شقاق کبیر
شِقاق کبیر (Great Schism)
اصطلاحی در تاریخ کلیسای مسیحی برای توصیف گسست و شکاف عمیق میان کلیساهای مسیحی. این اصطلاح صرفاً در مورد دو شقاق مهم بهکار میرود: ۱. شقاق کبیر بین کلیساهای غربی و شرقی که در طی چند قرن روی داد و ریشههای عمیق فرهنگی و سیاسی داشت. در حالیکه فرهنگ غرب، مثلاً، با نفوذ اقوام ژرمن تحول مییافت، کلیسای شرق سنتهای هلنیستی را بیتغییر ادامه میداد. کلیسای غربی به مرکزیت رم تفوق پاپ را میپذیرفت، امّا در قسطنطنیه، فرمانروای غیر روحانی حکومت میکرد و اختلاف بین دو کلیسا در زمان پاپ لئوی نهم به اوج رسید (۱۰۴۸ـ۱۰۵۴م). ۲. شقاق کبیر در کلیسای غرب با انتخاب پاپ اوربان ششم آغاز شد (۱۳۷۸م). کاردینالهایی که او را برگزیده بودند، از رفتارش آزرده شدند و انتخابش را بیاعتبار اعلام داشتند و کلمنت سوم را به مقام پاپی رساندند. اوربان نهم، کلمنت و پیروانش را تکفیر کرد و خود مجمعی دیگر از کاردینالها تشکیل داد. با رفتن کلمنت به آوینیون و حمایت پادشاه فرانسه از او، شقاق بهطور جدی آغاز شد. در ۱۴۱۷م شورای کنستانس (۱۴۱۴ـ۱۴۱۷) مارتینوس پنجم را به مقام پاپی انتخاب کرد و شقاق کبیر بهپایان رسید.