فلاندری، هنر
فِلانْدْری، هنر (Flemish art)
نقاشی و مجسمهسازی فلاندر[۱] (این سرزمین اکنون میان بلژیک، هلند و فرانسه تقسیم شده است). شیوۀ خاص فلاندری در آغاز قرن ۱۵م پدید آمد، و بر تذهیب نسخ خطی، و هنر دربار بورگونی[۲] مبتنی بود. مشاهدۀ تیزبینانه، جزئیات موشکافانه، استفاده از رنگهای درخشان و اسلوب عالیِ رنگوروغن، از ابداعات این هنر است. هنر فلاندری علاوهبر تکچهرهسازی، بیشتر جنبه دینی داشت، و بر منظرهپردازی و اجرای نماهای شهری و درونخانهای نیز متمرکز بود.
قرن ۱۵م. در طول قرن ۱۴م، نقاشان فلاندر هنوز بهشیوۀ مینیاتوری[۳] فرانسوی کار میکردند. در قرن ۱۵م، هوبرت وان آیک[۴] و یان وان آیک[۵] مکتب ممتازی از هنر ملی را پروراندند، و بروژ[۶] به نخستین مرکز هنر فلاندری تبدیل شد. مکاتب دیگری نیز از تورنه[۷]، گِنت[۸]، و لووَن[۹] سربرآوردند. ازجمله برجستهترین هنرمندان دورۀ آغازین عبارتاند از رابرت کامپین[۱۰]، روخیر وان در وِیدن[۱۱]، دیریک بوئوتس[۱۲]، پتروس کریستوس[۱۳]، هوخو وان در خوس[۱۴]، هانس مِملینگ[۱۵] و خرارد داوید[۱۶]. درونمایۀ بیشتر آثار این دوره دینیاند. گرچه شماری تکچهرهسازی نیز در میان آنها وجود دارد. واقعگرایی[۱۷] موشکافانه، اشتیاق به بازنمایی اشیای نفیس و پارچههای فاخر، و نمادگرایی[۱۸] پرتفصیل دینی، از مشخصات این دوره است.
قرن ۱۶م. در این دوره هنر ایتالیا در هنر فلاندری قویاً تأثیر گذاشت، و مرکز آفرینش هنری به آنتورپ[۱۹] انتقال یافت. یان گوسارت[۲۰] مشهور به مابوز[۲۱] از شخصیتهای مهم این دوره بود که به روح هنر فلاندری، با اشاعۀ تأثیرات داوینچی[۲۲] و میکلانژ، حالوهوایی ایتالیایی بخشید. لیکن در همان زمان عدهای از نقاشان فلاندر، نفوذ ایتالیایی را نادیده گرفتند، یا با آن به مقابله پرداختند؛ همچون هیرونیموس بوس[۲۳] که از نقاشان استثنایی این جنبش بود (که باید در شمار نقاشان مکتب فلاندری طبقهبندی شود، گرچه اسلوب نقاشیاش هلندی است)؛ تصاویر توهّمزا و سمبولیسم غریب آثار بوس فوقالعاده بدیعاند. یوآخیم پاتینیر[۲۴] نیز برای نخستینبار منظره را صرفاً از برای نفس منظره بهتصویر کشید؛ در آثارِ او منظره پسزمینۀ مضامین دیگر نیست که از هرگونه محتوای احساسی و نمایشی عاری باشد. پیتر بروگل مهتر[۲۵]، از شخصیتهای معتبر در هنر آن دوره، تصاویر واقعگرایانهای از زندگی فلاندری را بر تابلو آورده است.
قرن ۱۷. پیتر پل روبنس[۲۶]، سرشناسترین نمایندۀ هنر فلاندری و از بزرگترین نقاشان مکاتب اروپایی است که در تمامی زمینهها مهارت داشت؛ ازجمله تکچهرهسازی، منظرهپردازی، و اجرای مضامین دینی، اساطیری، و تمثیلی. شاید به جرأت بتوان گفت که مکتب هنری فلاندر، حدود یک قرن، بازتابی از اصول و برداشتهای روبنس بوده است. آنتونی وان دایکِ[۲۷] جوان، دو سال در کارگاه روبنس کار کرد.
قرنهای ۱۸ و ۱۹. هنر فلاندری پس از قرن ۱۷ بهسرعت افول کرد، و در قرن ۱۸ فقط دو نقاش با نامهای کورنِلیس هویسمانس[۲۸] (۱۶۴۸ـ۱۷۲۷) و یان وان بلومِن[۲۹] مشهور به اوریزونته[۳۰]، درخور ذکرند.
قرن ۲۰. هنر مدرن بلژیک در مرحلۀ کمالیافتهاش از عقلمداری فاصله گرفت، و به اکسپرسیونیسم[۳۱] و سوررئالیسم[۳۲] گرایید. جیمز سیدنی اِنسور[۳۳] جماعتهای پرازدحام را با ماسکهای کابوسزده نقاشی میکرد؛ طنز تلخ حاکم بر آثارش، بازگشتی است به هنر بوس. از سوی دیگر دو نقاش سوررئالیست، با نامهای پل دِلووُ[۳۴] و رنه ماگریت[۳۵]، عوالم رؤیایی را با وصفی واقعگرایانه و سَرد، تصویر میکردند که آثار مکتب فلاندری را بهیاد میآورد.
- ↑ Flanders
- ↑ Burgundian court
- ↑ miniature
- ↑ Hubert van Eyck
- ↑ Jan van Eyck
- ↑ Bruges
- ↑ Tournai
- ↑ Ghent
- ↑ Louvain
- ↑ Robert Campin
- ↑ Rogier van der Weyden
- ↑ Dierick Bouts
- ↑ Petrus Christus
- ↑ Hugo van der Goes
- ↑ Hans Memling
- ↑ Gerard David
- ↑ realism
- ↑ symbolism
- ↑ Antwerp
- ↑ Jan Gossaert
- ↑ Mabuse
- ↑ da Vinci
- ↑ Hieronymus Bosch
- ↑ Joachim Patenier
- ↑ Pieter Brueghel the Elder
- ↑ Peter Paul Rubens
- ↑ Anthony van Dyck
- ↑ Cornelius Huysmans
- ↑ Jan van Bloemen
- ↑ Orizonte
- ↑ expressionism
- ↑ surrealism
- ↑ James Sidney Ensor
- ↑ Paul Delvaux
- ↑ René Magritte