جبهه شرق (جنگ جهانی اول)
جبهۀ شرق (جنگ جهانی اوّل)(Eastern Front)
جبهۀ جنگ بین روسیه و آلمان[۱] و اتریشـ مجارستان در جریان جنگ جهانی اول. در ۱۹۱۴ جبهۀ شرقی عمدتاً مرزهای شرقی پروس ـ روسیه[۲]، آلمان ـ لهستان، گالیسیا ـ لهستان[۳]، و گالیسیا ـ روسیه[۴] بود. در حال حاضر، به مرزی اطلاق میشود که از کالینینگراد[۵] در روسیه از راه «بیالیستوک[۶]» شروع شود و از جنوب غربی به تورون[۷]، در لهستان؛ از جنوب به کاتوویتسه[۸]؛ از شرق به لووف[۹]؛ و از جنوب شرقی به مصب رود دانوب[۱۰] ختم میشود. در اوت ۱۹۱۴ قدرتهای مرکزی[۱۱] (آلمان، اتریش ـ مجارستان، و متحدان آنها) در اروپای غربی با فرانسه، انگلیس، و بلژیک و در اروپای شرقی با روسیه در نبرد بودند. اگر چه این امر در نقشۀ اشلیفن[۱۲] آلمان پیشبینی شده بود، توجه آلمان نخست به شکستدادن فرانسه با ضربهای سریع و سپس سوقدادن همۀ نیروها بهسَمت روسیه معطوف بود. شکست نقشۀ شلایفن سبب شد که آلمان جنگیدن در دو جبهه، هم در جبهۀ غرب[۱۳] و هم در جبهۀ شرق[۱۴]، را تا مدت سه سال بعد تحمل کند. جنگ در جبهۀ شرقی فقط زمانی خاتمه یافت که بلشویکها[۱۵] در ۱۹۱۷ قدرت را در انقلاب روسیه[۱۶] بهدست گرفتند و پیمان برستـلیتوفسک[۱۷] را در مارس ۱۹۱۸ امضا کردند. براساس «فرضیات نقشۀ اشلیفن»، سیستم حملونقل ناکارآمد روسها تا هفتهها قادر به جمعآوری و تمرکز ارتش روسیه برای جنگیدن نبود. درخلال این مدت آلمانیها توجه خود را به خارجکردن فرانسویها از صحنۀ نبرد در جبهۀ غربی متمرکز کردند و از اینرو، فکر تمرکز نیرو در روسیه را موقتاً به فراموشی سپردند. اما روسها با اثبات توانایی بیش از حد انتظار، خود را برای جنگ آماده کردند. طی شش روز بسیج نیرو علیه قوای اتریش ـ مجارستان، در ۲۹ ژوئیه ۶میلیون سرباز را برای خدمت زیر پرچم فراخواندند. در قبال آن هلموت مولتکه[۱۸]، رئیس ستاد ارتش آلمان، نقشۀ اشلیفن را تغییر داد و با تأخیر در اتخاذ تصمیم و پراکندهکردن نیروها عملاً آنان را تضعیف کرد. در نتیجه، در پایان ۱۹۱۴ نقشۀ شلایفن شکست خورد و جنگ در دو جبهه بهوقوع پیوست، که آلمانیها همیشه از آن وحشت و پرهیز داشتند. جبهۀ شرقی نسبت به جبهۀ غربی طولانیتر بود و به تمرکز نیروی بیشتری نیاز داشت. با توجه به شرایط زمین و عدم تناسب نیروهای متخاصم، سنگربندیها در فواصل دور و به تعداد اندکی بود. با اینکه ارتش آلمان در برابر ضعف فرماندهی و کمبود تجهیزات روسها نیروی رزمنده و زبدهای داشت، روسها برتری خود را به ارتش اتریش ـ مجارستان[۱۹] ثابت کردند. آنان موفق شدند نیروهای اتریش ـ مجارستان را در گالیسیا تا کوههای کارپات[۲۰] عقب برانند و در ۱۹۱۴ تا پروس شرقی[۲۱] پیشروی کنند. اما در نخستین نبردشان با آلمانیها در تاننبرگ[۲۲] و دریاچۀ مازورنی[۲۳] بهسختی شکست خوردند و بیش از ۲۰۰هزار نفر تلفات دادند. این جنگ بیش از سه سال طول کشید و روسها قبل از آن که در ۱۹۱۴ شکست را بپذیرند بیش از ۳میلیون نفر قربانی دادند، زیرا عقیده داشتند که ارتش آنان به صِرف اتکا به تعداد و قدرت نفرات به پیروزی خواهد رسید.
