گفتمان
گفتمان (discourse)
(بهمعنای سخن، گفتار، مقال) از کلیدیترین مفاهیم، در سطوح مختلف نظریهپردازیهای نوین ادبی، زبانشناختی، فلسفی، و علوم اجتماعی و شاخههای گوناگون آن، اعم از روانکاوی، مردمشناسی، اسطورهشناسی، و جز آنها. گفتمان عموماً عبارت است از ارائۀ نظاممندِ موضوعی معیّن، چه در گفتار و چه در نوشتار و بحث و نظر دربارۀ آن موضوع که مبتني بر نوعي الگو يا چارچوب نظري است. در آثار نویسندگانی چون دکارت[۱]، و ماکیاولی[۲] بهمعنی بحث و نظر است. در رویکرد امروزی، مفهوم گفتمان از دو منظر مجزا و متفاوت، در همۀ شعبههای علوم انسانی و نظریههای هنری حائز اهمیتی بنیادین است. از منظر پژوهشهای مرتبط با سنت انگلیسیـامریکایی، گفتمان عبارت است از بررسی قواعد واحدهای زبانیِ بزرگتر ازجمله در حالت عادی، آنچنان که در گفتار و نوشتار معمول عرضه میشود، منسجم است و بهدور از پیچشهای ابهامساز. بنابراین، گفتمانکاوی عبارت است از پژوهشِ تحلیلی در قراردادهای ناظر بر پیوند میان جملهها، در بافتی که جمله یا عبارت در آن جای گرفته است. گفتمان در این معنی، شرطِ اصلی و ضروریِ ارتباط موفق است. عصارۀ نظریاتِ مربوط به گفتمان و گفتمانکاوی[۳] در سنت انگلیسیـامریکایی، در آثار نویسندگانی چون آستین[۴] و سرل[۵] یافتنی است. اینان با نقد و رد هرگونه رویکردِ دوگانهباور پوزیتیویستهای منطقی، که جمله را یا صادق و یا کاذب میدانستند، به تحلیل گفتمان راه بردند. پژوهش در مفهوم گفتمان از منظر سنت فرانسوی، عمدتاً با آرای میشل فوکو[۶] پیوند دارد. گفتمان در تعریفِ فوکویی، عبارت است از انکار همۀ الگوهای مرجع درباره ادبیات و زبان و نفی مفاهیمی چون سوژه، مولف (← مرگ_نویسنده) و سنت. یورگن هابرماس[۷] در آلمان تعبیر اجتماعی خود را از گفتمان در نظریۀ کنش ارتباطی[۸] بیان میدارد. گفتمان، هم بیان این گوناگونی، و هم نقادی آن است. درنتیجۀ پژوهشهایی که دربابِ گفتمان صورت گرفته، زمینه برای بازاندیشی در اشکالِ ادبی، قدرت و اقتدار سیاسی، و انقلابهای هنری و علمی فراهم شده است.
مفهوم اجتماعی گفتمان. در علوم اجتماعی، گفتمان را شیوهای نهادینه از اندیشیدن میدانند، مرزی اجتماعی که نشان میدهد در موردی خاص چه میتوان گفت یا حدود سخن پذیرفتنی ـ یا حقیقت ممکن ـ چیست. گفتمانها مؤثر در همه آرای ما دربارۀ همهچیز بهشمار میروند و گریزی از آنها نیست. مثلاً در دو گفتمان مختلف دربارۀ جنبشهای چریکی، میتوان آنها را آزادیبخش یا تروریست نامید. گفتمان نسبت نزدیکی با نظریههای راجع به قدرت و دولت پیدا میکند، حداقل مادام که تعریف گفتمان بهمعنی تعریف خود واقعیت گرفته شود.