قیمومت بر مستعمرات
قِیمومَت بر مستعمرات (colonial trusteeship)
اندیشۀ امانتبودن مستعمرات از جانب مردم بومی مستعمره در دست قدرت استعمارگر. این اصل در قرن نوزدهم از جملۀ اصول مهم و بسیار مورد قبول سیاست استعماری انگلستان بود که تلویحاً و تصریحاً در تأیید تلاشهای انگلستان برای ریشهکنکردن تجارت برده و بردهداری به آن استناد میشد و گفته میشد که این کشور، در تعقیب سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، اقوام بومی مستعمرات را برای خودگردانی آماده میکند. در معنای کلی، خاستگاه مفهوم قیمومت بر مستعمرات را عموماً اعلام این مطلب در سخنرانی ادموند بروک[۱] دربارۀ اعلامیۀ هند[۲] در ۱۷۸۵ میدانند که انگلستان از بابت رفاه و بهزیستی مردمان هند بهمثابۀ امانتی مقدس مسئول است. بسیاری از منتقدان استعمار، مفهوم قیمومت را بهانهای برای استثمار اقتصادی و توسعهطلبی امپریالیستی میانگارند و مردود میشمارند. در قرن بیستم، مفهوم قیمومت از طریق جامعۀ ملل[۳] و سازمان ملل متحد[۴] به اجرا درآمده است. در چارچوب جامعۀ ملل، سرپرستی سرزمینهایی که مستعمرۀ دولتهای شکستخورده در جنگ جهانی اول بودند پس از جنگ به متفقین سپرده شد. مثلاً، انگلستان مسئولیت افریقای شرقی آلمان (تانگانیکا[۵]) را بر عهده گرفت و مسئولیت مستعمرات پیشین آلمان در غرب و مرکز افریقا نیز بین انگلستان، فرانسه و بلژیک تقسیم شد. بیشتر سرزمینهای تحت سرپرستی پس از جنگ جهانی دوم به صورت سرزمینهای تحت قیمومت[۶] سازمان ملل درآمدند، اگرچه افریقای جنوبی از قرار دادن مستعمرۀ پیشین جنوب غربی افریقایِ آلمان (نامیبیا[۷]ی فعلی) تحت نظام قیمومت ملل متحد سرباز زد. کشوری که ادارۀ سرزمینهای تحت سرپرستی و قیمومت را برعهده داشت مؤظف به پیگیری سیاستهایی بود که در نهایت به خودگردانی مردم آن سرزمینها بینجامد. آخرین قلمرویی که تحت نظام قیمومت ملل متحد قرار داشت، یعنی جمهوری پالائو[۸]، در ۱۹۹۴ به استقلال رسید.