کارکردگرایی (روانشناسی)
کارکَردگرایی (روانشناسی)(functionalism)
(یا: روانشناسی کارکردی) مکتبی مبتنیبر مطالعۀ ذهن بهمنزلۀ بخشی مفید و کارآ در موجود زنده. نگرش کارکردگرایانه نتیجۀ طبیعی علاقۀ فراگیر به داروینیسم[۱] و نظریۀ «بقای انسب[۲]» بود. این مکتب بر فنونی مانند آزمونهای هوش در انسان و آزمایشهای کنترلشده برای سنجش توانایی یادگیری و حل مسئله در حیوانات، تأکید میکرد. این نوع پژوهش نشانۀ نقض آشکار روشهای دروننگرانهای بود که روانشناسان قرن ۱۹ طرفدار آن بودند. ویلیام جیمز[۳] از نخستین هواداران این رویکرد بود، و جان دیویی[۴] نخستین کسی بود که این نظریه را رسماً تدریس کرد. از ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۰، این مکتب مهمترین جنبش در روانشناسی، و از جنبههای بسیاری، مقدمۀ رفتارگرایی بود. هماکنون، کارکردگرایی مکتب روانشناختی مستقلی نیست، اما دیدگاه آن در زمینههای کاربردی روانشناسی نوین، چون آزمون هوش و استعداد، تأثیری پایدار داشته است.