اینشتین، آلبرت (۱۸۷۹ـ۱۹۵۵)
اَینشتَین، آلبِرت (۱۸۷۹ـ۱۹۵۵)(Einstein, Albert)
آلبرت اینشتین Albert Einstein | |
---|---|
زادروز |
اولم، وورتمبرگ ۱۸۷۹م |
درگذشت | ۱۹۵۵ |
محل زندگی | مونیخ آلمان، سوییس، ایتالیا و امریکا |
ملیت | آلمانی |
تحصیلات و محل تحصیل | دانشنامه دکتری از دانشگاه زوریخ |
شغل و تخصص اصلی | فیزیک دان |
شغل و تخصص های دیگر | تدریس در دانشگاه پراگ و دانشگاه زوریخ |
گروه مقاله | فیزیک و مکانیک |
جوایز و افتخارات | جایزه نوبل فیزیک (به سبب تحقیقاتش در زمینه فیزیک نظری، به ویژه پدیده فتوالکتریک، ۱۹۲۱) |
فیزیکدان آلمانیتبار امریکایی. نظریههایش دربارۀ نسبيّت[۱] درک بشر را از ماده، فضا، و زمان دگرگون کرد. او ثابت کرد که نور ماهیت ذرّهای دارد. بهسبب تحقیقاتش در زمینۀ فیزیک نظری، بهویژه پدیدۀ فتوالکتریک[۲]، جایزۀ نوبل فیزیک ۱۹۲۱ را دریافت کرد.با تحقیق در حرکت براونی[۳]، وجود اتمها را نیز تأیید کرد. آخرین اندیشههایش دربارۀ قوانین بنیادی حاکم بر عالم، در قالب نظریۀ میدان واحد[۴] منتشر شد (۱۹۵۳) که قرین توفیق نبود. او در این نظریه کوشید تا نشان دهد نیروهای اصلی طبیعت ازجمله گرانش و الکترومغناطیس، را میتوان به صورت جلوههایی از تغییرات هندسۀ فضا ـ زمان توضیح داد. اولین دستاورد عمدۀ اینشتین درخصوص حرکت براونی بود. این حرکت حرکت بینظم ذرّات بسیار ریزی است که با میکروسکوپ مشاهدهپذیرند. این حرکت را نخستینبار رابرت براون[۵] در ۱۸۷۲، هنگام بررسی ذرّات گردۀ معلّق در آب، مشاهده کرد. توضیح اینشتین دربارۀ حرکت براونی و تأیید تجربی آن، یکی از مهمترین شواهد برای پذیرش این فرضیه بود که ماده متشکل از اتمهاست. دومین دستاورد اینشتین توضیح اثر فتوالکتریک بود که با استفاده از قانون تابش ماکس پلانک[۶]، که در ۱۹۰۱ مطرح شده بود، حاصل شد. بنا به نظر اینشتین، بستههای انرژی نور میتوانند مانند ذراتی که کوانتومهای نور[۷] نامیده میشوند، و بعدها فوتون نام گرفتند، عمل کنند. سومین دستاورد اینشتین نظریۀ نسبیّت خاص بود. این نظریه بر این دو پیشفرض استوار است: ۱. قوانین طبیعت برای همۀ ناظرانی که حرکت بیشتاب داشته باشند یکسان است؛ ۲. سرعت نور مستقل از حرکت چشمۀ مولّد نور است. از نظر اینشتین، پیامد یکسانبودن سرعت نور برای ناظران این است که چارچوب مکانی و زمانی آنها در اندازهگیری سرعت نور نمیتواند دخالت داشته باشد. فاصلههای زمانی و مکانی، بسته به سرعت هر ناظر تغییر میکنند. اینشتین با استفاده از مفاهیم حرکت نسبی و سرعت ثابت نور به این نتیجه رسید که در دستگاهی که نسبت به ناظر در حرکت باشد طول کاهش خواهد یافت، زمان کُند خواهد شد، و جرم افزایش خواهد یافت. چهارمین دستاورد اینشتین نظریۀ نسبیّت عام بود. بنابراین نظریه (۱۹۱۶)، در حضور جسمی که جرم داشته باشد، خواص فضا ـ زمان باید بهصورت موضعی تغییر کند و پرتوهای نور هنگام عبور از کنار جسم سنگین باید خمیده شوند. مدار هر سیاره بهدور خورشید از مسیر طبیعیاش در فضا ـ زمان تغییر یافته حاصل میشود. نظریۀ نسبیّت عام از این اندیشۀ ساده الهام گرفته است که تمایز بین آثار گرانش و شتاب در ناحیهای کوچک ناممکن است. اینشتین در اولم[۸]، وورتمبرگ[۹]، زاده شد. پیش از اقامت در سوئیس، در مونیخ و ایتالیا زندگی میکرد. بهسبب آنکه از نظامیگری آلمان خشنود نبود، در ۱۹۰۱، شهروند سوئیس شد. در ۱۹۰۲، در برن در مقام بازرس اختراعات مشغول به کار شد. او با تحصیل در اوقات فراغتش، دانشنامۀ دکتری خود را از دانشگاه زوریخ گرفت. در ۱۹۰۹، استادیار فیزیک نظری شد. پس از یکسال تدریس در دانشگاه پراگ، در ۱۹۱۲، برای تدریس به دانشگاه زوریخ بازگشت. در ۱۹۱۳، مدیریت انستیتو فیزیک کایزر (قیصر) ویلهلم[۱۰] را در دانشگاه برلین برعهده گرفت که این سمت را مشخصاً برای او در نظر گرفته بودند. تأیید نظریۀ نسبیت عام، که از نتایج رصدهای خورشیدگرفتگی ۱۹۱۹ حاصل شد، اینشتین را در جهان معروف کرد. در ۱۹۳۳، پس از بهقدرترسیدن نازیها، به ایالات متحدۀ امریکا مهاجرت کرد و در آنجا استاد ریاضی و عضو دایم مؤسسۀ مطالعات عالی[۱۱] پرینستون، در نیوجرسی شد. اینشتین در ۱۹۳۹، توجه ریاست جمهوری ایالات متحدۀ امریکا را به احتمال ساخت بمب اتمی بهدست دولت آلمان جلب کرد. اینشتین مردی صلحطلب بود و بهمنزلۀ یگانه راه دستیابی به صلح جهانی، از اندیشۀ دولت جهانی دفاع می کرد. همچنین، نوازندۀ پرشوری بود و ویولن مینواخت.