دیستوپیا
دیسْتوپیا (dystopia)
جامعهای خیالی که پلیدیها و رذایل آن با هدف عبرتآموزی اخلاقی یا سیاسی به تصویر کشیده میشوند. این واژه برساختۀ جان استوارت میل[۱]، فیلسوف انگلیسی، در ۱۸۶۸ و متضاد اوتوپیا[۲] (آرمانشهر) است. رمان ۱۹۸۴ جورج اوروِل[۳] (۱۹۴۹) و دنیای قشنگ نو[۴] (۱۹۳۲) از آلدوس هاکسلی[۵] دو نمونه از رمانهایی هستند که به دیستوپیا میپردازند. دیستوپیا در داستانهای علمیـتخیلی متداول است. ژول ورن، نویسندۀ فرانسوی، و اچ جی ولز، نویسندۀ انگلیسی، دیستوپیاهایی را در قرن ۱۹م توصیف کردند. فریتس لانگ، کارگردان اتریشی، در فیلم متروپولیس (۱۹۲۷)، جامعهای کاملاً ماشینی همانند غالب دیستوپیاها را نشان میدهد که اقلیتی از نخبگان بر مردم حکم میرانند و حقوق افراد را زیرپا میگذارند. این جامعه ممکن است سرمایهداری باشد مانند رمانپاشنۀ آهنین (۱۹۰۷) جک لندن، یا سوسیالیستی، مانند رمان سرود (۱۹۳۸) آین رَند. از میان رمانهای دیستوپیایی دیگر میتوان از فارنهایت 451 (۱۹۵۳)، اثر رِی برادبری، و پرتقال کوکی، اثر آنتونی برجس، نام برد.