هشت فناناپذیر
هَشت فناناپذیر (Eight Immortals, the)
در اساطیر چین، چند تنی که عمر جاودان یافتند و حق داشتند در بهشت اقامت و در ضیافتهای بانو وانگ[۱]، همسر امپراتور جید (امپراتور یشم[۲]) شرکت کنند. اسامی متعددی برایشان ذکر شده است، اما متداولترین آنها عبارتاند از لی تیهـکوآی[۳]، جونگـلی چوان[۴]، لو دونگـپین[۵]، لان تسایـهو[۶]، جانگ کوئو[۷]، هان شیانگ[۸]، تسائو کوئوـچیو[۹]، و هو شیئنـکو[۱۰] (تنها زن در میان آنان). از قرن ۱۳م به بعد، به صورت گروهی ظاهر شدند. لی تیهـکوئای زاهد و جوکی دائوئیست[۱۱] بود که روحش برای پیوستن به استادش لائودزی[۱۲]/لائوتسه از بدنش خارج شد و به بهشت رفت. بدنش را در روز ششم سوزاندند و روحش پس از بازگشت در روز هفتم، ناچار در کالبد گدایی تازهمرده جای گرفت. در نقاشیها او را درحالی که روی عصایی آهنین خم شده و با کدویی آویخته به گردن، نشان دادهاند. جونگـلی چوئان که در کوه معتکف بود، با بادبزن و منگولهای از موی اسب در یک دست و هلوی جاودانگی در دست دیگر تصویر شده است. لودونگـپین در قلۀ لکلک[۱۳] نزدیک کولینگ[۱۴] اعتکاف کرده بود و گفته میشد که اژدهایی با دَم آتشین شمشیری سحرآمیز در اختیار او گذاشته است که با آن میتواند کارهای خارقالعاده انجام دهد. شمشیری بر پشت و شلاقی از موی اسب در دست، نشانهای او بودند. لان تسایـهو آوازخوان بود و فلوت مینواخت و تا زمانی که لکلکی او را به بهشت برد در خیابانها آواز میخواند؛ او را درحالی تصویر کردهاند، که فلوتی را با هر دو دست به لب برده است. جانگ کوئو آدم مرموزی بود که یک منصب عالی دولتی را رد کرد؛ او معمولاً با پر ققنوسی در دست و سوار بر الاغی سفید نشان داده میشود که به هنگام استراحت او را مثل تکهای کاغذ تا میکند. هان شیانگ با معجزه دو گل خلق کرد که روی گلبرگهایشان شعری دوخطی با طلا نوشته شده بود؛ نقاشیها او را در حالی نشان میدهند که زنبیلی کدومانند را حمل میکند که پر از هلوهای جاودانگی است. تسائوکوئوـچیو، پس از بخشیدن همۀ داراییاش به فقرا، در کوهی انزوا گزید؛ او را با کلاه و ردای رسمی برتن و لوحی در دست راست، تصویر کردهاند. هو شیئنـکو زنی زیبا بود که در ۱۴سالگی با خوردن صدف جاودانه شد؛ او را با نیلوفری آبی در دست نمایش دادهاند.