شورای جامع کلیسای کاتولیک
شورای جامع کلیسای کاتولیک (General Council of the Church)
در کلیسای کاتولیک، شورای جامعی که با حکم پاپ برای بحث و تصمیمگیری دربارۀ مسائل مهم شرعی، حل مشکلات و منازعات اساسی، مبارزه با بدعتها و دیگر تهدیداتی که گمان میرفت متوجه کلیساست تشکیل شد. در قرون ۱۵ و ۱۶ چندین شورای جامع مهم تشکیل شد. در ابتدای قرن ۱۵، دو نیاز مبرم تشکیل شورای جامع را ایجاب میکرد: رفع شقاق کبیر[۱] (انشعاب کلیسای کاتولیک به دو دستگاه پاپی در رم و آوینیون[۲])؛ و مقابله با تهدید ناشی از بدعتگذاریِ یان هوس[۳]. همزمان، مشکلات درون دستگاه پاپی پرسشهایی را دربارۀ این نهاد مطرح ساخت و شوراگری[۴]، یا رواج اعتقاد به تفوق شوراهای جامع، مرجعیت پاپ را تهدید میکرد. با اینحساب، بین ضرورت انتصاب یک پاپ واحد از طرف کلیسای کاتولیک و از طریق شورای جامع و دغدغۀ اجتنابناپذیر پاپِ برگزیده برای جلوگیری از تشکیل شوراهای بعدی و تهدید آنها تضادی بهوجود آمد. شورای کنستانس[۵] (۱۴۱۴ـ۱۴۱۸م)، علاوه بر پایاندادن به شقاق کبیر، حکم به انعقاد شوراهای جامع به فواصل منظم داد. پاپ مارتینوس پنجم[۶] و پاپ ائوگنیوس چهارم[۷] زیر فشار حاکمان غیردینی، که مایل نبودند پاپ از اختیارات بیحدوحصری برخوردار باشد، با اکراه به این حکم تن دردادند. اما در شورای بازل[۸] (۱۴۳۱ـ۱۴۴۹م) مناقشۀ حامیان پاپ و طرفداران شورا رفتهرفته بالا میگرفت و بیم بروز شقاق مجدد میرفت. در این میان، نقطۀ قدرت دستگاه پاپی در این بود که نهاد دیوانی تثبیتشدهای بهشمار میرفت و مقابله با این ساختار سنتی قدرت تنها از عهدۀ شورای جامعی برمیآمد که به پشتیبانیِ قاطع جهانی متکی باشد؛ حال آنکه شورای بازل هر روز چنین حمایتی را بیشتر ازدست میداد. پس از بازل، هیچیک از پاپهای بعدی، که در نیمۀ دوم قرن ۱۵ به قدرت رسیدند، اقدام به فراخوانی شورای جامع نکردند. تلاش برای فراخوانی شورای جامع در مخالفت با پاپ یولیوس دوم[۹] در اوایل قرن ۱۶ بیثمر ماند؛ این شورا که به شقاق دامن زد شورای پیزا[۱۰] نام گرفت (۱۵۱۱). واکنش پاپ برگزاری شورای لاتران[۱۱] در ۱۵۱۲ بود. با توجه به موفقیت جنبشهای لوتری و پروتستانی در دهۀ ۱۵۲۰ فراخوانی شورای جامع ضرورت یافت، هرچند این کار نه موافق طبع اصلاحطلبانی بود، که احتمالاً از تکرار آنچه شورای کنستانس بر سر یان هوس، پیشوای هوسیان، آورده بود نگران بودند، و نه پاپها، که نگران شوراگری و قدرت امپراتوران بودند، آن را میپسندیدند. با اینحال، سرانجام شورایی تشکیل شد با نام شورای ترانت (۱۵۴۵ـ ۱۵۶۳)، که علیرغم ناتوانی در رفع دودستگی ناشی از بدعتگذاری در حوزۀ نفوذ کلیسای کاتولیک، به تشریح وظایف و سازماندهی مجدد آن کمکهای شایانی کرد.