هرتسوگ
هِرْتْسوگ (Herzog)
رمانی از سال بلو، منتشر شده به انگلیسی در ۱۹۶۴. هرتسوگ، قهرمان داستان، که بحران و تصفیهحسابی درونی او را به مرز جنون کشانده است، احساس میکند اگر به گذشته برگردد و مسائل را بهدقت بررسی کند، رشتۀ زندگیاش را بازمییابد. این رمان روایت پنج روز از زندگی اوست: سفر به مارتاز واینیارد برای دیدار با دوستان، بازگشت به نیویورک و گذراندن شبی با رامونای هوسانگیز، دیدار با وکیلش سیکین در دادگاه، رفتن به شیکاگو و تصادف اتومبیل، اقدام به کشتن زنش مادلن و فاسق او، و گوشهنشینی در لودیویل. با این همه، بیشتر ماجراها در درون هرتسوگ اتفاق میافتد. خاطراتی از گذشته که ذهن و وجدان او را آشفته میکند؛ صحنههای درگیری او با همسرش و واکنشهای مادلن، رفتار او با رقیبش، و رابطه با معشوقهاش واندا، همه بحرانهایی عاطفی است که پایههای فکری او را متزلزل کرده است. هرتسوگ پس از دستوپازدنهای بسیار و کشمکشهای نومیدانه با خود، سرانجام با خویش و جهان هماهنگ میشود و دست از گفتار نامهنگارانهاش برمیدارد و در باغ خود، برکشرز، آرام میگیرد. هرتسوگ را رمان حافظه توصیف کردهاند.