یورش بروسیلوف در ۱۹۱۶. روسها به حملات خود علیه اتریشیها و آلمانیها ادامه دادند، که از جملۀ آنها یورش بروسیلوف[۲۴] در ۴ ژوئن ۱۹۱۶ بود. زمانبندی این تهاجم بر این اساس بود که روسها با کشاندن سربازان آلمانی بهسَمت شرق از نبرد «سوم[۲۵]» در ژوئیۀ ۱۹۱۶ پشتیبانی کنند، که در ابتدا نیز با موفقیت بزرگی توأم بود. آلکسی بروسیلوف[۲۶]، ژنرال روس، ۱۶۰ کیلومتر پیشروی کرد و رومانی به نیروهای متحدین پیوست. اما این دستاوردهای سریع در پایان ۱۹۱۶ ازدست رفت و قدرتهای مرکزی و متحد جدیدشان بلغارستان، رومانی را شکست دادند. با توجه به این که فقط ۳۰ درصد از سربازان بروسیلوف سلاح داشتند در ابتدا موفق عمل کردند، اما این موفقیت دیری نپایید؛ زیرا نیروهای کمکی آلمان بهکمک ارتش اتریش ـ مجارستان شتافتند. دولت جدید موقت روسیه، که در فوریۀ ۱۹۱۷ درپی انقلاب روسیه تشکیل شده بود، به جنگ ادامه داد و تهاجم کرنسکی[۲۷] را در ژوئیۀ ۱۹۱۷ تدارک دید. با شکست این حمله تهدید روسها ازبین رفت. بالشویکها دولت موقت روسیه را در اکتبر ۱۹۱۷ سرنگون کردند و لئون تروتسکی[۲۸]، رهبر انقلابی، دستور یافت که جنگ را به هر قیمتی پایان دهد. آلمانها با گرفتن مناطق وسیعی از روسیۀ سفید (بلاروس)[۲۹] و اوکراین پیمان برستـلیتوفسک را در مارس ۱۹۱۸ به آنها تحمیل کردند. اگرچه سازش مزبور بعدها با پیمان صلح ورسای[۳۰] در ژوئن ۱۹۱۹ ازبین رفت. نیز ← بروسیلوف،_یورش
عواقب جنگ در دو جبهه. دو جبهه تا حدی ماهیت متمایز از یکدیگر داشتند، اما جبهۀ شرقی به طرزی تفکیکناپذیر به سرنوشت جنگ در جبهۀ غربی گره خورده بود. جنگیدن در دو جبهه چنان آلمان را ناتوان کرده بود که دیگر نمیتوانست سرباز کافی برای شکست متحدین در فرانسه گسیل کند و این امر در نتایج نهایی جنگ در ۱۹۱۸ مؤثر بود. آلمانیها برای اعزام سرباز به دو جبهه، که در هر دو به آنان نیاز داشتند، دائماً با مسئلۀ حفظ موازنۀ قوا درگیر بودند. حتی زمانی که پیروزی در یک جبهۀ معین برای قدرتهای مرکزی حتمی بهنظر میرسید، مانند حملۀ بلغارستان به سالونیکِ[۳۱] یونان در سپتامبر ۱۹۱۵، آلمانیها قادر به صرفنظر کردن از سربازان در نبردهای اصلی در جبهههای غربی و شرقی نبودند. لشکرکشی مشترک انگلستان و فرانسه[۳۲] به سالونیک در اکتبر ۱۹۱۵ سرانجام بلغارها را در تابستان ۱۹۱۶ عقب راند. در ژانویۀ ۱۹۱۶ اریش فون فالکنهاین[۳۳]، رئیس ستاد آلمان، ۲۵۰هزار سرباز برای پشتیبانی عملیات آلمانیها در وردن[۳۴] اعزام کرد. اما هنگامی که روسها تهاجم بروسیلف را در ژوئن ۱۹۱۴ راه انداختند، فون فالکنهاین ناگزیر شد که هزاران نفر از سربازان خود را به جبهۀ شرقی منتقل کند تا جلو تلفات نیروهای اتریش ـ مجارستان را بگیرد. درنتیجه، نبرد وردن با شکست مواجه شد. ناتوانی آلمان در تحمیل شکست کامل به روسها تا انقلاب روسیه در ۱۹۱۷، پیروزی را نصیب روسها کرد. ضعف همپیمانان آلمان و به دوشکشیدن بار مسئولیت جنگ در دو جبهه، همه دست بهدست هم داد تا پیروزی نهایی نصیب متحدین شود.
- ↑ Russia and Germany
- ↑ Prussia/Russia
- ↑ Galicia/Poland
- ↑ Galicia/Russia
- ↑ Kaliningrad
- ↑ Bialystok
- ↑ Torun
- ↑ Katowice
- ↑ Lvov
- ↑ River Danube
- ↑ Central Powers
- ↑ Schlieffen Plan
- ↑ Western Front
- ↑ Eastern Front
- ↑ Bolsheviks
- ↑ Russian Revolution
- ↑ Treaty of Brest-Litovsk
- ↑ Helmuth Moltke
- ↑ Austro-Hungarian army
- ↑ Carpathian Mountains
- ↑ East Prussia
- ↑ Tannenburg
- ↑ Masurian Lakes
- ↑ Brusilov Offensive
- ↑ Somme
- ↑ Alexei Brusilov
- ↑ Kerensky Offensive
- ↑ Leon Trotsky
- ↑ (White Russia (Belarus
- ↑ Versailles
- ↑ Salonika
- ↑ Anglo-French
- ↑ Erich von Falkenhayn
- ↑ Verdun