انقلاب فرانسه
انقلاب فرانسه (French Revolution)
دورۀ ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۹ در فرانسه. در این دوره نظام پادشاهی در فرانسه پایان یافت. این انقلاب در آغاز تلاشی برای ایجاد پادشاهی مشروطه بود، اما درخواستهای مردم در اواخر ۱۷۹۲ برای اجرای اصلاحاتِ به تأخیرافتاده به اعلامِ جمهوری اول[۱] فرانسه انجامید. خشونتِ انقلاب، حملات کشورهای دیگر، کشمکشهای تندِ حزبی، شورشها، و قیامهای ضد انقلابی، جمهوری اول را ناتوان کرد؛ این وضع افراطیها را بهقدرت رساند و پس از آن، «حکومت وحشت[۲]» خونینی آغاز شد. سپس سپاهیان فرانسوی موفق به عقبراندن دشمنان خارجی خود شدند و یکی از ژنرالهای فرانسوی به نام ناپلئون در ۱۷۹۹ قدرت را دردست گرفت. در دورهای که به انقلاب انجامید، فرانسه درگیر جنگ هفتساله[۳] (۱۷۵۶ـ۱۷۶۳) و جنگهای انقلاب امریکا[۴] (۱۷۷۵ـ۱۷۸۳) بود. هزینههای این جنگها کشور را دچار بحران مالی کرد و در ۱۷۸۸ لوئی شانزدهم، پادشاه فرانسه، اتاژنرو (مجلس طبقات)[۵] را به تشکیل نشستی برای افزایش مالیاتها فراخواند. درخلال این نشست، نمایندگان طبقۀ سوم جامعه (عوام) بر ادغام سه مجلس طبقاتی در یک مجلس ملّی تأکید کردند. لوئی شانزدهم و دو طبقۀ دیگر ابتدا این درخواستها را نپذیرفتند، امّا شاه موضع خود را تغییر داد و در آغاز اجازه داد که مجلس ملی تشکیل شود، سپس نیروهای مسلّح خود را در اطراف پاریس گردآورد تا مجلس ملّی را بهزور تعطیل کند. اقدامات سرکوبگرانۀ لوئی شانزدهم به واکنش مردم پاریس و هجوم آنان به زندان باستیل[۶] در ۱۴ ژوئیۀ ۱۷۸۹ انجامید. درپی آن، حکومت انقلابی شهری در پاریس تشکیل شد و دهقانان در بیرون شهر شورش کردند. مجلس ملی در ماه اوت «اعلامیۀ حقوق بشر و شهروندان[۷]» را صادر کرد، که اصول اساسی آن بدین قرار است: ابلاغ اصول آزادی و برابری، حق مالکیت فردی، و حق همۀ شهروندان برای مقاومت در برابر ستم. امّا شاه این اعلامیه را امضاء نکرد و در ماه اکتبر شورشهای بیشتری در پاریس رخ داد. در ۱۷۹۱ شاه و خانوادهاش کوشیدند که از کشور بگریزند، اما لوئی شانزدهم را دستگیر و بعد او را وادار کردند تا قانون اساسی جدیدی تصویب کند. براساس این قانون جدید، فرانسه به ۸۳ استان تقسیم شد؛ اصلاحاتی در نظام قضایی و کلیسای کاتولیک صورت گرفت که بهموجب آن قضات و کشیشان باید برای مناصب خود انتخاب میشدند؛ و به پروتستان[۸]ها و یهودیان[۹] آزادی مذهبی داده شد. همچنین بسیاری از اموال کلیسا را ملّی اعلام کردند و برای پرداخت بدهیهای کشور همۀ آنها را فروختند. در این دوره، برخی از نُجبا به خارج کوچیدند و به تحریک خارجیها به فعالیت برضد انقلاب پرداختند. حامیان انقلاب در خارج از فرانسه نیز روزبهروز بیشتر آزار و اذیت میشدند تا اینکه در ۲۰ آوریل ۱۷۹۲ فرانسه با اتریش و پروس (که از لوئی شانزدهم پشتیبانی میکردند) وارد جنگ شد. ارتشهای اتریش و پروس به فرانسه حمله کردند و تا مدتی جنگ انقلاب را تهدید میکرد، اما در ۱۰ اوت مردم به کاخ سلطنتی حملهور شدند؛ آنان لوئی