دین شناسی تطبیقی
دینشناسی تطبیقی (comparative study of religion)
مطالعۀ انتقادی همۀ پدیدههای دینی با تحلیل علمی بیطرفانه، اغلب به امید یافتن زمینههای مشترک برای حل مسائل عملی، ناشی از رقابت مدعیانِ برخورداری انحصاری حقیقت یا وحی. این اصطلاح نخستینبار در اواخر قرن ۱۹ برای نشاندادنِ آغاز مطالعۀ جدی سنتها و عقاید غیرمسیحی، در دانشگاههای غرب بهکار رفت، ولی اکنون مقبولیتش را ازدست داده است؛ زیرا اولاً حصولِ چنین مقصودی ممکن نیست، و ثانیاً از واژۀ تطبیق یا مقایسه چنین برمیآید که رقابتی بین ادیان وجود دارد. مطالعۀ ادیان[۱] را امروزه بیشتر با نام دینشناسی یا دینپژوهی[۲] میشناسند و ممکن است مطالعۀ مضمون چند دین یا مطالعۀ اختصاصی یک دین خاص را شامل شود. کهنترین اثر ثبتشده در فلسفۀ عقاید دینی را، که پارههایی از آن برجای مانده، کسنوفانس[۳]، حکیم یونانی، در قرن ۶پم نگاشته است. مطالعات بعدی را در این زمینه هرودوت[۴] و ارسطو انجام دادند. در قرن ۱۷، متألهان یسوعی در چین[۵] به مطالعات تطبیقی روی آوردند. در اواخر قرن ۱۸ مدارس مبلّغان انگلیسی در کلکته[۶] به مقایسۀ کتاب مقدس[۷] با متون مقدس هندی پرداختند. کارِ چارلز داروین[۸] در تاریخ طبیعی[۹] و رشد مردمشناسی[۱۰] به کندوکاوهای جدیدی در باورهای دینی انجامید. دینشناسی تطبیقی اخیر و مطالعات دینی نو بر پایۀ کار کسانی مانند ماکس مولر[۱۱] (۱۸۲۳ـ۱۹۰۰) سانسکریتدان[۱۲] آلمانیتبار انگلیسی، جیمز فریزر[۱۳] (۱۸۵۴ـ۱۹۴۱) مردمشناس[۱۴] اسکاتلندی، ماکس وبر[۱۵] (۱۸۶۴ـ۱۹۲۰) جامعهشناس[۱۶] آلمانی، و میرچا الیاده[۱۷] (۱۹۰۷ـ۱۹۸۶) دانشپژوه[۱۸] رومانیایی صورت گرفته است.
پ