نشان های خانوادگی
نشانهای خانوادگی (heraldry)
مجموعۀ نشانها و نمادهای معرف یک شخص، خانواده، یا دودمان، و علمِ شناخت نشانهای خانوادگی. دراصل ریشه در نشانههای سادهای دارد که در جنگها برای شناختهشدن بر روی سپرها و بیرقها نقش میکردند. اما در قرن ۱۴م زبان تصویری پیچیدهای یافت که سازمانهای نظارتی خاصی داشت (دیوانهای شهسواری[۱]) و خاندانهای اشرافی، نهادهای جمعی، شهرها و قلمروهای اختصاصی از آن استفاده میکردند. «انجمن نشانهای خانوادگی[۲]» انگلستان قدیمیترین شورای نشانهای خانوادگی دنیا است که در ۱۴۸۴م تأسیس شد. هر پیکر شامل سپر یا نشان سپرشکلی است که روی آن علائم خاصی نقش بسته است. علاوهبر تفاوت علائم، رنگپردازی سطح سپر یا زمینه نیز که آمیزهای است از فلز، رنگ یا خز پیکرها را از یکدیگر متمایز میسازد. در پیکرها از دو فلز طلا و نقره و پنج رنگ آبی، سرخ، سیاه، سبز و ارغوانی استفاده میشود. رایجترین خزها نیز خز قاقم و سنجاب است. در پیکرهای انگلیسی کارکردن فلز روی فلز یا رنگ روی رنگ خلاف قاعده مرسوم است. با افزودن علائم مختلف به پیکرها میتوان خانوادهای خاص یا عضوی از اعضای آن خانواده را از دیگران متمایز ساخت؛ برای مثال در قسمت فوقانیِ پیکر پسر ارشد نواری افقی با سه نوار کوتاهتر در زیر آن وجود دارد، در حالیکه این قسمتِ پیکرِ پسر دوم دارای یک هلال است. پیکر سلطنتی هر کشور مستقل نیز نشاندهندۀ درجۀ اختیارات حاکم آن است. در انگلستان نشانۀ منقوش بر درفشِ چهارقسمتی سلطنتی علامت تاج است که نشاندهندۀ دستگاه حاکمۀ کشور است. داشتن علامت یا نشانه معرف قبایل، خانوادهها یا اشخاص به اعصار کهن باز میگردد، اما مفهوم پیکر بهمعنای دقیق نشانهای خانوادگی در قرون وسطا پا گرفت. پیکرها بهسرعت نیاز مبرم زمانهای را که مردمانش عمدتاً سواد خواندن و نوشتن نداشتند، به نظامی ساده برای شناسایی دارندگان مناصب حکومتی بهنحو اکمل برآورده ساختند و استفاده از آنها در زندگی خانوادگی و حیطههای غیرنظامی، خواه بهمثابه تزیین، خواه برای مقاصد حقوقی (برای مثال در مُهرهای تأیید اسناد)، بیش از آنکه ناشی از کاربرد نظامیشان باشد به محبوبیت آنها باز میگشت. سوءاستفاده از پیکر دیگری حکم جعل داشت، لذا مشاوره با پیکرشناسان یا متخصصان علم انساب[۳] برای اطمینان از صحت پیکرها باب شد. کار به جایی رسید که کلیۀ امور مربوط به پیکرشناسی در اختیار پیکرشناسان اعظم قرار گرفت که زیر نظر آجودانهای مورد تأیید دربار فعالیت میکردند. اهمیت پیکر از آن روست که اعطای پیکر بهمنزلۀ تأیید اصالت افراد شمرده میشود. آن زمان که داشتن پیکر باب شد، تنها اشراف و شهسواران حق استفاده از پیکر را داشتند. کسی که صاحب تیول یا مناصب حکومتی میشد خودبهخود پیکری به او تعلق میگرفت. دیری نپایید که اشخاص حقوقی و شهرها نیز از روی قیاس اشخاصی حقیقی شمرده شدند که حق دریافت پیکر را داشتند، بهطوری که امروزه داشتن پیکرهای جمعی اهمیت بسزایی دارد. پیکرهای اولیه دارای هیئتی ساده و غالباً مبتنیبر نام دارندۀ آن بودند. مثلاً نقش پیکر دارندۀ نام Tremain (سهدست) سه بازوی درهم گرهخورده و نقش پیکر دارندۀ نام Griffen (شیردال) تصویر این جانور افسانهای بود؛ این قبیل پیکرها به نامپیکر[۴] معروف بودند. تبِ پیکر و پیکرگزینی در فرانسه و آلمانِ قرن ۱۲م آغاز شد و بهسرعت به انگلستان و دیگر نقاط اروپا تسری یافت. در انگلستانِ قرون ۱۳ و ۱۴م رشد چشمگیری یافت و در دوران ادوارد سوم[۵] و ریچارد دوم[۶] به اوج خود رسید. در قرن ۱۹ بار دیگر مورد توجه قرار گرفت و به ارزش تاریخی، علمی و هنری آن پی بردند.