تنظیم خانواده
تنظیم خانواده (family planning)
فاصلهگذاری[۱] بین تولد فرزندان یا پیشگیری از تولد فرزندان جدید. دسترسی به خدمات تنظیم خانواده (← ضد_حاملگی) یکی از عوامل مهم در سلامت زنان و مهار رشد جمعیت است. اگر همۀ زنانی که دیگر تمایلی به بچهدارشدن ندارند به این هدف میرسیدند، تعداد تولدها در افریقا ۲۷ درصد، در آسیا ۳۳ درصد، و در امریکای لاتین ۳۵ درصد کاهش مییافت و تعداد زنانی که طی دورۀ بارداری یا هنگام زایمان میمیرند نیز به ۵۰ درصد میزان فعلی میرسید. در کشورهای صنعتی، ۷۱ درصد از خانوادهها از خدمات تنظیم خانواده استفاده میکنند و هر زن بهطور متوسط دو بار حامله میشود. در جهان سوم، متوسط تعداد حاملگیهای هر زن شش تا هفت بارداری است. براساس برآورد بانک جهانی، چنانچه میزان ۲میلیارد دلاری که در حال حاضر برای عرضۀ خدمات تنظیم خانواده هزینه میشود دوبرابر شود، سالانه از مرگ ۵.۶میلیون نوزاد و ۲۵۰هزار مادر پیشگیری خواهد شد.
تاریخچه. جرمی بنتام[۲]، فیلسوف انگلیسی، در ۱۷۹۷ طرح کنترل موالید[۳] را عرضه کرد. فرانسیس پلیس[۴] در قرن ۱۹ با انتشار رسالهای با نام مثالهایی از اصل جمعیت و برهانهایی در اثبات آن[۵] (۱۸۲۲)، سعی در ترویج آن کرد. کتاب چارلز نولتون[۶] با نام ثمرات فلسفه یا کتاب راهنمای شخصی برای زوجهای جوان[۷] در ۱۸۳۲ در امریکا و در ۱۸۳۴ در انگلستان چاپ شد. در ۱۸۷۶، هنگامی که ناشری در بریستول بهسبب فروش این کتاب تحت پیگرد قرار گرفت، آنی بسنت[۸] و چارلز بردلو[۹]، دو آزاداندیش رادیکال سرشناس، این کتاب را در لندن چاپ کردند. این کتاب با استقبال مواجه شد و مقبولیتی کسب کرد که باعث شد اطلاعات کنترل موالید گسترش یابد. دسترسی به خدمات تنظیم خانواده فقط یکی از عوامل تعیینکنندۀ بُعد خانواده است. سایر عوامل مؤثر در آن عبارتاند از مراقبتهای بهداشتی از مادر و کودک، درآمد خانواده، سطح تحصیلات زنان در خانواده، و موقعیت زنان در جامعه. خانوادههای فقیر غالباً پرجمعیتترند و احتمال کمبود تغذیهای[۱۰] مادر و کودک و درنتیجه، آسیبپذیری آنها دربرابر بیماریها بیشتر است. تعداد فرزندان زنان کمسواد یا بیسواد دوبرابر زنانی است که تحصیلات عالی دارند و تعداد فرزندان زنانی که فقط همسر و مادرند بیش از زنانی است که از حقوق و مسئولیتهای اجتماعی دیگر نیز برخوردارند.