شانزدهم و خانوادهاش را زندانی کردند و به پادشاهی مشروطه پایان دادند. با انتخابات مردمی، کنوانسیون ملی تشکیل شد؛ این کنوانسیون در ۲۱ سپتامبر حکومت پادشاهی را ملغی و نظام حکومتی فرانسه را جمهوری اعلام کرد. بهدنبال آن، لوئی شانزدهم محاکمه و به جرم خیانت به ملت در ۲۱ ژانویۀ ۱۷۹۳ با گیوتین اعدام شد. پس از مرگِ لوئی شانزدهم، تنشهای داخلیِ کنوانسیون ملی[۱۰] به جنگ قدرت بین ژیروندن[۱۱]های میانهرو و ژاکوبن[۱۲]های تندروتر به رهبری ماکسیمیلیان روبسپیر[۱۳]، ژرژ ژاک دانتون[۱۴]، و ژان پل مارا[۱۵] انجامید. ژاکوبنها در ژوئن ۱۷۹۳ رهبران ژیروندنها را بازداشت کردند و حکومت فرانسه تحت سلطۀ گروه بدنامی معروف به «کمیتۀ امنیت عمومی[۱۶]» درآمد، که رهبرانش عبارت بودند از روبسپیر، لازار کارنو[۱۷]، و برْتْران بارِر[۱۸]. این کمیته برضد شورشیان، سلطنتطلبان، حامیان شاه، و هواداران ژیروندنها سیاست ترور و وحشت اعلام کرد، که درخلال آن ۱۸هزار نفر از شهروندان فرانسوی بهپای چوبۀ گیوتین فرستاده شدند و تعداد بیشتری نیز بیهیچ محاکمۀ رسمیای در زندانها جان باختند. ازجمله قربانیان سرشناسِ دوران وحشت ماری آنتوانت[۱۹]، بیوۀ لوئی شانزدهم، بود. کنوانسیون ملی تلاش کرد منافع انقلاب را به طبقات تهیدستتر جامعه توسعه دهد و به همین منظور قوانینی برای کنترل قیمتها، آموزش رایگان دورۀ ابتدایی برای پسران و دختران، و نیز مالیات بر مبنای درآمد تصویب کرد و خواهان لغو بردهداری در مستعمرات فرانسه شد. امّا بهسبب تنشها و کشمکشهای فزایندۀ درون کنوانسیون ملی، بسیاری از این اصلاحات هرگز عملی نشد. در مه ۱۷۹۳ یکی از هواداران ژیروندنها به نام شارلوت کورده[۲۰]، مارا را ترور کرد و روبسپیر نیز دانتون و دیگر رهبران پیشین ژاکوبنها را در آوریل ۱۷۹۴ اعدام کرد. افزایش ترورها به سرنگونی کمیته و روبسپیر در ۲۷ ژوئیۀ ۱۷۹۴ انجامید و با اعدام روبسپیر در ۲۸ ژوئیه، دورۀ وحشت پایان یافت. در ۱۷۹۵ دیرکتوار[۲۱] هیئتمدیره ایجاد شد تا سیاست میانهروی بین سلطنتطلبی و ژاکوبنیسم[۲۲] را در پیش گیرد. امّا دیرکتوار نیز با مشکلاتی همچون جنگ، دشواریهای اقتصادی، و ادامۀ توطئههای سیاسی مواجه بود. در اکتبر ۱۷۹۹ دیرکتوار بهمنظور جلب حمایتهای نظامی برای مقابله با تعدادی از رهبران سیاسی، که مشغول توطئهچینی برای سرنگونی دیرکتوار بودند، به ناپلئون بناپارت روی آورد. سرانجام در ۹ نوامبر ۱۷۹۹، با آغاز حکومت استبدادی ناپلئون، انقلاب پایان یافت.
- ↑ First Republic
- ↑ Reign of Terror
- ↑ Seven Years' War
- ↑ American Revolutionary Wars
- ↑ (État-généraux (States General
- ↑ Bastille
- ↑ Declaration of the Rights of Man and of the Citizen
- ↑ Protestant
- ↑ Jews
- ↑ National Convention
- ↑ Girondin
- ↑ Jacobin
- ↑ Maximilien Robespierre
- ↑ Georges Jaques Danton
- ↑ Jean Paul Marat
- ↑ Committee of Public Safety
- ↑ Lazare Carnot
- ↑ Bertrand Barère
- ↑ Marie Antoinette
- ↑ Charlotte Corday
- ↑ Directory
- ↑ Jacobinism