انقلاب سبز
انقلاب سبز (green revolution)
تغییر روشهای کشت کشورهای جهان سوم[۱] در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، بهمنظور تأمین محصول بهتر و بیشتر، با استفادۀ وسیع از مواد شیمیایی و ماشینآلات. در دهۀ ۱۹۸۰، بعضی از کشورها دیگر این روش را بهکار نبستند، زیرا بسیاری از مواد غذایی تولیدشده، بهصورت محصولات نقدی[۲] صادر میشوند، و در تأمین مواد غذایی مردم آن کشورها تأثیر چندانی نداشتند. هدف انقلاب سبز در درجه اول تأمین منافع آن دسته از مالکان زمین بود که در سرمایهگذاری لازم برای اجرای روشهای کشاورزی فشرده[۳] توانا بودند. در روش کشاورزی فشرده، اگر به هر هکتار زمین ۷۰ تا ۹۰ کیلوگرم کود[۴] گرانقیمت نیتروژنی اضافه نشود، بازده مطلوب نخواهد بود. بنابراین، کشاورزان ثروتمند تولید خود را افزایش میدادند، در حالیکه خردهمالکان توانایی بهکاربردن روشهای جدید را نداشتند. در آغاز، انقلاب سبز، از لحاظ میزان تولید در جنوبشرقی آسیا به موفقیت رسید. هند میزان تولید گندم خود را طی پانزده سال دوبرابر کرد و در فیلیپین، محصول برنج تا ۷۵ درصد افزایش یافت. با این حال، بازده محصولات در بسیاری از کشورها بدون تغییر باقی ماند. بعضی از کشورها که توان مالی سدسازی و تأمین کودهای شیمیایی و ماشینآلات لازم را نداشتند، به فناوریهای بینابینی[۵] روی آوردهاند. گونههای پرمحصول غلّات در هر هکتار به ۷۰ تا ۹۰ کیلوگرم کود نیتروژنه نیاز دارند که تأمین آن فراتر از توان کشاورزان جزء در کشورهای فقیر است. بنابراین، کشاورزان ثروتمند محصول بیشتری برداشت میکنند و فاصلۀ بین فقیر و غنی در جهان سوم افزایش مییابد. اصطلاح انقلاب سبز را نخستینبار، نورمان ارنست بورلاگ، میکروبشناس و کارشناس کشاورزی امریکایی، برای تولید گونههای پرمحصول گندم و سایر غلّات در کشورهای جهان سوم بهکار برد. وی در ۱۹۷۰ بهسبب توسعه تکنولوژی کشاورزی به جایزه صلح نوبل دست یافت.