، رومانی و مجارستان در همان سال، که همگی منادی آغاز فروپاشی اتحاد شوروی بودند، در دسامبر ۱۹۸۹ در نشست سران در مالت، با حضور گورباچف و جورج بوش[۱۶] رئیسجمهور ایالات متحده، پایان جنگ سرد رسماً اعلام شد. در نوامبر ۱۹۹۰ در پاریس، کنفرانس امنیت و همکاری اروپا[۱۷]، که از ۱۹۹۴ به سازمان امنیت و همکاری اروپا[۱۸] تغییر نام داد، برگزار شد و روابط جدید شرق و غرب بنیاد محکمتری یافت.
جنبههای فرهنگی. جنگ سرد بر فرهنگ غرب، بهویژه فرهنگ ایالات متحده، نیز تأثیر بسزایی گذاشت. بسیاری از فیلمهای علمی ـ تخیلی امریکایی از دهۀ۱۹۵۰ بهبعد داستان درگیری شهروندان امریکایی با نیروهای نوعی امپراتوری شیطانی فرازمینی بود که بعدها منتقدان آنها را استعارهای برای تهدید توخالی توسعهطلبی کمونیستی دانستند. در زمینۀ ادبیات نیز نویسندگانی چون جان لوکار[۱۹] ژانر داستانهای جاسوسی پرهیجان را پدید آوردند که بهویژه از طریق داستانهای بلند ایان فلمینگ[۲۰]، خالق جیمز باند مأمور سرویس مخفی انگلستان، شهرت بسیار یافتند.
- ↑ Bernard Baruch
- ↑ Truman
- ↑ Atlantic Charter
- ↑ Hitler
- ↑ Berlin Wall
- ↑ (North Atlantic Treaty Organization (NATO
- ↑ Prague Spring
- ↑ Vietnam War
- ↑ Cuban missile crisis
- ↑ nonaligned movement
- ↑ Ronald Reagan
- ↑ Solidarity
- ↑ Strategic Defense Initiative
- ↑ Mikhail Gorbachev
- ↑ (Strategic Arms Limitation Talks (SALT 1
- ↑ George Bush
- ↑ Conference on Security and Cooperation
- ↑ Organization for Security and Cooperation
- ↑ John Le Carré I
- ↑ an Fleming