هراکلیتوس
هِراکْلیتوس (ح ۵۴۰ـ۴۸۰ پم)(Heraclitus)
فیلسوف یونانی. اهل شهر اِفِسوس[۱] در آسیای صغیر بود. هراکلیتوس یکی از پرجاذبهترین و معماوارترین فیلسوفان یونانی پیش از سقراط است و زندگی و آثارش در هالهای از ابهام و افسانه قرار دارد. کتابی که به او نسبت میدهند، گرچه مورد بحث و نقل بوده، احتمالاً در همان دورۀ باستان گم شده است. حدود ۱۰۰ گفتار قصار از او در منابع مختلف باقی مانده که فشردگی و پیچیدگی آنها، فهم و تعبیرشان را دشوار میکند. ایدۀ هدایتکنندۀ فلسفهاش، لوگوس[۲]، به معنای اصل یا قانون حاکم بر همه چیز بود. سخن لوگوس شنیده میشد. لوگوس وحدتدهندۀ اضداد بود و به گونهای با عنصر آتش که برترین عنصر از عناصر چهارگانه بود نسبتی داشت. آتش از طریق رقیقشدن یا متراکم شدن، هستیهای جهان محسوس را خلق میکند. هراکلیتوس مفهوم شدن را به مفهوم بودن افزود و صیرورت[۳] يا «شدن» را واقعیت بنیادی همۀ پدیدههای هستی دانست. گفتۀ مشهورش، «در یک رودخانه نمیتوان دوبار گام نهاد»، گویای علاقۀ توأمان او به معیارهای وحدت و تضاد است، زیرا جنگ اضداد مبارزهای بیلگام نیست بلکه لوگوس اندازههای آن را تعیین میکند و به آن وحدت میبخشد. جهان را بیآغاز و بیپایان میدانست و نخستین یونانی بود که نظریهای دربارۀ نفس تدوین کرد. بر نقش خلاق روح و ضرورت خودکاوی تأکید داشت. تقدم لوگوس و تعارض میان جهان متغیر و ناپایدار نمودها و نظمی که در پس آنها حاکم است بر اندیشههای افلاطون و رواقیان تأثیری ژرف نهاد.